🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 📣📣توجه توجه📣📣 ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله #آغاز_هفته_وحدت زمان: ۲۷ مهرماه ۱۴۰۰ ساعت شروع: ۱۵ ✅سخنران: سرکار خانم اسدیان ✅هم‌نوا با نفس گرم مداحان اهلبیت علیهم السلام ✅با رعایت پروتکل‌های بهداشتی 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✅به علت درخواست بعضی از اعضای کانال، پخش زنده در هورسا👇داریم https://www.hoorsa.com/fatemiioon135 ✅نکته آغاز سخنرانی پس از ۱۵:۳۰ می‌باشد. https://eitaa.com/fatemiioon135

دوستانی که تمایل دارند بانی بشن برای کربلا رفته‌های امسال کماکان بانی می‌پذیریم. @fatemiioon

🌸 بهترین الگو برای همه بشریت 🔻 رهبر انقلاب: زندگی و شخصیت بی‌نظیر پیامبر اکرم(ص) برای همه‌ی دوران تاریخ اسلام یک درس و الگوی همیشگی است؛ «لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» با این مجاهدت، تعالیم اسلام در تمام تاریخ پراکنده شد. این تعالیم فقط برای مسلمانها نیست؛ همه‌ی بشریت از گسترش تعالیم اسلام سود می‌برند. ۱۳۸۳/۰۱/۲۶ مجموعه محصولات به مناسب هفته وحدت | #اسوه_حسنه 💻 @Khamenei_ir

تجمع #ضدواکسن آمار فوت واکسن اعلام باید گردد. https://eitaa.com/fatemiioon135

تجمع #ضدواکسن https://eitaa.com/fatemiioon135

تجمع #ضدواکسن حکم شرعی #واکسن https://eitaa.com/fatemiioon135

حضرت زهرا (سلام الله علیها): هیچ زنے نیست موی فرزندان خود را شانه بزند و لباس آنان را بشوید... #خانوم_خونه 🧕🏻 https://eitaa.com/fatemiioon135

پدر شهید علی سنکیس یکی از سه شهید بحرین که توسط آل خلیفه اعدام شدند، گفت ماموران با وی تماس گرفته و گفته‌اند می‌توانند امروز برای آخرین بار فرزند خود را پیش از اجرای حکم اعدام ملاقات کنند. خانواده شهید: ما را که نزد او بردند، دست و پایش بسته بود و همه ماموران از پنجره مراقب بودند، در این هنگام مادرش مقابل او نشست و اینجا بود که بغض علی ترکید و گریه کرد. مادر: چرا گریه می‌کنی؟ علی: به خاطر شما مادر: به خاطر ما گریه نکن که شهادت توفیقی است که نصیب هرکس نمی‌شود و تو برای این راه انتخاب شده‌ای و این افتخار بزرگی است و زندان هم تو را از گناهانت پاک کرده و اکنون شهادت مقام تو را بلند می‌کند. بعد هم تو که در عمر کوتاه خود بسیار اهل نماز و روزه بودی. علی: بله، امشب را هم می‌خواهم تا صبح نماز بخوانم. مادر: امروز آخرین فرصت تو است، پس قلب خود را پاک کن و رو به سوی خدا کن. علی از مادرش خواست از مردم منطقه برای او حلالیت بخواهد. مادر علی دست به سر و سینه و پشت و تمام بدن او کشید و برای او دعا خواند، اما پدر او همچنان ساکت و آرام کنارش نشسته بود و نمی توانست چیزی بگوید. پس از آن وقت بیرون رفتن از زندان فرا رسید و پدر و خواهر علی با او وداع کردند و مادرش هنگام خداحافظی در گوش او زمزمه کرد: این آخرین دیدار است. هنگام بیرون رفتن از زندان دوباره همه را بازرسی بدنی کردند... صبح یکشنبه بود که پدر علی با مادر تماس گرفت و در حالی که صدای او را نمی‌شناخت گفت فضیله کجا است؟ مادر علی گفت من فضیله هستم مرا نمی‌شناسی؟ پدر گفت حکم اجرا شد... https://eitaa.com/fatemiioon135