حال و هوای کوچه، غمآلود و درهم است
https://eitaa.com/fatemi8/1359
آمد محرم
https://eitaa.com/fatemi8/1361
ای واسط فیض دو سرا، آجَرَکَالله
https://eitaa.com/fatemi8/1357
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد
https://eitaa.com/fatemi8/1358
↩️هوادار تو هستم.
من کوفه را چون مردگان بیدرد دیدم
https://eitaa.com/fatemi8/339
🔹روضه حضرت مسلم
https://eitaa.com/fatemi222/4025
🔹شباهت حضرت مسلم با امام حسین
https://eitaa.com/fatemi222/181
🔹روضه مسلم
https://eitaa.com/fatemi222/178
🔹سختیها و مشقات تحول افرینی مسلم
https://eitaa.com/fatemi222/1224
🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
https://eitaa.com/fatemi8/341
🔹کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
https://eitaa.com/fatemi8/343
🔹ای خدا شب شده و من چه کنم
https://eitaa.com/fatemi8/346
🔹بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را
https://eitaa.com/fatemi8/482
🔹کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد
https://eitaa.com/fatemi8/483
🔹روضه:ای یار که در راهی و زینجا خبرت نیست
https://eitaa.com/fatemi8/1356
طفلان
https://eitaa.com/fatemi8/1099
هدایت شده از منبرک فاطمی
🖤بسم رب الحسین(ع)🖤
▪️آزادگان عالم در خیمه حسین (ع) اند
▫️طراحی انواع امور گرافیکی با مناسب ترین قیمت و بهترین کیفیت برای هیئاتی که توان مالی کافی ندارند طراحی با حداقل قیمت انجام میگیرد.
شماره تماس: ۰۹۳۳۶۱۷۳۹۹۵
آیدی ایتا ، روبیکا و تلگرام:
@ALGHADIR_M313
▪️نگار خانه الغدیر
از سرِ دار به دلدار نگاهی دارد
آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد
زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم
به ره مکه هر از گاه نگاهی دارد
مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است
روی بام است ولی میل به چاهی دارد
با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت:
سخن آخر من، سوی تو راهی دارد؟
همه حرف من این است میا کوفه حسین
کوفه بهر تو خیالات تباهی دارد
همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟
تو به همراه خودت اهل و عیالی داری
کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد
قصد دارند عزیـزان تو را خوار کنند
پس نیا، که حرمت عزت و جاهی دارد
بیشتر از همه دلواپس زینب هستم
بین این قوم مپندار پناهی دارد
الغرض اینکه بساط همه جور است نیا
سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا
(مصطفی هاشمی نسب
کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید
آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید
کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید
نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید
کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید
رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید
کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید
بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید
کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید
طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید
کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید
بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید
کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند
شرر کینه به آرامش دل ها مزنید
کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود
سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید
کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید
لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید
کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید
پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید
کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید
به اسیران حرم نعره و آوا مزنید
کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید
تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید
کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید
این همه تیر جفا بر من تنها مزنید
کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید
جانب محرم ما تیر تماشا مزنید
محمد مبشری
وای اگر كار به توهين و جسارت بكشد
وای اگر خواهرتان بار اسارت بكشد
وای اگر اهل و عيال تو زمين گير شوند
دخترک هات پس از رفتن تو پير شوند
▪️شعر روضه ویژه شب دوم محرم (ورودی کربلا)
باد به موي سرت افتاد دلم ريخت
تا اشك ز چشم ترت افتاد دلم ريخت
امروز ميان تو و حُرّ ابن رياحي
تا صحبتي از مادرت افتاد دلم ريخت
اي آينه ي خواهر خود تا كه غبار ِ
اين دشت به دور و برت افتاد دلم ريخت
امروز كه يك مرتبه در موقع بازي
بر روي زمين دخترت افتاد دلم ريخت
درباره ي تنهايي و بي ياوري تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ريخت
خورشيد من امروز كه اين سايه ي شوم ِ
سرنيزه به روي سرت افتاد دلم ريخت
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
2_1152921504663392783.mp3
1.99M
#شب_دوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
مناجات 1
🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا
🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا
🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا
🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
یابن الحسن...
شب دوم محرم...
کجا شال عزا به گردن انداختی آقا...
کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی...
🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا
🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا
🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا
🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
آقا این روزها...
همه دارن شما رو صدا میزنند..
امام زمان...
🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را
🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را
اگه الان گوش دل باز کنیم...
صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه...
صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه...
هی صدا میزنه...
پسرم مهدی کجایی...
یا بن الحسن...
🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را
از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه...
دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه
🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را
🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان
🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان»
(شاعر: غلامرضا سازگار_میثم)
صدات رو آزاد کن...
هر کجای این مجلس نشستی...
زن و مرد...
پیر و جوان...
ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم...
(یا صاحب الزمان....)
سایر اشعار شب دوم
https://eitaa.com/fatemi8/461
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 1
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
سایر اشعار شب دوم
https://eitaa.com/fatemi8/461
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 2
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی
🔸گشت وارد بر زمین کربلا
(فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ
(لهوف ص 116)
تا رسیدند به کربلا...
ابی عبدالله فرمود:
این سرزمین چه نام داره؟
گفتند آقا به اینجا کربلا میگن...
تا گفتند کربلا...
حضرت فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست
🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست
🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست
🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست
ابی عبدالله صدا زد...
خیمه ها رو بر پا کنید...
اینجا وعده گاه ماست...
یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند...
حالا میخواد عقیله بنی هاشم...
زینب کبری از محمل پایین بیاد...
تصور کن ...
جوون های بنی هاشم اومدند...
دور محمل زینب رو گرفتند...
مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند...
من ميگم ...
شاید عباس علمدار اومده...
زانوها رو خم کرده...
علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته
قاسم عنان مرکب رو گرفته...
ابی عبدالله مواظب خواهره...
🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد
🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
با چه عزت و احترامی...
خانم رو از محمل پیاده کردند...
حقشم همینه...
آخه خانم زینب...
ناموس خداست...
دختر علی هست...
احترام داره...
آماده ای بگم یا نه؟
🔻گریز
آی جوون های بنی هاشم...
نبودید روز یازدهم...
عمه جانتون زینب...
همه زن و بچه ها رو سوار کرد...
دید تنهای تنها مونده...
دور تا دورش رو نامحرما گرفتند...
یک نگاه انداخت به سمت شط فرات...
صدا زد...
آی ابالفضل... آی غیرتی...
پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست...
یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه...
صدا زد...
حسین جان...
ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸به سوی شام و کوفه ام
🔸چه ظالمانه می برند
🔸نمی روم ولی مرا
🔸به تازیانه میبرند
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
سایر اشعار شب دوم
https://eitaa.com/fatemi8/461
#کربلا
#شب_دوم
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو بهسوی کربلا
میروم افتانوخیزان، از دل بنبستها
جادهای پیدا کنم تا جستوجوی کربلا
ترسم این بیراههها با خویش مشغولم کنند
«بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
من نمیدانم کیام یا از کجایم، هر چه هست
آبرو میآورم از خاک کوی کربلا
مانده در گوشم صدای پای هَل مِن ناصری
خواهم اکنون تا شوم لبیکگوی کربلا
بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم
باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا
در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟
«بر مشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا»
✍️#امید_مهدینژاد
سایر اشعار شب دوم
https://eitaa.com/fatemi8/461
#کربلا
#شب_دوم
باز هم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و غسل شهادت کردم
روضهخوانت شدم و عرض ارادت کردم
تا بیفتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
حرفی از کربوبلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پُر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
«هرکه دارد هوس کربوبلا بسمالله»...
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشمها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
✍️#محمد_غفاری
سایر اشعار شب دوم
https://eitaa.com/fatemi8/461