"درختكارى از نگاه فقهی"
آيت الله حاج شيخ محسن اراكى:
1⃣ درختکاری بهطور مطلق استحباب شرعی دارد؛ چه این درخت، مثمر باشد و چه غیر مثمر.
2⃣ در خصوص درخت مثمر، روایات خاصهای وارد شده است که دلالت بر تأکّد استحباب غرس شجر مثمر دارد.
🔸چرا میگوییم تأکُد؟
چون شَجر مثمر به دو عنوان، استحبابِ غرس دارد:
١. بهعنوان "مطلق الشجر" که ما در اینباره، روایت داریم که غرس "مطلق الشجر" حسنه است و در کل، درختکاری ثواب دارد؛
٢. بهعنوان درختِ مثمر که کاشتن آن بهطور خاص استحباب دارد؛
🔸لذا درخت مثمر، استحباب مضاعف خواهد داشت.
🟩 توصيه استاد:
بنابراین توصیه ما این است که حتی در فضای سبز شهری، برنامهریزی شود؛ آب، خاک و نیرو هزینه شود و درخت مثمر کاشته شود.
🔸الزامی نیست که در شهرها فقط درختهای غیر مثمر بکاریم، باید برنامهریزی شود.
🔸البته گاه لازم است درخت غیر مثمر کاشته شود.
@feghhemohitezist
31.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویژه_محرّم
#عزاداری_امام_حسین_علیهالسلام
🎥 آیین سنّتی نخل برداری در استان یزد در اولين روز از ماه محرّم.
@feghhemohitezist
"قطع درخت از نگاه فقهی"
آیت الله حاج شیخ محسن اراکی:
🔶قطع درخت مثمر
1. مرحوم شیخ طوسی در کتاب امالی، با سندش از رسول الله صلّی الله علیه و آله روایت میکند: «انّه لَعَنَ قاطِعَ السدرة»؛ یعنی کسی که درخت سدر و همین درخت کُنار را قطع کند این شخص؛ ملعون است.
اینکه قطع سدر مورد لعن قرار گرفته، ظهور در حرمت دارد.
2. از امام صادق علیه السلام است که فرمود: «لا تَقطَعُوا الثِّمارَ فَیَبعَثُ اللّهُ عَلیکُمُ العَذابَ صَبّا»؛ یعنی درخت مثمر را قطع نکنید زیرا عذاب بر شما نازل می شود.
نتيجه:
از مجموعه روایات [دو روايت فوق و ساير روايات] استفاده میکنیم که قطع درخت مثمر حرام است مگر اینکه با بهتر از آن یا نظیر آن جایگزینش کنند همانطور که امام رضا علیه السّلام فرمود: امام کاظم علیه السّلام یک درخت سدر را قطع نمود اما به جای آن، درخت انگور کاشت.
🔶قطع درخت غیر مثمر
[از مجموعه روايات استفاده میشود که] قطع درخت غیر مثمر، به شدت کراهت دارد مخصوصاً در آنجایی که افزون و انبوهِ درخت نباشد.
آنجایی که انبوه درخت داریم؛ قطع درخت غير مثمر، اشکال و کراهتی ندارد؛
البته مشروط به اینکه به سایر درختان صدمهای نزند و همچنین صدمهای به فضای سبز محیط وارد نکند.
◾️اظهار تأسّف استاد
خیلی از مشکلات اجتماعی که ما الآن میبینیم و مشکلاتی که ما با آن در زندگی روبرو میشویم نتیجه عدم مراعات همین مسائل است.
@feghhemohitezist
میز پژوهشی فقه محیط زیست
معرفی کتاب: پاسخهای مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به سؤالات فقهی محیط زیستی @feghhemohitezis
مرحوم لطف الله صافی گلپایگانی از جمله مراجع تقلید و متفکران و نویسندگان شیعی است که بیش از صد اثر علمی و دهها نوشتار به زبانهای فارسی و عربی از ایشان به جای مانده است.
"استفتاءات محیط زیست" یکی از آثار ایشان است.
@feghhemohitezist
استفتاءات محیط زیستی مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی.pdf
1.71M
۲۱۵ استفتاء محیط زیستی از مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
و
پاسخهای ایشان.
@feghhemohitezist
#فقه_محیط_زیست
#حفظ_زمین
#حقوق_نسلهای_آینده
"حقوق زیستی نسلهای آینده"
«و الأرضَ وَضَعَها لِلأنام» (سوره رحمان، آیه 10)
ترجمه: خداوند زمین را برای خلایق (انس و جن) آفرید.
این آیه از دو جهت بر حفظ حقوق زیستی نسلهای آینده دلالت دارد:
1️⃣ مراد از «أرض»، زمین در بستر و امتداد زمان است؛ نه زمینی که در اختیار نسل حاضر است.
پس،
وقتی میگوییم که حفظ زمین لازم است، حفظ زمین، معطوف به حفاظت همیشگی از زمین است نه حفاظت موقّتی و معطوف به حال حاضر.
2️⃣ «أنام» که به معنای خلایق است، معنای وسیعی دارد و شامل نسلهای بعدی نیز میشود.
پس،
وقتی قرآن میفرماید که زمین برای «أنام» آفریده شده است، به این معنا است که همه نسلهای بشری باید بتوانند از منافع زندگی روی زمین بهره گیرند.
🟩 نتیجه:
موظّفیم که امکان حیات نسلهای دیگر روی زمین را از هم اکنون تضمین کنیم.
✏️سلمان بهجتى اردكانى
(برگرفته از دروس فقه محیط زیست استاد احمد مبلّغی)
@feghhemohitezist
آیت الله احمد مبلّغی در نشست علمی «حقابه از منظر فقه و قانون» که در مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی برگزار شد،
مطرح نمود:
در بحث حقابه، باید به تفکیک سه واژه از یکدیگر توجّه کرد:
1️⃣ حق آب
2️⃣ حقابه
3️⃣ حق آب به معنای أحقیت
@feghhemohitezist
1⃣ حق آب
حق آب، امری است که بشر به آن رسیده و آنرا فراتر از هر حق دیگری میبیند؛ حتی حق حیات نیز با آن مرتبط است.
صدها برابر باید حق آب در بین الملل پر رنگتر شود. دین ما نیز توجه کرده است.
روایت «الناس شرکاء فی الثلاث الماء و الکلأ و النار» سه تفسیر کلی دارد:
🔸تفسير یک: آب مانند موات مورد شراکت مردم باشد؛ یعنی مباحات اولیه.
این دید خیلی از فقهاست که شأن آب را مانند اراضی موات دانستهاند.
اینکه آب را ذیل عناوین انفال یا مباحات اولیه بگذاریم همین است. در این صورت روایت حامل چیزی فراتر نیست.
🔸تفسیر دو: شراکت پایدار برای آب وجود دارد نه اینکه با حیازت منقطع شود. آب همیشه محل شراکت مردم است.
این دید، چالشی دارد و آن این است که چطور ما آبی را مالک میشویم؟ کوششهایی شده که آن موارد را تخصیصا یا تخصصا خارج کنند.
مرحوم شهید صدر چنین حل کرده و تئوری ارائه کرده:
دو سنخ آب داریم:
آبی که ماده دارد و آبی که از ماده جدا شده و این تحت تملک میآید و عوامل تملک به سویش میآید.
اما آب دارای ماده که همچنان در حال جوشش است و مصدر و منبع میجوشد، مملوک نمیشود.
مرحوم شهید صدر، مرحوم شیخ طوسی را همراه خود میکند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله، آب دارای ماده منظورشان بوده نه آب لیوان و حوض.
تئوری شهید صدر این است.
🔸تفسیر سه: حضرت رسول صلی الله علیه و آله نمیخواهد شراکتی که در دید ما و فقه کلاسیک شکل گرفته را بیان کند.
بلکه
همان را میگوید که امروزه حق آب میگویند. همه در آب حق دارند. در آبی که تو مالکش هستی حق دارم نه به معنای ملکیت بلکه حق آب برای هرکس محفوظ است و شرع و قانونگذار به آن نظم میدهد.
اینجا دین یک خط قرمز ارائه میکند که کسی که پول ندارد هم در آب حق دارد. اگر خطر تشنگی باشد از آب لیوان دیگران نیز حق داری.
بدین سان حکومت میتواند هرجا به خط قرمز نزدیک شوند و موجب در خطر قرار دادن و محروم کردن کسانی از آب شوند، دخالت کند.
اگر این دید نباشد، در تحلیل روایات دچار حیث و بیث میشویم.
🟩 روی این ایده باید کوشش اساسی شود. این حق، منشأ احکامی است که در فقه شکل گرفته و حالت تنظیمی دارد و منشأ حقابه است.
@feghhemohitezist
2⃣ حقابه
حقابه عبارت است از حق یک فرد یا شهر یا کشور نسبت به آب.
بر اساس فقه، سند، یک ابزار اثبات و احراز است نه سبب ایجاد ثبوت حق.
@feghhemohitezist
3⃣ أحقیت نسبت به آب
حق آب در اينجا به معنای احقیت است. هیچکس نبايد حق دیگران را ببرد.
این به حقابه ربطی ندارد.
این سه (حق آب، حقابه، احقیت) در فقه هست.
اولی، روایت "الناس شرکاء فی الثلاث" را دارد.
حقابه هم در روایاتی تحت عنوان "شِرب" آمده است: «الشِرب هو نصیب من الماء للأراضی کانت أو لغیره».
در ادبیات فقهی سهم نوشیدن هم از این است. روایت سعید اعرج هم در همین زمینه است که نشان میدهد میتوان شِرب را فروخت.
به معنای سوم هم در فقه آمده است مثلا در مبسوط مرحوم شیخ.
سه منشأ میتوان برای حق گفت:
۱. ملکیت مشترک قبل از حیازت
۲. ملکیت پایدار پس از حیازت
۳. حقابه مشترک
حقابه یک منطق قوی دارد و باید آنرا به روز کرد نه اینکه بگوییم چون سنتی است نمیشود آنرا پیاده کرد و بگذاریم کنار.
@feghhemohitezist
#آبادانی_زمین
#غرس_الأشجار
#زراعت
ایجاد آبادانی در زمین = تکلیفی قرآنی
«هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فیها» (هود/61)
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی: اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت.
🟧 نکات آیه:
🔸1. خلقت انسان از زمین، هم میتواند اشاره به خلقت حضرت آدم از خاک باشد و هم اشاره به وابستگی انسان به خاک و زمین در وجود و بقای حیات.
🔸2. ایجاد آبادانی در زمین، امری امکان پذیر است وگرنه خداوند ایجاد آبادانی را از بشر نمیخواست.
🔸3. خداوند ابزار ایجاد آبادانی را در دسترس بشر قرار داده است و این انسان است که باید با تلاش خود، امکانات را در راستای ایجاد آبادانی به کار گیرد.
🔸4. حاکمیت باید، مجال آبادانی در زمین را به عموم مردم بدهد پس لازم است که تا حد امکان، زمینهها و ابزارهای نرم افزاری و سخت افزاری برای مشارکت عمومی را فراهم سازد.
🔸5. فعالان عرصه آبادگری زمین, باید علاوه بر استفاده از تجربه گذشتگان، از روشهای نوظهور و همچنین ابتکارات خود در سرعت بخشی به ایجاد آبادانی بهره گیرند.
🟨 وجوب ایجاد آبادانی در زمین
🔸مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع، نوشته است که این آیه به ایجاد آبادانی امر کرده است (و استعمارهم فيها هو أمرهم بعمارتها).
🔸فقها، امر به شیء را دالّ بر وجوب آن میشمارند؛ بنابراین، قطعا برخی از مراتب ایجاد آبادانی در زمین شرعا واجب است.
🟩 مصادیق آبادانی در کلام اندیشمندان اسلامی:
🔸طبرسی در تفسیر مجمع البیان: ایجاد محل سکونت، زراعت، کاشت درخت (غرس الأشجار)
🔸فخر رازی در تفسیر کبیر: آبرسانی (حفر الأنهار)، کاشت درخت (غرس الأشجار)
🔸آلوسی در تفسیر روح المعانی: ساخت مسکن (بناء مساكن) و آبرسانی (حفر أنهار) و کاشت درخت (غرس أشجار) و امور دیگر (غير ذلك)
🔸مراغی در تفسیر المراغی: زراعت، صنعت، ساخت ابنیه.
🔸علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به زراعت و کشاورزی اشاره کرده.
🟩 نتیجه:
کاشت درخت و زراعت، مصداق بارز ایجاد آبادانی در زمین و مورد تأکید قرآن کریم و عملی الهی است.
✏️سلمان بهجتی اردکانی
@feghhemohitezist