الحمدلله قسمت شد دسته جمعی با تموم بچه های حوزه بیایم راهیان نور
دیشب ساعت هشت رسیدیم دوکوهه
تا حالا جمع تموم بچه ها باهم نیومده بودیم اینجا
ما خیلی خاطره داریم از اینجا
از ایستگاه صلواتی هایی که اینجا برپا کردیم
از پتو خاکی هایی که اینجا میریختیم پشت تویوتا و کلی خاطره دیگه
انشاالله قراره بقیه یادمان هارو هم بریم ...
@fazel_khodadadi
هدایت شده از مهدی شوقی
#شهیدانه🍂
*ما حرفشو زدیم
اما تو بودی که عمل کردی
لب تشنه میون موج خون
اربابتو بغل کردی*
آقا مصطفای عزیز ،
ما دوست داریم خوب باشیم
اما درگیر بازی دنیا و نفس شدیم
دستمونو بگیرید
شما خدا رو پیدا کردید
خودتون رو پیدا کردید
دست مارو هم بگیرید
خودمونو پیدا کنیم
_/ مصطفی صدرزاده / _
@shoghi_59
اینجا حسینیه حاج ابراهیم همت
به قول شهید آوینی قلب دوکوهه
امروز بعد از نماز صبح امتحان هفتگی توی حسینیه برگزار شد
یک عکسی توی حسینیه زده بودن که رزمنده ها توی اون سال های جنگ داشتن توی همین حسینیه امتحان میدادن
شهدا به ما یاد دادن که توی هر شرایطی نباید وظیفه مون رو یادمون بره
حالا میخواد هر ساعتی باشه هر جایی باشه خسته باشی یا نباشی مهم وظیفه است...
@fazel_khodadadi
تخریب
وقتی اسم گردان تخریب بین بچه های جبهه و جنگ میاد اولین چیزی که به ذهنشون میرسه اینه که برای زدن معبر ها اول باید نفس خودت رو بزنی
این قدرت ایمان هستش که راه گشاست
به قول اون شهید...
اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی...
@fazel_khodadadi
شلمچه
امروز صبح از پادگان دوکوهه به سمت سد کرخه حرکت کردیم و بعد از اون رفتیم یادمان فتح المبین
نماز مغرب رسیدیم شلمچه
این که حضرت آقا میگه شلمچه قطعه ای از بهشت هست رو آدم با تمام وجودش حس میکنه
بعد از نماز با بچه ها روی خاکریز ها توی تاریکی شب روضه خوندیم و سینه زدیم
از اون مجلس هایی بود که فکر کنم دیگه تکرار نمیشه
خیلی خیلی چسبید
@fazel_khodadadi
داشتیم از داخل شهر خرمشهر رد میشدیم یاد این توییت حاج مهدی سلحشور افتادم
خداییش عجب بچه های با غیرتی داشتیم تو این مملکت
کسایی که اگر نبودن الان ماهم مثل مردم غزه باید منتظر بودیم تا هر ثانیه یک بمب بخوره تو سرمون
شهدا شرمنده ایم...
@fazel_khodadadi
اینجا یادمان شهدای علقمه است همون اروند کنار
اون ور این آب ها کشور عراق هست و منطقه عملیاتی فاو جایی که پدر بزرگم و عموم به شهادت رسیدن
سه تا راوی همراهمون بودن که از بچه های کرج بودن جزو لشگر ۱۰ سیدالشهدا
زمان جنگ همه فرمانده ها و مسئول های لشگر ۱۰ فامیل های ما بودن
یک سری خاطره برام تعریف کردن که تا حالا نشنیده بودم
میگفت که عموت قد خیلی بلندی داشت و هیکلی بود هروقت کسی کار اشتباهی میکرد دست مینداخت رو صورتش و بلندش میکرد جوری سیبیل هاشو میکشید که اشکش در می اومد...
@fazel_khodadadi
اینجا یادمان شهدای دشت ذوالفقاری است و ایشون هم حاج قاسم صادقی هست همرزم سید مجتبی هاشمی و شاهرخ ضرغام و دکتر حبیب الله و...
خاطره های خیلی قشنگی تعریف کرد
میگفت عراقی ها وقتی موشک هدایت شونده میزدن شاهرخ ضرغام و رفیقاش میشستن رو خاک ریز و با بیل میزدن تو سر موشک تا مسیرش رو منحرف کنن بعد عراقی ها فکر میکردن ایران یک سامانه خیلی پیشرفته ضد موشک داره
از احترام رزمنده ها به پدر مادر هاشون تعریف میکرد
یکی از رزمنده ها هیچوقت برای خروج از اتاق یا جایی به پدر و مادش پشت نمیکرد عقب عقب میرفت و دست رو سینه میذاشت و خداحافظی میکرد...
خداییش خیلی عقبیم خیلی...
@fazel_khodadadi
اینم آخرین عکس دسته جمعی توی دوکوهه
خیلی خیلی خوش گذشت
دم شهدا گرم مارو با رفیقامون طلبیدن بیایم پیششون
انشاالله ماهم با رفیقامون مثل همون جوونایی که شهید شدن شهید بشیم...
@fazel_khodadadi
همه بچه ها دارن برمیگردن به سمت تهران تا فردا اول صبح سر کلاس باشن
اما ما با چندتا از بچه ها داریم میریم به سمت اندیکا
انشاالله قراره که برای فاطمیه اونجا برنامه داشته باشیم
@fazel_khodadadi
May 11
May 11