eitaa logo
#فاطمه الزهرا (۸)
66 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
353 فایل
ارتباط با ادمین @azizzahrayahosin
مشاهده در ایتا
دانلود
🇬🇧 «مهم ترین کشورهای تحت استعمار بریتانیا» 👸 در سالهای گذشته میلیون ها انسان را در سراسر نقاط دنیا از زندگی محروم کرده و باعث زندگی خاندان سلطنتی در انگلستان شده است 🌏 در این ۵۳ کشور بیش از ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر تحت استعمار بریتانیا هستند 📌 بازنشرکلیه مطالب جهت اطلاع دیگران بدون ذکر منبع مجاز است. 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. 📡 @GhararGahShayeat
شیعه نیوز: پرسش چرا قرآن به زبان عربی است و چرا به زبان دیگری نیست؟ پاسخ اجمالی زبان، مهم ترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسان هاست. خداوند این توانایی بر تکلّم و صحبت کردن را از نعمت های بزرگ خود برمی شمارد که در ابتدای سوره ی الرحمن به آن اشاره می کند. پیامبرانی را که خداوند برای هدایت انسان ها مبعوث می فرمود باید برای ارتباط با قوم خود به زبان همان قومی که در میان آنها مبعوث شده اند صحبت می کردند و دستورات اخلاقی و احکام و عقاید را به همان زبان برایشان بیان می کردند. با توجه به شرایط قبل از بعثت در میان جاهلیّت عرب، خداوند پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در میان قوم عرب مبعوث فرمود، پس باید به زبان آنها صحبت کرده و معجزه ای می آورد که قابل فهم باشد. لذا قرآن، معجزه ی پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، نیز به زبان عربی نازل شد. اگر چه نباید خصوصیات ذاتی زبان عربی، از جمله قانون مند بودن قالب های فصاحت و بلاغت بسیار آن و ... را نادیده گرفت. اما سؤال دیگر این است که چرا آخرین پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خدا عرب زبان بود، تا به دنبال آن، کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ در پاسخ باید گفت: با توجه به این که عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند (عامل درونی حفظ) و در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطه ی خارجی هم نتوانسته آنان را به تغییر زبان مجبور کند(عدم عامل بیرونی برای تغییر) و امکانات فراوان زبان عربی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ بدون ابهام گویی و نارسایی، سرزمین حجاز و زبان عربی، بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارق العاده از دین و بقای دین خاتم و کتاب ایشان بود. بنابراین، یکی از دلایل نازل شدن قرآن به زبان عربی، حفظ و صیانت ابدی آن بوده است. پاسخ تفصیلی یکی از سنّت های خداوند، فرستادن رسولانی است برای هدایت انسان ها. پیامبران نیز در برخورد با انسان ها به زبان مردم آن منطقه ای که برای آنها مبعوث شده اند، صحبت می کردند؛ زیرا زبان، تنها راه ارتباط انسان هاست و پیامبران نیز باید با مردم ارتباط داشته باشند. تکلّم پیامبران به زبان قوم، یکی از دیگر سنّت های حتمی الاهی است. خداوند می فرماید: «ما هیچ رسولی نفرستادیم مگر آن که به لسان قومش صحبت می کرد... .».[1] این سنت حتی در مورد پیامبرانی که دعوتی جهان شمول داشتند نیز صادق است، اگر چه برای هدایت تمام خلق مبعوث شده باشند، مانند پیامبران اولوالعزم، ولی به زبان قومی صحبت می کنند که در ابتدای بعثت در آن جا مبعوث شده اند که اگر غیر از این بود شریعت آن پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) حتی در میان قومی که در آن مبعوث شده بود مورد فهم و قبول واقع نمی شد. قرآن، حقیقتی فراتر از زبان است و قبل از آن که به زبان عربی درآید، در مرحله ای از هستی وجود داشته که در آن مرحله، عقول بشر به آن دسترسی نداشت. خداوند آن را از موطن اصلی اش پایین آورده و در خور فهم بشر کرده و به لباس واژه ی عربیت در آورد به این امید که عقول بشر با آن انس بگیرد و حقایقش را بفهمد.[2] پس لبّ و اصل قرآن، فراتر از زبان و گنجانده شدن در زبان خاصی است، امّا درباره ی این که چرا به زبان عربی نازل شده، باید گفت: جدا از خصوصیات ذاتی زبان عربی که این زبان را زبانی قانون مند و در قلّه ی فصاحت و بلاغت در بین زبان ها قرار داده است، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اسلام بر قومی مبعوث شد که به زبان عربی سخن می گفتند و ایشان برای ابلاغ پیام خداوند، باید معجزه ای قابل فهم برای آنان ارائه می کرد تا او را انکار نکنند، به خدا ایمان آورند و در راه گسترش دین تلاش کنند. البته این قابل فهم بودن به معنای فهم همه ی حقائق قرآن نیست؛ چرا که حقائقش نامحدود است، بلکه فهم زبان و فهم اجمالی بعضی از حقائق، مورد نظر است. مردم جاهلیت عرب قبل از بعثت، در پست ترین شرایط زندگی می کردند به همین خاطر، خداوند پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در میان قوم عرب برانگیخت. علی ( علیه السلام ) در مورد شرایط جاهلیت قبل از اسلام و آمدن پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرماید: «خدا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوای و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبّر به لغزش های فراوانشان کشانده بود، و نادانی های جاهلیت، پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود، پس پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در نصیحت و خیر خواهی، نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه ی نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود».[3] وجود این شرایط، باعث شد که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در میان قوم عرب برانگیخته شود
، پس باید قرآن به زبان عربی می بود، نه به دیگر زبان ها. ولی آنچه مهم است بهره گیری از قرآن است که منحصر به عرب زبانان نیست. خداوند می فرماید: «اگر ما قران را غیر عربی نازل می کردیم آن وقت عرب ها می گفتند چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است و چرا با عرب به زبان غیر عربی و یا غیر فصیح صحبت می کند. بگو: این قرآن برای کسانی است که ایمان بیاورند که اگر عرب باشند و یا غیر عرب، قرآن برای آنان هدایت و شفا است و کسانی که ایمان نمی آورند، در حقیقت گوششان دچار سنگینی شده و همین قرآن مایه ی کوری آنان است و به همین جهت در قیامت از فاصله ای دور ندا می شوند».[4] اما امکان دارد سؤال دیگری پیش آید که چرا آخرین پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خدا عرب زبان بود تا به دنبال آن کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ چرا این توفیق نصیب فارس ها و ... نشد؟ در این جا باید چند نکته را ذکر کرده و سپس جواب دهیم: الف: وقتی سخن از آخرین پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است باید عده ای باشند که پیام را دریافت کرده و به خوبی از آن نگهبانی کنند (عامل درونی حفظ). ب: از طرفی عده ای همیشه درصدد از بین بردن دین و نگهبانان آن هستند، همان طور که در تاریخ همه ی انبیا مشاهده می کنیم (عامل بیرونی برای تغییر)، بنابراین باید راهکاری برای مقابله با این مشکل اندیشیده شود. ج: از طرفی بنا نیست که پیوسته - خصوصاً بعد از وفات پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )- با معجزه و کارهای خارق العاده از دین و قرآن محافظت شود. با توجه به این مقدمات، به سراغ انسان ها و محیط زندگی آنان می رویم، تا ببینیم در کدام محیط و کدام شرایط، این نکات بیشتر قابل تحقق است. اوّلاً: عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند، به طوری که نمی توان آنها را از زبان و فرهنگ خود جدا کرد. حتی در این دوره هم بعد از این همه تبلیغات انترناسیونالیستی حاضرنشدند لباس سنتی خود را کنار بگذارند (عامل درونی حفظ). ثانیاً: عرب های حجاز به گونه ای بودند که نه تنها خود از زبان مادری شان دست بردار نبودند، بلکه در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطه ی خارجی هم نتوانست آنان را به این کار مجبور کند؛ یعنی، از بیرون تأثیر نمی پذیرفتند (عدم عامل بیرونی برای تغییر). ثالثاً: زبان عرب های حجاز با توجه به کثرت ضمائر، تفاوت ضمیرهای تثنیه، مفرد و جمع، تفاوت صیغه های مذکر و مؤنث و داشتن انواع گوناگون جمع، داشتن کنایات، استعارات و ... از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام گویی و نارسایی برخوردار است. با توجه به این نکات، برای بقای دین خاتم و کتاب ایشان، سرزمین حجاز و زبان عربی بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارق العاده از دین بود. قرآن با جاذبه های درونی و آوا و آهنگ دلپذیر آن، در ذهن اعراب بادیه که دوستدار کلام موزون و فصیح بودند، جای باز کرد و از انواع تحریف های لفظی در امان ماند. بنابراین، نازل شدن قرآن به زبان عربی برای حفظ و صیانت ابدی آن بوده است.[5] البته می توان گفت نازل شدن قرآن به زبان عربی، لطف و مرحمتی به عرب زبانان بوده و اگر به غیر عربی نازل می شد، عرب زبانان که قشر وسیعی بودند به آن ایمان نمی آوردند. خداوند می فرماید: «هرگاه ما آن (قرآن) را بر بعضی از عجم (غیر عرب) نازل می کردیم و او آن را برایشان می خواند، آنان ایمان نمی آوردند».[6] [1] . ابراهیم، 4. [2] . المیزان، (ترجمه فارسی)، ج 18، ص 122 – 123. [3] . نهج البلاغه، ترجمه ی دشتی، خطبه ی 95. [4] . فصلّت، 44. [5] . فصلنامه ی بینات، شماره ی 27، ص 38 – 41. [6] . شعراء، 198- 199. آیات مرتبط سوره يوسف (2) : إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ سوره الرعد (37) : وَكَذَٰلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ سوره النحل (103) : وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ سوره طه (113) : وَكَذَٰلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا سوره الشعراء (195) : بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ سوره الزمر (28) : قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ سوره فصلت (3) : كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ سوره فصلت (44) : وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ
وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سوره الشورى (7) : وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ ۚ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ سوره الزخرف (3) : إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ سوره الأحقاف (12) : وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ وَهَٰذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَىٰ لِلْمُحْسِنِينَ T
چرا باید نماز را به زبان عربی بخوانیم؟ پرسش چرا باید نماز را به زبان عربی بخوانیم؟ پاسخ اجمالی برای روشن شدن پاسخ، ابتدا باید منظور از سؤال روشن شود، اگر منظور این است که به جای عربی زبان دیگری جایگزین شود، این سؤال برای افراد بی‌گانۀ از آن زبان نیز مطرح است! و اگر منظور این است که چرا باید نماز را فقط به زبان عربی بخوانیم؟ و هر کسی نمی‌تواند به زبان مادری و محلی خود نماز بخواند، باید به نکات زیر توجه داشت: عمده‌ترین دلیل در خواندن نماز به زبان عربی، - پس از آن‌که نماز، سنت پیامبر است و عبادات توقیفی(به جا آوردن آنها باید به همان شکلی باشد که خداوند تعیین فرموده است.) هستند- حفظ و بقای نماز در طول قرون و اعصار است که بدون کم و کاست برای همیشه باقی بماند، و اگر هر کسی به زبان محلی و مادری خود آن‌را تلفظ می‌نمود احتمال کم و زیاد شدن الفاظ، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی‌اساس منتفی نبود. و چه بسا این تغییرات، به دیگر واجبات و ارکان نماز نیز سرایت می‌کرد و شاید کم کم اصل نماز از اهمیت افتاده و کاملاً به فراموشی سپرده می‌شد. بدیهی است برای این‌که هر چیزی برای همیشه و در طول تاریخ بماند، باید دارای معیار و مقیاسی غیرقابل تغییر باشد؛ نظیر این‌که در مورد اندازه، میلی متر، سانتی متر و یا متر و در مورد وزن، گرم، کیلو و... را به عنوان معیار و میزان غیرقابل تغییر قرار داده‌اند، هم‌چنین در مورد نماز، اموری را که به نام واجبات و ارکان است به عنوان معیار و ملاک قرار داده‌اند که یکی از آنها لزوم عربی بودن اذکار واجب آن است. اسلام یک دین جهانى است و می‌خواهد همۀ مسلمانان را در یک جبهه و صف واحد قرار دهد. تشکیل چنین جمعیتى بدون زبان واحدى که همه با هم تفاهم کنند، امکان‌‏پذیر نیست؛ از این‌رو زبان عربى که به اعتراف اهل فن، از جامع‏ترین زبان‏هاى دنیا است، می‌تواند به عنوان یک زبان بین‌المللى و زبان نماز تمام مسلمانان، رمز وحدت و نشانۀ یگانگى مسلمانان ‏باشد؛ این اصل در سایر دستورات اسلامى، مانند به سوى قبلۀ واحد نماز خواندن و... نیز تجلى پیدا کرده است. ممکن است به ذهن کسی برسد که وادار کردن مردمی غیر مسلط بر زبان عربی به خواندن نماز به زبان عربی، نوعی ایجاد مشقت برای آنها و اجحاف و ستم در حق آنها است. در جواب می‌توان گفت: برای مردمی که برای رفع حوایج روزمرۀ خود، ده‌ها و بلکه صدها اصطلاح و واژه‌­های بی‌گانه را به راحتی یاد گرفته و به کار می‌برند، یاد گرفتن کلمات نماز که مجموع کلمات واجب آن (با حذف کلمات تکراری) حدود 20 کلمه است، کار مشکلی نیست. از طرف دیگر، معنای ظاهری و سطحی کلمات نماز بسیار ساده و آسان است و همۀ مردم به راحتی می‌توانند معنای سطحی و ظاهری «بسم الله الرحمن الرحیم» و... را یاد بگیرند؛ هر چند این کلمات دارای معانی عمیق و گسترده است. از نظر زبان‌شناسان، زبان عربی از کامل‌­ترین زبان‌های دنیا است که به خوبی می‌تواند مفاهیم و مطالب گسترده و عمیق را در قالب‌های زیبا و کوتاه بیان کند.[1] عربى بودن الفاظ و اذکار در هر حکم و عبادتى شرط لازم نیست. همان‌گونه که بنابر نظر بعضى از علما، عربى بودن صیغۀ عقد ازدواج ضرورتى ندارد،[2] و بعضى از علما، مانند امام خمینى(ره) در این باره می‌گوید: اگر مکلف خودش نمی‌تواند صیغه را به عربى بخواند، حتى در صورتى که بتواند وکیل بگیرد، جواز عقد به غیر عربى خالى از قوت نیست.[3] هم‌چنین لازم نیست دعاها نیز حتماً به عربى خوانده شوند و انسان در غیر از حالت نماز می‌تواند با خداوند به هر زبانی صحبت و با او راز و نیاز کند و به فتوای اکثر مراجع، در نماز نیز در غیر از اذکار واجب و خصوصاً در قنوت، می‌تواند به زبان غیر عربی دعا کند.[4] البته آنچه گفته شد به معناى بی‌توجهى مسلمانان به معانى اذکار در نماز و... نیست، بلکه بر هر مسلمان لازم است که با معناى نماز و دعاها آشنا گردد تا بفهمد با خداى خود چه می‌گوید، و در این صورت است که اعمال او خشک و بی‌روح تلقى نشده و سکوى پرواز او به سوى ابدیت خواهند گشت. [1]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 160، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 300؛ ج 13، ص 311، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. .[2] گرامی، محمد علی، معلقات، ج 4، ص 645. .[3] طباطبائی یزدی، سید کاظم، عروة الوثقى، ج 2، حاشیۀ ص 645. [4]. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 62.
مراد از «اعجمی» این شخص عجمی چه کسی بوده است؟ در آیه 103 سوره نحل به یک شخص عجمی اشاره می شود که مشرکان ادعا داشتند پیامبر(ص) تعالیمش را از او می گیرد. اما قرآن استدلال می کند این شخص زبانش عجمی(غیر عربی) است، در صورتی که قرآن عربی مبین است. اولا: این شخص عجمی چه کسی بوده است؟ ثانیا: آیا این استدلال (صرف عجمی بودن شخص) برای رد شبهه مشرکان کافی است؟ چون می دانیم که پیامبر می تواند تعالیم شخصی غیر عرب را به زبان عربی بر گرداند. «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌ‏ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبين‏»؛ ما مى ‏دانيم كه آن ها مى ‏گويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مى ‏دهد!» در حالى كه زبان كسى كه اين ها را به او نسبت مى ‏دهند عجمى است؛ ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است‏.(1) در باره این که این شخص عجمی(غیر عرب) که بوده، اقوال مختلفی ذکر شده است: «بلعام»، آهنگرى رومى و مسيحى که در مكه بود. «سلمان فارسى»، که قريش مى‏گفتند پيامبر(صلی الله علیه و آله) داستان ها را از سلمان فرا مى ‏گيرد. غلامى رومى از «بنى الحضرمى» است كه نامش «يعيش» يا «عائش» بود و كتابى داشت و سپس مسلمان شد. دو غلام مسيحى از اهالى «عين التمر» كه نام يكى از آن ها «يسار» و نام ديگرى «خير» و شغلشان تيز كردن شمشيرها بود. آن ها کتابی به زبان خودشان داشتند.(2) البته برخی معتقدند: این اقوال چون مدركى ندارند اعتبار ندارد. خداوند نام آن شخص را ذكر نفرموده چون خود مشركين می دانستند چه کسی را می گويند؛ می فرمايد آن كس كه شما مى ‏گوييد، اصلا بر تكلم به زبان عرب، قدرت ندارد؛ يعنى شما كه خود را افصح عرب می دانيد قدرت بر آوردن یک سوره آن نداريد چه رسد شخص اعجمى كه قدرت بر تكلّم عربى نداشته باشد.(3) نکته: واقع اين است كه مشركان عرب، كسى را در ميان خود نمى ‏يافتند كه بتوانند قرآن را به او نسبت دهند، لذا دست و پا كردند بلكه بتوانند شخص ناشناسى را كه زندگانيش براى مردم آن سامان گنگ و مبهم است پيدا كنند و اين مطالب را به او نسبت دهند، شايد بتوانند چند روزى ساده‏ دلان را اغفال كنند.(4) در مورد قسمت دوم سؤالتان باید گفت معمول مفسران و نیز نویسندگان تفسیر نمونه، این گونه جواب می دهند: اگر منظورشان این است که یک غیر عرب (عجم) این قرآن را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) القاء کرده است، باید گفت این نهایت رسوایی است؛ چگونه می شود چنین انسانی می تواند عباراتی چنین فصیح و بلیغ بیاورد كه صاحبان اصلى لغت، همگى در برابر آن عاجز بمانند و حتى توانايى مقابله با يک سوره آن را نداشته باشند؟! ممکن است بگویند محتوا را به پیامبر(صلی الله علیه و آله) یاد داده است؛ که باید گفت ريختن آن محتوا در قالب چنين الفاظ و عبارات اعجاز آميزى كه همه فصحاى جهان عرب در برابر آن زانو زدند، چگونه انجام شده است؟! آيا به وسيله يک فرد بيگانه از زبان عرب و يا به وسيله كسى كه قدرتش ما فوق قدرت همه انسان ها است يعنى «اللَّه»؟! از اين گذشته، محتواى اين قرآن از نظر منطق نيرومند فلسفى در زمينه عقائد، و تعليمات اخلاقى در زمينه پرورش روحيات انسان، و قوانين جامع الاطراف اجتماعى در زمينه نيازهاى مختلف، آن چنان است كه ما فوق افكار بشر است، و نشان مى ‏دهد كه افتراگويان نيز گفتار خود را باور نداشتند، تنها براى شيطنت و وسوسه در دل هاى ساده ‏انديشان چنين سخنانى مى ‏گفتند.(5) اما علامه طباطبایی(ره) بیان دیگری دارند. ایشان می گوید آیه «لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌ‏ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبين‏»(6) فقط جواب تهمتی است که می گوید آن فرد غیر عرب (عجم)، الفاظ را بر پیامبر القاء کرده است یعنی قرآن کلام خود آن شخص است، نه کلام خدا؛ باید گفت او عجم است و قرآن عربی مبین است. اما اشکال اصلی باقی است، یعنی تهمتی که مشرکان می زدند این بود که آن شخص عجم، معانی و معارف قرآنی را به پیامبر تعلیم داده و الفاظ از پیامبر است و پیامبر الفاظ خود را به خدا افتراء مى‏ بندد [به دروغ به خداوند نسبت می دهد]. دو آیه بعد است که این تهمت را جواب می دهند: «إِنَّ اَلَّذِينَ لاٰ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِ اَللّٰهِ لاٰ يَهْدِيهِمُ اَللّٰهُ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِيمٌ»؛ به یقین، کسانی که به آیات الهی ایمان نمی ‌آورند، خدا آنها را هدایت نمی ‌کند؛ و برای آنان عذاب دردناکی است.(7) «إِنَّمٰا يَفْتَرِي اَلْكَذِبَ اَلَّذِينَ لاٰ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِ اَللّٰهِ وَ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْكٰاذِبُونَ»؛ تنها کسانی دروغ می ‌بندند که به آیات خدا ایمان ندارند؛ (آری،) دروغگویان واقعی آنها هستند!(8) علامه طباطبایی(ره) بر اساس این دو آیه، چنین استدلال می کند: قرآن معارف حقيقى ‏اى در بر دارد كه هيچ صاحب عقلى، در حقيقى بودن آن شک ننموده و تمامى عقول، مجبور و مضطر در قبول آنند؛ اگر رسول خدا (صلی الله علیه و
آله) آن ها را از بشرى گرفته بود، خودش نسبت به آن ها ايمان نمى ‏داشت، و حال آن كه او به آيات خدا ايمان دارد؛ و اگر ايمان نمى ‏داشت خدا هدايتش نمى ‏كرد، چون خدا كسى را كه به آياتش ايمان ندارد هدايت نمى‏ كند؛ و چون مؤمن به آيات خداست، ديگر به خدا افتراء نمى ‏بندد، چون به خدا افتراء نمى ‏بندد مگر كسى كه ايمان به آيات او نداشته باشد؛ پس اين قرآن افتراء نيست، و از بشرى گرفته نشده، بلكه منسوب به خداى سبحان است.(9) ایشان می گوید: پس اين‏ دو آيه كنايه از اين است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مهدى به هدايت خدا و مؤمن به آيات او است، و کسی مثل او، مرتکب افتراء و دروغ نمى ‏شود.(10) پی نوشت ها: 1. نحل: 16/ 103. 2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: ناصر خسرو ـ تهران، ج ‏6، ص 595. 3. ر.ک: طیب، محمد حسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات: اسلام ـ تهران، ج 8، ص 190. 4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 11، ص 409. 5. همان. 6. نحل: 16/ 103. 7. نحل: 16/ 104.
🔴 ‏اخیراً رهبر انقلاب دلیل گرانی هارا امنیتی ،سیاسی خواندند! 🔹این که دولت به جای کار کردن در بازار سرمایه آشکارا دخالت میکند و هیچ نهادی برای تنظیم بازار و قیمت خودرو اقدام نمیکند واقعاً شک برانگیز است که هدف دولتی ها دقیقاً چیست؟! 🔹کسب سود یا به هم زدن امنیت روانی و جانی جامعه یاهردو؟! ✅ کانال محتوای استان اصفهان
23.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افشاگری ـ پزشک ایتالیایی ـ واکسن کرونا 💠درمانخانه اسلامی💠 💠 @Darmaneslami
🚨🚨🚨🚨 توجه توجه اعلام خطر🔻 ⛔با سلام خدمت دوستان عزیز فتنه های جدیدی در راه است قرار است آلمان نقش واسطه ومیانجی بین ایران وامریکا دخالت کند برای بهتر شدن روابط وحذف تحریمها آگاه باشید که اگر چنین اتفاقی افتاد برای فریب افکار عمومی است واز آنجایی که ترامپ هم برای انتخابات پیش رو نیاز به رابطه با ایران دارد ومانع این رابطه رو رهبری وملت ایران میداند به همین خاطر تحریمها رو برمیداره و رهبری رو مقصر فشار بر مردم معرفی میکند همه این کارها رو دولت اصلاحات برای تخریب رهبری انجام میدهد از دوستان خواهش میکنم مراقب فتنه جدید باشید روحانی در سخنان چندروز پیش رهبری رو کلید گشایش مشکلات مردم معرفی کرد وخود رو هیچکاره معرفی کرد در صورتی که اصلا چنین نیست،هدف آقایون فقط تخریب رهبری و حذف سپاه است/که قبلا هم اشاراتی داشتن واینجا با حذف تحریمها از طرف امریکا بی شک قیمت دلار شکسته میشه وپایین میاد وقیمت اجناس تا حدودی پایین میاد قبلا هم گفتم بازهم میگم اصلا امریکا نقشی در بالابردن قیمت دلار ندارد بحث مفصلی داره ولی کوتاه عرض کنم چرا قیمت دلار در افغانستان وعراق و یمن وسوریه وفلسطین وکشورهای درگیر جنگ بالا نمیره ؟فقط توایران چنین مشکلی داریم؟چونکه دولتمردان در تورم نقش اول رو دارند همانگونه که خود روحانی هم گفتن قیمت دلار رو دولت تعیین میکند پس نتیجه میگیریم که گشایش بزرگ روحانی در هفته جدید فقط حذف تحریمها برای مدت کوتاهی هست که مردم تحریک شوند و همه تقصیرات رو بندازن گردن رهبری مواظب باشید و روشنگری کنید فتنه بزرگی درپیش داریم جدیدا لبنان رو هم آشفته کردند و یک طرح توطئه ی بزرگ در پیش است ماکرون رئیس جمهور فرانسه از طرف ترامپ ماموریت پیدا کرده که به حزب الله نزدیک بشه و آخرین خبر اینکه گفته ما حزب الله لبنان را از لیست تروریسم خارج میکنیم و این را به پرزیدنت ترامپ هم منتقل کردم. طرح توطئه ای بزرگ چون از طریق زور آزمایی شکست خوردند حالا طرح مکر جدید بقول رهبر عزیزمان با لبخند اما مشتهای آهنین پنهان در پشت دستکش های مخملی و لبخند میخواهند انقلاب جهانی مهدی (عج) را به چالش بکشند. لیبرالها در این طرح همراهی و همکاری بسیار نزدیکی دارند اما ترس ما از جانب بعضی مردم نا آگاه است که از توطئه های پشت پرده خبر ندارند و فقط دستهای به ظاهر مخملی را می بینند. اگر فریب دسیسه دشمن را بخوریم و مقصر اصلی رو رهبری بدانیم شک نکنید آینده ی دشواری در پیش داریم ملت ما همیشه پیرو رهبری بوده اند . دراین فتنه بزرگ مراقب باشیم از رهبری وسپاه جدا نشویم که تمام زحمات چهل ساله مان ضربه سنگینی میخورد و خون شهدای عزیزمان در معرض دسیسه های بزرگ قرار دارد. لطفا اطلاع رسانی کنید میخواهند با حذف تحریمها وشکسته شدن قیمت دلار مردم رو برعلیه انقلاب ورهبری تحریک کنند شک نکنید فقط برای مدت کوتاهی تحریمها حذف میشه و دوباره به حالت اول برمیگرده وفشارها سنگین تر میشه.. از همه کسانی که به ایران علاقه ای دارند خواهش می کنم تا می تونید این متن رو منتشر کنید با تمام توان ‏یکی از مدافعان حرم به حاج قاسم گفته بود: جنگ سوریه تموم شد و ما شهید نشدیم جواب حاج قاسم این بود: در آینده ای نزدیک فتنه هایی پیش رو دارید که کل شهدا آرزوی حضور به جای شما رو داشته باشن اون روز من نیستم اما شما پشت آقا رو خالی نکنید ‎ 🚨🚨🚨🚨🚨
💠 ... 🔰 پروفسور مورخ آلمانی دانشگاه زوریخ سویس: ● اگر اسلام نبود‌ دانش و دانشگاه در جهان به شکل امروزی وجود نداشت! [پ.ن۱] ● اروپا درطول تاریخ، همواره از افکار مسلمانان بهره‌مند شده است. [پ.ن۲] ● مسلمانان بودند که اروپا را با نوشته‌های افلاطون و ارسطو آشنا کردند! [پ.ن۳] ● مسلمانان در فلسفه، طب، نجوم، ریاضی و فیزیک، همیشه بودند. [پ.ن۴] ● مراکز اسلامی اندلس و بین‌النهرین درنتیجۀ جنگ‌ها و تجاوز مغول‌ها ‌از بین رفتند. [پ.ن۵] 👈 از آن پس مسلمانان دیگر قادر نشدند که سیستم علمی را رشد و انکشاف بدهند. [پ.ن۶] 🌐 دویچه وله bit.ly/3bAix07 پی‌نوشت‌ها: [۱]: مسلمانان بنیانگذاران دانشگاه به شکل مدرن بودند. [۲]: اروپا ۶۰۰ سال زیر چترعلمی مسلمانان بود. [۳]: ترجمه کتب علمی و انتقال آن، توسط مسلمانان صورت گرفت. [۴]: برخلاف تبلیغات، مسلمانان کاشف علوم جدید بودند نه مترجم آثار دیگران! [۵]: تمدن باشکوه اسلام توسط جنگهای تضعیف شد و... [۶]: و این جنگها تا بدین روز ادامه داشته تا مانع از قیام مجدد اسلام شود! منبع: 🍁کانال حقیقت 👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.