فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اصلاحات اجتماعی به سبک تحریرالشام
🔹 از دستگیری و محاکمه خیابانی مردم به جرم سیگار کشیدن تا جمعآوری و به آتش کشیدن هزاران نخ سیگار در خیابانهای دمشق.
🔹گفتنی است در همین حال اسرائیل مشغول به تثبیت مواضع و پیشروی در خاک سوریه است
🤔🤔
✅مردم خواهان تغییر تحویل بگیرید
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 پیام نتانیاهو به مردم ایران با زیرنویس
نتانیاهو: ایران در سوریه ۳۰ میلیارد دلار هزینه کرد، در ۱۱ روز سقوط کرد. صدها میلیارد دلار برای حماس هزینه کرد، نابود شد ۲۰ میلیارد دلار برای حزبالله هزینه کرد، فرماندهان و نصرالله ترور شدند و نابود شد. من میدانم شما خواهان صلح هستید. ایران هم روزی آزاد خواهد شد. زن زندگی آزادی
صحبتهای نتانیاهو یعنی آنها برای ایران برنامه جدی دارند و همین حالا که شما این مطلب را میخوانید، موساد روی پروژه گسلهای اجتماعی در ایران کار میکند. و این یعنی باید منتظر روزهای مهمی در ایران باشیم که هرگونه اشتباهی، باعث میشود کشور درگیر بحران شود.
✅پشت آقا را خالی نکنید!
🇮🇷شهید سردار حاج قاسم سلیمانی:
به زودی فتنههایی پیش رو خواهید داشت که کل شهدا آرزوی حضور به جای شما را خواهند داشت!
آن روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نکنید.
#جهش_بیداری
فردای براندازی از سرزمین زیبایت جز ویرانه ای باقی نخواهد ماند...‼️
#خواب_تجزیه
#تلنگر
🔴اون دختر که جولانی بهش تذکر داده گفته غیرت پدرانه !!!
خدایا ما هم غیرت داشتیم روی خواهران و برادرامون ولی خوب برای ما اسمش ظلم و اجبار و تحجر و عقب ماندگی و سلب آزادی معنی شد برای جولانی غیرت پدرانه برای دختر ! حالا ما فقط غیرت نداشتیم زن رو ارزشمند و صاحب حریم و تشخص والا هم میدونستیم که زن باید جامعه رو تربیت کنه نه اینکه جولانی بهش تذکر بده.
◀️سلطه رسانهی امپریالیستی یعنی همین !
✍عالیه سادات
ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم ، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما یک بار گریستم و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد.
با خودم گفتم الان مادر کودک مرا ناسزا می دهد و می گوید لعنت به ستارخان. اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد …