داستان بسی پیشتر از برنامه است، چه رسد به کارنامه. دشوارهی ریشهیی آن است که با کدام ایده و با کدام بینه برنامه نوشتهیید و کارنامه ساختهیید؟ یا چه...
عمق راهبردی یعنی هماین که جریان مرتدی که کف خیابانهای پایتخت طلبههای مدافع شریعت محمدی را به قتل صبر میکشت اکنون در رسانهی ملی پشت میز کارشناس انتخابات به اقامهی حجاب شرعی پنجه میکشد...
ابطالطلب سکولار ایرانی اسلامطلب نیست، حتا اگر دانشآموختهی آکادمیهای دوزیست الاهیات بوده باشد. اسلامطلبها در چشم ابطالطلبها افراططلبند؛ تکیهیکلام افراطی که آشنا است...
آخوند پروانهیی شرمنده است که به مکتبیها میماند و هماین است که برای ماندن به سکولارها گفتار شک را برگزیده است و هنری فرای تردید ندارد، تا برسد به کفر...
دوقطبی راست|چپ و اصولگرا|اصلاحطلب و میانهرو|تندرو و این آخری برنامه|کارنامه همه کمابیش به یک پایه سرکاریند. دوقطبی این انتخابات و هر انتخابات در ایران اسلامی به نظر دوقطبی مکتبی|سکولار و متأله|مستفرنگ و سرخ|صورتی است...
اگر برای کنش مطلوب معطل رأی آوردن در انتخاباتید، شما کارمند جمهوری اسلامی استید و نه رزمندهی انقلاب اسلامی...
نامزدهای انتخابات همه کمابیش گفتمان خود را به شریعت منتسب میدارند. با این همه گفتار شرعی همهی ایشان کمابیش لکنت دارد، اگر نگوییم که یکچند نفر از آنها گفتارشان عرفی پادشرعی است...
تا این جای کار گفتار معیشت و گفتار مشارکت در پویش انتخابات شنیده شده اما خبری از گفتار شریعت نیست. این آیا به آن معنا است که نامزدها در هر حال متشرعین را مکلف به رأی ریختن میپندارند و همت خود را صرف دلبری کردن از نامتشرعین کردهاند، اگر چه به قیمت لگد زدن به شریعت؟ یا چه...
در نبود نامزد مجتهد مجاهد ما رأی سپید نخواهیم داد، ما تیمم بدل از وضو خواهیم کرد...
این که سازمان عرفی جامجم در پویش انتخاباتی خود با نامزدها خود پرسش از اقتصاد را به اقتصاددان سپرده است و پرسش از سیاست را به سیاستدان سپرده است و پرسش از شریعت را به شریعتندان سپرده است به کفایت بینیاز از توضیح است...
هنگامی که در بینهی سیاسیتان مشروعیت برآیند اکثریت است، طبیعی است که به هوای مشارکت این اکثریت پا روی شریعت هم میتوان نهاد...
این که انتظار داریم نامزد انتخابات ما اقتصاد بداند و آن را با کارشناس میآزماییم و انتظار نداریم که نامزد انتخابات ما فقه بداند و حتا از کارشکنی در آن ابائی نداریم، نشانگر آن است که نظام انتظارهای ما شرعی نیست...
عمق راهبردی ابطالطلبهای سکولار ایرانی ناف برهنهی مؤنثهاشان کف آکادمی و کافه و کوچه است، تا برسیم به شرمگاهشان در جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها...
اقتضای گفتمان شرعی، گفتار شرعی است. امتداد گفتمان شرعی به گفتار عرفی عاریت گرفته از این و آن، رفتار شرعی نمیسازد...
رفتار آنها که نخبههای جامعه خوانده میشوند، در نمونهیی مانند هماین انتخابات، به ما نشان میدهد که از چه پشتوانهی حکومت شرعی و شریعت محمدی هماین تودههای مؤمنند و مشورت با ایشان، در چهارچوبی چون رأیگیری، رکن شرعی حکمرانی اسلامی است...
عادت سالیان ابطالطلبهای سکولار ایرانی، چه سکولارهای درنده و چه سکولارهای شرمنده، هماین افراطی و تندرو و مارق و خارج خواندن اسلامطلبهای مکتبی است...
نهجالبلاغه را که سر و ته خوانده باشی ذوالفقار را در دست امیرالمؤمنین نمیبینی، و به هماین راحتی اقامهی سخت شریعت را انکار میکنی...
گفتمان مبنائی اگر نداشته باشی نه برنامهی جامع نجاتت میدهد و نه کارنامهی میدانی...
جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها نه تنها در انتخابات ریاست جمهور چهاردهم نامزد دارد که در پویش انتخاباتی رسانهی ملی هم کارشناس دارد...
غائلهی ژینا تمام شد، جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها ادامه دارد؛ تنها از کف کوچه و آکادمی و کافه به ایوان انتخابات رسانهی ملی کش آمده است...
طرح زور تازهترین تکیهی کلام جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها و پویش پتیاره و بلوای بیناموس است...
شهدای غائلهی ژینا به دست ناپاک جنبش فواحش و شورش هرزهها و خیزش لختیها و پویش پتیاره و بلوای بیناموس وارث حضرت یحیای نبیند؛ مانند ایشان از سر هوس روسپیهای اسمی خونشان بر زمین ریخت...
فرمود: شاورهم. این یعنی مردمیسازی سیاست و مشارکت تودههای مردم در مشورت به ولی امر مسلمین، خیلی پیش از جمهوریت متن اسلامیت نظام است...