سپس فرمود: اى برادر عرب ؛ عنايت دوّمى را كه به على عليه السلام شده برايت بگويم؟
عرض كرد: بلى اى رسول خدا.
فرمود: بعد از آنكه ساز و برگ عمويم حمزه را فراهم كردم نشسته بودم كه جبرئيل فرود آمد و عرض كرد:
اى محمّد ص ؛ خداوند سلام مى رساند و فرموده است:
من نماز را واجب گردانيدم و آن را نسبت به بعضى از افراد مثل زنانى كه مبتلا به حيض يا نفاس هستند و ديوانگان و كودكان نخواستم،
روزه را واجب كردم و آن را از مسافر نخواستم،
حجّ را واجب كردم و از كسى كه استطاعت ندارد نخواستم،
زكات را واجب كردم و از كسى كه مالى ندارد تكليف را برداشتم.
وفرضت حبّ عليّ بن أبي طالب على أهل السماوات والأرض فلم اُعط فيه رخصة.
ولى دوستى علىّ بن ابى طالب را به اهل آسمانها و زمين واجب كردم و هيچكس را از آن معاف نكردم، و اجازه ندادم كه كسى نسبت به آن بى تفاوت باشد و تكليف نداشته باشد.
..
بعد فرمود: اى برادر عرب ؛ آيا عنايت سوّم پروردگار را برايت بگويم؟
عرض كرد: بلى اى رسول خدا.
فرمود: خداوند تبارك و تعالى كه مخلوقاتش را آفريد براى هر نوعى از آنها سرور و بزرگى قرار داد، كركس در ميان پرندگان سرور آنها است، گاو سرور چهارپايان است، شير سرور درندگان، روز جمعه سرور روزها، ماه رمضان سرور ماه ها، اسرافيل سرور فرشتگان، حضرت آدم سرور آدميان،
من سرور تمامى پيغمبران،
و على عليه السلام سرور همه اوصياء است.
سپس فرمود: عنايت چهارم را به تو خبر دهم؟ عرض كرد: بلى اى مولاى من.
فرمود: حبّ عليّ بن أبي طالب شجرة أصلها في الجنّة وأغصانها في الدنيا، فمن تعلّق بغصن منها في الدنيا أدّاه إلى الجنّة، وبغض عليّ بن أبي طالب شجرة أصلها في النار وأغصانها في الدنيا، فمن تعلّق بغصن من أغصانها أدخلته النار.
دوستى علىّ بن ابى طالب درختى است كه ريشه آن در بهشت و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن شاخهها كه در دنياست بياويزد او را به بهشت مى كشاند، و دشمنى علىّ بن ابى طالب عليه السلام درختى است كه ريشه آن در آتش و شاخه هايش در دنيا است، هر كس به شاخه اى از آن بياويزد او را به آتش وارد خواهد كرد.
..
سپس فرمود:
مى خواهى از پنجمين عنايت پروردگار به على عليه السلام به تو خبر دهم؟
عرض كرد: بلى اى رسول خدا.
فرمود: هنگامى كه قيامت فرا رسد براى من منبرى در طرف راست عرش قرار دهند،
بعد براى ابراهيم عليه السلام منبر ديگرى در موازات و راستاى منبر من در همان طرف راست عرش قرار دهند،
سپس تخت بلند و برآمده و درخشنده اى كه به تخت كرامت معروف است بين آن دو منبر گذارند.
من و ابراهيم هر كدام روى منبر خود و پسر عمويم على بن ابى طالب بر تخت كرامت قرار گيرد،
و چه زيبا است بودن يك دوست در ميان دو يار، كه زيباتر از آن چشمى نديده است.
سپس فرمود: اى اعرابى ؛
على را دوست بدار،
دوستى على عليه السلام حقّ و ثابت است،
خداوند تبارك و تعالى دوست او رادوست دارد،
على عليه السلام با من در ميان يك قصر خواهد بود.
در اين هنگام عرب گفت:
«سمعاً وطاعةً للَّه ولرسوله ولابن عمّك»،
فرمانبردار خدا و رسول او و پسرعمويت على عليه السلام هستم.
----------
| الفضائل: ۱۴۷، الروضة: ۲۷) مخطوط (، بحار الأنوار: ۴۶/۴۰ ح ۸۳، مدينة المعاجز: ۳۶۳/۲ ح ۶۰۸.
| فضائل مولـٰا
محدّث نورى رحمه الله در كتاب «دار السلام» از سيّد نعمة اللَّه جزائرى نقل كرده است كه گفت:
يكى از مجتهدين را در خواب ديدم كه با قيافه اى آراسته و شكل خوبى از زيارت قبر امام عليه السلام بيرون مى آمد،
از او سئوال كردم:
كدام عمل تو را به اين مرتبه و مقام رسانده است،
به من بگو تا من هم به آن مداومت كنم؟
فرمود: اى شيخ ؛ آن اعمالى را كه از ما مشاهده مى كردى در اينجا بازارش رونقى ندارد و مشترى برايش نيست
و چيزى كه واقعاً به ما سود بخشيد و ما را به اين مقامى كه مشاهده مى كنى رسانيد محبّت و دوستى صاحب اين قبر يعنى اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه است.
----------
| دار السلام: ۴۷/۲.
مظلومیت امیرالمومنین علیهالسلام
وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا، وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي
اُمت ها همواره از ظلم زمامدارانشان در وحشتند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناکم!
خطبه ۹۷
قرآن دریای فضائل اهل بیت
فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
بقره ۳۷
سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت; (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
از ابن عباس نقل است که گفت:
از رسول خدا روایت شد که آدم با چه کلماتی خدا را خواند و توبه کرد؟
رسول خدا فرمود:
آدم خدا را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین خواند و از او در خواست توبه کرد و توبه اش پذیرفته شد
غایه المرام 1/394 ، فردوس الاخبار 3/151 و در المنثور 1/147)
السلام علیک یا بقیةالله عج
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.
| فضائل مولـٰا
پاداش صدهزار شهید
روایت شده با اسناد از ابو صلت عبدالسلام بن صالح الهروى خادم امام رضا (علیه السّلام) که میگوید:
شنیدم سرور و مولایم امام رضا (علیه السّلام) فرمودند:
به خدا قسم هیچ کس از امامان معصوم (علیهم السّلام) نیست؛ مگر اینکه شهید از دنیا میرود.
ما از جمع عرض شد:
ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! ما چه کسی شما را به شهادت میرساند؟
فرمود: شرورترین خلق خدا در این زمان که او مرا با سم به شهادت خواهد رساند و سپس مرا در یک خانه غربت به خاک میسپارد
و به درستی که اگر کسی در آن سرزمین غربت به زیارتم بیاید خداوند برای او پاداش صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حج و عمره مقبوله و صدهزار مجاهد در راه خدا برای او مینویسد
و همچنین آن شخص همراه ما اهل بیت (علیهم السّلام) با محشور میشود و او را در درجات بزرگ مرتبه ای در بهشت در کنار ما قرار میدهند.
----------
| عيون الاخبار، شیخ صدوق (ره)
السلام علیک یا عدیل الخیر،یا صاحب الزمان
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
قَالَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله):
يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ فِي اللَّهِ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ، وَ إِنَّ مُحِبَّكَ وَ شِيعَتَكَ وَ مُحِبِّي أَوْلَادِكَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَكَ يُحْشَرُونَ مَعَكَ وَ أَنْتَ مَعِي فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى، وَ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، تُدْخِلُ مُحِبِّيكَ الْجَنَّةَ وَ مُبْغِضِيكَ النَّار
ای علی (ع) اگر شخصی سنگی را در راه خدا دوست بدارد، قطعا خداوند او را با آن سنگ محشور میکند، و همانا دوستدار و شيعۀ تو و دوستدار فرزندانت امامان پس از تو، با تو محشور میشوند در حالی که تو با من در درجات بالا هستی
، و تو قسمت کنندۀ بهشت و آتش هستی، دوستانت را داخل بهشت و دشمنانت را به جهنم وارد میسازی
بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار عليهم السلام، مجلد ٣۶
929_6362351572144.mp3
10.07M
•
زیارتحضرتسیدالشهدا 'ع
" السَلامُ عَلَی الحُسَین
" وَ عَلیٰ عَلیِّ ابنِ الحُسَین
" وَ عَلیٰ اَولادِ الحُسَین
" وَ عَلیٰ اَصحابِ الحُسَین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شبجمعه
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
جبرییل نزد من آمد و گفت :
ای محمد!
خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید:
نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم.
روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم.
حج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم.
زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم.
اما دوست داشتن علی بن ابیطالب
علیه السلام را واجب کردم و محبتش را بر
تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم بدون آنکه رخصتی در آن باشد.
بحارالانوار، ج۴۰، ص۴۶
الفضایل، ص۱۵۴
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا میثٰاقَ اللّٰهِ الَّذیٓ اَخَذَهُ وَ وَکَّدَه
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً و قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرٰحِمین
هدایت شده از حیدر علی مولا
💔آه یٰازَهْــࢪاء🩸
بخشی ازنامه🔥عمربه معاویه علیهمااللعنه والعذاب🔥
خواستم لگدبه در نزنم اما کینه هایی که از علی علیه السلام داشتم، به خاطرم آمد...
در نامه ای که عمر به معاویه نوشت، خودش اعتراف به ظلم و جنایت هایی که در حق صدیقه کبری علیها السلام روا داشت، حکایت کرد که :
... به سمت خانه علی علیه السلام رفتم و میخواستم اوراباگفتگو ازخانه اش بیرون بیاورم. کنیزشان فضه آمد،من به او گفتم: به علی بگو:برای بیعت با ابوبکر خارج شود، زیرا مسلمانان با او بیعت کرده اند.
فضه گفت: امیر مؤمنان علیه السلام مشغول اند.
من گفتم: این سخنان را رها کن و به علی بگو: خارج شود وگرنه خود داخل شده و او را به زور خارج میکنم، در این هنگام فاطمه علیهاالسلام جلو آمد و پشت در ایستاد و گفت: ای گمراهان دروغ گوچه میگویید؟ و چه میخواهید؟ من گفتم: ای فاطمه! فاطمه گفت: ای 🔥عمر چه میخواهی؟ من گفتم: پسرعمویت را چه شده است که تو را برای جواب دادن فرستاده و خود پشت پرده نشسته است؟ فاطمه به من گفت: سرکشی تو ای بدبخت، مرا جلو فرستاد تا حجت را بر تو و هر شخص گمراه تمام کند. گفتم: سخنان یاوه و دروغهای زنان را رها کن و به علی بگو خارج شود. او گفت: نه دوستی است و نه کرامتی، آیا مرا با حزب شیطان میترسانی ای عمر؟! و حال آنکه حزب شیطان ضعیف است. من گفتم: اگر خارج نشود هیزم زیادی میآورم و اهل خانه و هر کس را که داخل آن هست به آتش میکشم، یا اینکه علی برای بیعت آورده شود.
و تازیانه🔥قنفد راگرفتم و زدم و به🔥خالد بن ولید گفتم: تو و مردان ما به سرعت هیزم جمع کنید. و گفتم: من آتش را روشن میکنم.فاطمه گفت:ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا و امیرمؤمنان.
💔فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ یَدَیْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِی مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَیَّ فَضَرَبْتُ کَفَّیْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِیراً وَ بُکَاءً
💔و فاطمة علیها السلام دستش را بر در گذاشته و نمی گذاشت در را باز کنم. با تازیانه بر دستان او زدم و او درد کشید، و شنیدم که گریه و ناله میکرد،
😭فَکِدتُ أَنْ أَلِینَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَکَرْتُ أَحْقَادَ عَلِیٍّ وَ وُلُوعَهُ فِی دِمَاءِ صَنَادِیدِ الْعَرَبِ، وَ کَیْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَکَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ،
و نزدیک بود که دلم برایش بسوزد و از در برگردم، در این هنگام کینههای علی و ولع او در ریختن خون قهرمانان عرب و نیرنگ محمد (صلی الله علیه و آله) وجادوی او یادم افتاد، و با لگد بر در زدم، درحالی که فاطمه بر در تکیه کرده و اجازه نمی داد باز شود
💔وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَی الْمَدِینَةِ أَسْفَلَهَا، وَ قَالَتْ: یَا أَبَتَاهْ! یَا رَسُولَ اللَّهِ! هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ ابْنَتِکَ، آهِ یَا فِضَّةُ! إِلَیْکِ فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ🩸
و شنیدم که چنان فریادی زد که گمان کردم مدینه زیر و رو شد، و گفت: پدرجان، ای رسول خدا، این گونه با دخترت و حبیبه ات رفتار میکند، آه ای فضه، مرا دریاب، به خدا قسم، بچهام در شکمم کشته شد😫🩸
👈🏻 وَسَمِعْتُهَا تَمْخَضُ وَ هِیَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَی الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَی بَصَرِی، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ
😫و شنیدم که از درد زایمان مینالد و او به دیوار تکیه کرده بود، من در را باز کردم و داخل خانه شدم و فاطمه با چهره ای که جلوی چشمانم را گرفت جلو آمد، من از روی روبند او😫 سیلی بر دو گونه او زدم که گوشواره اش پاره شد😫وبرزمین افتاد😫
منبع📚بحارالانوار ج٣٠ص٢٨٧
@Heydar_ali_moola
جانسوزترین وداع تاریخ
فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إلَى أَنْ يَخْتَارَ اللّهُ لِي دَارَکَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ
اى رسول خدا امانتى را که به من سپرده بودى هم اکنون باز پس داده شد و گروگانى که نزد من بود گرفته شد; ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى; تا آن زمان که خداوند منزلگاهى را که تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند و به تو ملحق شوم
نهج البلاغه خطبه۲۰۲