ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
ماهی در آب و وحش به هامون گریسته
وی روز و شب به یاد لبت چشم روزگار
نیل و فرات و دجله و جیحون گریسته
از تابشِ سرت به سنان, چشم آفتاب
اشک شفق به دامن گردون گریسته
در آسمان ز دود خِیامِ عفاف تو
چشم مسیح, اشکِ جگرگون گریسته
با درد اشتیاق تو در وادی جنون
لیلی بهانه کرده و مجنون گریسته
تنها نه چشم دوست به حال تو اشکبار
خنجر به دست قاتل تو, خون گریسته
آدم پیِ عزای تو در روضهی بهشت
خرگاه درد و غم زده بیرون گریسته
گر از ازل تورا سرِ این داستان نبود
اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود
◾️امام حسین علیه السلام
روضه
https://eitaa.com/fatemi8/593
دارم به سرهوای تو
https://eitaa.com/fatemi8/583
وقتی که ارباب از عطش
https://eitaa.com/fatemi8/589
گذشت پا به دهان
https://eitaa.com/fatemi8/594
چقدر نام تو زیباست
https://eitaa.com/fatemi8/582
شب انا الیه راجعون
https://eitaa.com/fatemi8/581
گیرم حسین سبط رسول خدا نبود
https://eitaa.com/fatemi8/603
هوازجورمخالف
https://eitaa.com/fatemi8/605
نرفته از نظرم ذوالجناح
https://eitaa.com/fatemi8/606
ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است
https://eitaa.com/fatemi8/607
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد
https://eitaa.com/fatemi8/608
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
https://eitaa.com/fatemi8/610
ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
https://eitaa.com/fatemi8/627
گيرم حسين سبط رسول خدا نبود
https://eitaa.com/fatemi222/1569
راهب
https://eitaa.com/fatemi8/98
از ازل با حسین
https://eitaa.com/fatemi8/101
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سلام ای عزیز دل ما حسین
حبیبی تصدّق علینا حسین
کس و کار ما آبرودارِ ما
همه ثروت ما ز دنیا حسین
کسی حال مارا نپرسیده بود
یکی یاد ما کرد...، تنها حسین
از آن دم که واشد زبانم به حرف...
به من گفت مادر...بگو یا حسین!
زمین خورده بودم...به افتادنم...
همه خنده کردند...الا حسین
بنا بود رسوای عالم شوم...
خرید آبروی گدا را حسین
همه بنده هستند و مولا حسن
همه عبد هستند و آقا حسین
ضرر کردم از با همه بودنم...
رفاقت فقط با یکی! با حسین!
نشستم بهپایین مجلس ولی...
مرا بُرد بالای بالا حسین
مرا میبری کربلا بازهم؟
مرا پر بده باز آنجا حسین
**
زمین خوردی و مادرت ناله زد
نزن دستوپا پیش زهرا حسین
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمیات میکرد
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
از روی اسب سمت تو خم شد
چشم خود بستهام نبینم تا
چه بلائی سر تو میآید
با دو گوش خودم شنیدم که
نالهی مادر تو میآید
از میان شلوغیِ گودال
چیزی از جسم تو نمیماند
بعد از این غارتی که شد دیگر
از تو جز اسم تو نمیماند
این یکی میکِشد تورا بر خاک
قصد دارد تو را بیازارد
آن یکی آمده در این اوضاع
از سر، عمامهی تو بردارد
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
✍ #محمدحسن_بیات_لو
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484
#امام_حسین_ع_شهادت
هر روز کربلای تو تکرار میشود
در عالمی عزای تو تکرار میشود
همواره در نگاه پر از اشتیاق ما
خوناب زخمهای تو تکرار میشود
در جان من که تکهای از خاک کربلاست
هر لحظه رد پای تو تکرار میشود
هم در دلم محبت بی انتهای تو
هم در سرم هوای تو تکرار میشود
با اینکه مستحق عتاب توأم ولی
در حق من دعای تو تکرار میشود
ای آفتاب غرق به خون! هر غروب را
بر روی نی نوای تو تکرار میشود
ای حنجر بریده! به هر پرده از وجود
فریاد حق نمای تو تکرار میشود
"هل من معینِ" تو نه در آن روز بود و بس
هر روز این ندای تو تکرار میشود
تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان
حتماً که ماجرای تو تکرار میشود
با هر شهید بی سر و بی دست روضهی
عباس با وفای تو تکرار میشود
با هر جوان ما که میافتد به روی خاک
داغ پسر برای تو تکرار میشود
این داغها قبول! ولی بعد کربلا
کی داغ بوریای تو تکرار میشود؟!
✍ #حسن_زرنقی
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484
#امام_حسین_ع_مناجات
#بصیرت
حتی اگر که تیغ ببارد
در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم
ما غیرت امام حسینیم
در کودکی حوالۀ گریه
از روضۀ رقیه گرفتیم
پیری رسید و سینهزنان باز
در هیأت امام حسینیم...
قطرهبهقطره رود زلالیم
با عشق در مسیر کمالیم
حبّ الحسین یجمعنا، چون:
جمعیّت امام حسینیم...
هیهات از حقارت و ذلت
هیهات از پذیرش منّت
للهِ حمد اگر که عزیزیم
از عزت امام حسینیم
ما از تبار یاس سپیدیم
حرّیم و زندهزنده شهیدیم
از لشکر یزید بریدیم
در بیعت امام حسینیم
ای شمرهای عصر تمدن!
آلزیادهای تفرعُن!
در شامِ بغض و کینه بمیرید:
«ما ملت امام حسینیم»
✍ #محمد_مرادی
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
تا حسین ازجان گذشت و سوی قربانگاه رفت
از زمین تا آسمان، پیوسته دود آه رفت
چون قدم در وادی سرخ منا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
ذوالجناح او به خیمه سر بهخاک غم نهاد
ازفغان کودکان، لرزه به عرش حق فتاد
چون که آتش ازغمش بر ماسوا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
مثل برق ازپیش چشمش میگذشت آن لحظهها
دست بر سر، داشت بر لب، نالهی واغربتا
داغ وقتی بر دل اهل ولا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
قاتل از یک سو دوید و زینب از یک سو دوید
قاتل اوخنجر و زینب ز دل آهی کشید
با هزاران زخم دم از ربنّا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
لحظهای که با خدا، لبریز شور و حال بود
اول معراجِ او از خاک آن گودال بود
درهمان لحظه که پَر سوی خدا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
از زمین تا آسمان، گلبانگ واویلا رسید
ناگهان برگوش او، فریادی از زهرا رسید
چون که سر بر دامن خیرالنسا میزد حسین
از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
✍ #سیدهاشم_وفایی
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تنها شدی و هیچ کس دور و برت نیست
جان سوزتر از بانگ هل من ناصرت نیست
چشمی به خیمه داری و چشمی به میدان
عباس و اکبر نه! که حتی اصغرت نیست
از بس که تیر و نیزه و شمشیر خوردی
یک جای سالم در تمام پیکرت نیست
روی بلندی بانویی غرق تماشاست
این بانوی آزاده آیا خواهرت نیست؟
آمد صدای ضربههایی سخت و دیدند
پیکر به روی خاکها مانده، سرت نیست
پیچیده آوای غریبی بین گودال
آیا صدای نالههای مادرت نیست؟
پای حرامیها به خیمه باز گشته
این گوشوارهها مگر از دخترت نیست؟
راه سخن را بر«وفایی» گریه بسته
دیگر مجال شرح زخم حنجرت نیست...
✍ #سیدهاشم_وفایی
اشعار محرمی
https://eitaa.com/fatemi8/484