#شب_سیزدهم_ماه
باز یک ماه دیگر به روزها و شبهای نبودنت اضافه شد.
آن شب در معراج شهدا، حس اولین و آخرین سرمای وجودت، منجمد کرد تمام تعلقات دنیایی را.
آن شب کنار شهدا، داخل سردخانه معراج.
سرما نبود، جوشید چشمه عشق حسین بن علی در خریداری نوکر.
به فرات متصل شد این الماس های اشک در تقدیمی راه اربعین.
امشب شب شهادت حضرت مادر🏴، به امید دیدار، #عبدالزهراء
#صلوات🏴
هدایت شده از کانال متن روضه
@babolharam.ir-Fatemieh2-961128[02].mp3
1.6M
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی_فاطمیه 96⚜
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
┄┅═══••↭••═══┅┄
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....)
(رفیقان،رفیقان... بیایید، بیایید ۲
شهیدان، شهیدان... بخوانید، بخوانید)۲
بیایید، بخوانیم
بسوزیم، بباریم
بگرییم،بمیریم، بگوییم:
(بی بی سلام....بی بی سلام...)
مادر سلام...مادر سلام...
*اسما میگه کنارش نشسته بودم،گریه میکردم.هی میگفتم سلام منو به پیغمبر برسون.یه وقت پسراش وارد منزل شدند.تعجب کردند.گفتند اسماء "ما یُنیم اُمُّنا فی هذه السّاعه..."مادر ما این موقع نمیخوابه.
من همیشه میگم چرا اسماء مقدمه چینی نکرد؟!
نه گذاشت نه برداشت گفت:"یَاابْنَیْ رسول الله لَیْسَتْ اُمُّکُما نائمَه..."مادر نخوابیده..."قَد فارَقَتِ الدُّنیا..."
مادر از دنیا رفت.روایت میگه:اینا اومدن...امام حسن خودشو رو سینه ی مجروح انداخت،شروع کرد با مادر حرف زدن..."یا اُمّاه کَلِّمینی! با من حرف بزن.
میگه یه وقت نگاه کردن دیدن امام حسین رفته صورت کف پای مادرش گذاشته.
هی میگه:"انا ابنُکِ الحُسَین..."من حسینتم.
کأنّه اونجا داره به مادرش سلام میده...*
(بی بی سلام...بی بی سلام....)
____________
#پوتینهای_جامانده
با یکی از معاونینش از اهواز به سمت قم میرفتیم. خسته بود و برای تجدید قوا از دوستش خواست تا ماشین را به کناری بزند و نیم ساعت استراحت کند. اسماعیل عادت کرده بود که هنگام خواب پاهای خود را از پوتین در بیاورد. پوتینها را از پای خویش در آورد و چون جا تنگ بود، آنها را بیرون از ماشین گذاشت و بعد کمی خوابید. وقتی که بیدار شد و حرکت کردیم، بعد از گذشت 10 دقیقه و پیمودن کیلومترها راه، متوجه جا ماندن پوتینها شد. از همرزمش پرسید: «قیمت پوتین چه قدر است؟»
او پاسخ داد: «700 تا 800 تومان.»
از این که چه قدر از راه را پیموده ایم، سؤال کرد. دوستش گفت: حدود 10 دقیقه و بعد حساب کرد؛ دید که قیمت پوتین از قیمت رفت و برگشت گران تر است. پول بنزین رفت و برگشت را حساب کرد و کنار گذاشت و گفت: «برگردیم!»
او این پوتینهای نو را از سپاه گرفته بود و آنها را برای خدمت می خواست. حیف بود که از دستشان بدهد. ماشین دور زد و بعد از طی چندین کیلومتر راه به پوتینها رسیدیم.
سالروز #شهادت #شهید #دقایقی
شادی روحش #صلوات.🌷
ra vesale shohada.mp3
1.64M
خوشا به حال شهدا
من و خیال شهدا
عشق و وصال شهدا
جاموندیم از قافله شون
خوشا به حال شهدا
شهدا، چی میشه برامون دعا کنین
شهدا، کی میشه منو هم سوا کنین
منو زائر کربلا کنین....
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #حاج_عماد_مغنیه بخیر؛
بعد از مسئله تدين چند ويژگي ديگري هم داشت كه عبارتند از:
ويژگي اول نبوغ فوق العاده در زمينه هاي برنامه ريزي و مهندسي نظامي: حاج عماد در زمينه مهندسي و سازماندهي نظامي، #طرحهايي_بكر_ارائه_مي_داد كه هيچ كس پيش از او چنين طرح هايي ارائه نكرده بود. بسياري از فرماندهان و كارشناسان نظامي در جمهوري اسلامي و برخي از كشورهاي اسلامي گفته اند كه حاج عماد در طرح مسائل جديد نظامي بي نظير بوده است.
ويژگي دوم قدرت شخصيت: حاج عماد در مسئله زهد و پرهيزكاري فوق العاده استثنايي بود به گونه اي كه تا آخرين روز حياتش #خانه_شخصي در اختيار نداشت. اين در حالي است كه براي خانه دار شدن بسياري از برادران جنبش مقاومت تلاش به عمل مي آورد، و مي كوشيد مشكلات و نيازهاي اجتماعي آنان را برطرف كند. با وجودي كه همه گونه امكاناتي در اختيار او گذاشته بودند، ولي فوق العاده زاهد و قانع بود. همانگونه كه پيشتر اشاره كردم زماني كه در جنبش مقاومت فلسطين حضور داشت و امكانات مالي فراواني در اختيار او بود ولي به اين امكانات هيچ گونه چشم داشتي نداشت.
ويژگي سوم #تواضع حاج عماد بود: او از رفتار سرور خود اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(ع) پيروي مي كرد، و در برخورد با رزمندگان مقاومت بسيار فروتن بود.
هرگز خود را برتر از ديگران نمي دانست. ولي در برابر كساني كه در مسائل ديني و مقاومت سهل انگاري مي كردند، سرسختي نشان مي داد و قاطعانه برخورد مي كرد. در زمينه حفظ نظم و انضباط به هيچ وجه با رزمندگان مسامحه نمي كرد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
حاجی اسامی شهدا را می نوشت و درواقع مشق عشق را رونویسی میکرد.
خانواده هر شهیدی که تازه وارد محل می شدند را رصد میکرد تا در یادواره شهدا حتما حضور داشته باشند.
کسبه هایی که پدر شهید بودند حاجی به نیت شهدایشان از آنها خرید میکرد و در آغاز زندگی همه را نشانم میداد. هرکدامشان هم به رحمت خدا می رفتند هروقت رد ميشديم یادشان میکرد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
می نویسیم نامتان را لاله به لاله/
از داغ شما خون شد دلمان همچو آلاله/
می سوزد دل و می گرید چشم/
کی شود نصیب مان دیدارتان روزی دوباره /
ای کهکشان یادتان پر از ستاره
گروه تحقیقاتی فتح الفتوح امروز به نیت حاج محمد #صباغیان به دیدار مادر شهیدان #خالقی_پور رفتند.
مادری که با دست خود فرزندش رسول را در قبر گذاشت و از او خواست که بعد از او لبخند از روی لبهایش نرود و حالا با گذشت ۳۰ سال با آنکه از داغ ۳ فرزندش می سوزد ولی اسوه صبر و نشاط برای همه زنان جامعه است.
حاج خانم از ديدارشان با حضرت آقا و حضور ایشان در منزلشان گفتند. از زندگی با فرزندانش بعد از شهادتشان و عنایت خداوند در صبرشان.
سلامتی خانواده شهدا #صلوات
هدایت شده از شبهای با شهدا
🌴یاد سردار شهید #خانمیرزا_استواری بخیر؛
در مسابقات دو میدانی 10 هزار متر کشوری که پیش از انقلاب در ورزشگاه آزادی برگزار شد 200، 300 متر از نفر دوم جلوتر بود و در دور آخر که نفر دوم خود را به خانمیرزا رساند و از عقب لباس ورزشی خانمیرزا را کشید ، او سرعتش را کم کرد و باقیمانده مسیر را با سرعت راه رفتن، ادامه داد.
در آن مسابقه هر چه مربیها و تماشاگران فریاد میزنند که "بدو، بدو" اهمیت نمیدهد، همین کم شدن سرعت خانمیرزا به نفر دوم اجازه عبور میدهد و او هم با شادی چند متر آخر را از خان میرزا جلو افتاده و اول میشود.
پس از مسابقه با خان میرزا که نفر دوم آن مسابقه شده بود مصاحبه کرده و علت این کار در مسابقه را از او میپرسند و او پاسخ میدهد « در این مسابقه برای من #اول_و_دوم_شدن_ارزش_نداشت. ارزش آن است که یک ورزشکار مرد باشد، که متأسفانه من اینجا چنین چیزی ندیدم.»
بعد از این مسابقه او به اردوی تیم ملی دو و میدانی دعوت میشود تا جهت مسابقات آسیایی اعزام شود، اما به دلیل فضای قالب در اردوهای مختلط ورزشی این دعوت را رد میکند و نمیرود.
بعدها همرزمانش نقل می کردند ؛ ما زیر آتش خمپاره بودیم و ارتباط بیسیمی مناسبی نداشتیم و لازم بود که بین قسمتهای لشکر ارتباط برقرار باشد و شهید استواری که فرمانده گردان امام رضا (ع) بود، مانند یک دوندهای که در مسابقه المپیک شرکت کرده بود زیر آتش دشمن خبرها را بین سنگرها ردوبدل میکرد.
شادی روحش #صلوات
از کتاب #راز_یک_پروانه
@shabhayeshahid
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Kumayl-halawaji.mp3
30.32M
دعای #کمیل به یاد شهدا
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
Misaq-Haftegi971018[07].mp3
8.01M
#واحد
( زیارت یعنی، آقا منو دریاب )
بانوای حاج مهدی رسولی
سه شنبه ۱۳۹۷/۱۰/۱۸
@meysammotiee
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد سردار شهید #محمود_شهبازی بخیر؛
بارش بیامان خمپارهها تا نیمه شب ادامه داشت. ترکشهای سرخ خواب را از همه گرفته بود. زیر پل تعدادی از افراد نشسته بودند، همدانی از زیر پل بیرون آمد، مات و حیران به روی پل نگاه کرد. نزدیک دهنه پل و کنار تپه «مجاهد» در همان مکانی که خمپاره های صد و بیست مثل باران میباریدکسی به نماز ایستاده بود. صدای انفجار خمپارهها لحظه ای قطع نمیشد. طنین صدای «محمد بروجردی» در گوشش پیچید: «این امانت ماست …دست شما…امانتدار خوبی باشید.»
دوباره نگاه کرد شهبازی #در_وسط_آتش دشمن مثل ابراهیم #با_آرامش_به_قنوت_ایستاده_بود.
نمی دانست چه کار کند. جرات حضور در خلوت شهبازی را نداشت. طاقت نیاورد در حالیکه اشک پهنای صورتش را پوشانده بود، به زیر پل بازگشت.
خلوص نماز شبهای شهبازی در میان اهل جبهه مشهور بود، و همدانی با تمام وجودش این خلوص را در ظلمات شب مشاهده کرده بود.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
⁉️شهر هزار سنگر یعنی چه؟
✊۶ بهمن ماه سالروز حماسه مردم آمل در مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب (۱۳۶۰ ه.ش)
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌹اینجامعراج شهداست👇
@tafahoseshohada
.
پنجشنبه و قرار #مادرانه
این پنجشنبه ۴ بهمن، اولین سالگرد پدر شهید محمد #قپانی بود.
پدر شهیدی که همراه همسرش بعد از شهادت پسرشان ۳۰ سال در گلزار شهدا خادمی کردند.
حالا مزار جانباز حاج احمد قپانی در همسایگی مزار خادم الشهداء بسیجی حانباز حاج محمد #صباغیان قرار دارد.
مادر شهید می گوید:
من فقط یک محمد ندارم این محمد هم پسر من است. خیلی دوستش دارم. هربار که اینجا می آیم حتما گلهایش را آب مى دهم، فاتحه می خوانم.
و چه زیبا مادرانه گلها را بر بالین قبر محمدمان پاشید و شمع ها را هدیه کرد. از هر طرف دور قبر گشت...
🌷🌷🌷🌷🌷
حاجی همیشه آرزو داشت برای خانواده شهدا فرزندی کند، خدمت کند، از وجودشان بهره ببرد و حالا در بین اينهمه مادر و پدر شهید چه خوب جا گرفته!!
حالا مادر شهیدی برایش مادری می کند
نوش جانت
حقت بود
آخر می دانید
حاجی مادر ندارد
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد سردار شهید #اسدالله_پازوکی بخیر؛
در وصیت نامه اش نوشته بود؛
خدانکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیت پیدا کند، که خود را ميبازد. خود را گم ميکند،
قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، #خود_را_بسازید و اصلاح کنید…
آنها که کمر بستهاند برای حفظ اسلام باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند بمانند حضرت امیر (ع) فرمود: اگر همه بروند من ميمانم.
اگر انسان مشغول کاری شد، البته مشکلات دارد و کسی #اگر_ميخواهد_مشکلی_در_کار_نباشد باید مثل مردهها #برود_قبرستان، یا مثل درویشها منزوی شود...
ای خدای کریم! این خواسته ما را برآورده ساز تو کربلا را یک روز به عقب افکندی تا حر نیز این لازمه را داشته باشد پس این آمادگی را نیز در ما ایجاد بفرمائید.
اگر به رئیس جمهور با مرکب سیاه خودکار رأی دادهایم به خمینی کبیر (ره) #ولی_فقیه زمان با #جوهر_سرخ_خون که در خودکار رگ جریان دارد رأی دادیم. مرکب سیاه خودکار را با خون سرخ خود پاک خواهیم کرد. (در رابطه با بنيصدر)
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
گاهی آرزوی شهادت کردن من عرشیان را به خنده واميدارد.
حکایت عکس شهدا را دیدن و برعکس شان عمل کردن است
چقدر آسمانی زندگی کردن به نظر محال می آید ولی کمی که از اهل به آسمان سفر کرده ها خبردار شویم انگار آسمان به دوری بلند کردن دستمان است.
و چقدر کم نصیب است این روح سرگردان و غفلت زده ما بی شهدا.
شهدا دست مان را بگیرید.
اگر ما رسم دوستی را بلد نیستیم، شما رسم مردانگی را فراموش نکنید
... ما جاماندیم
... ما را دعا کنید
🌷🌷🌷🌷
ای چراغ هدایت شهید/
مدتی هست که کم سو شده است/
چشمی که به یاد شما نمی گرید/
مدتی هست که بیمار است دلم/
یک طبیب شفا یافته می خواهد
نسأل الله منازل الشهدا
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید #مرتضی_جاویدی بخیر؛
در عملیات والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصرهی دشمن #مقاومت جانانهای میکند.
در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق، در محاصره با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم می گوید که قصه احد در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان #سردار_اُحُد هم می شناسند.
بعد از عملیات والفجر ۲ فرماندهان جنگ به محضر امام میروند. محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات میدهند و به رشادت و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره میکنند.
امام با شنیدن سخنان صیاد از جا برمیخیزند و تمام قد میایستند و شهید جاویدی را در بغل میگیرند. همهی نگاهها به امام بود و لبهای مبارکشان که بر پیشانی مرتضی مینشیند و مرتضی در حالی که اشک میریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام میکند
در کتاب #تپه_جاویدی_و_راز_اشلو خاطرات این شهید جمع آوری شده است.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid