eitaa logo
فکرت
9.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
152 فایل
💡 فکرت؛ روایتگر اندیشه، پیشرو در گفتمان 💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📚نگاهی عمیق به: فلسفه، سیاست و جامعه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فکرت
#کلیپ_اختصاصی 🎞 وفاق ملی با چاشنی اخراج از دانشگاه! 📍 برکناری دکتر انتظاری استاد برجسته و انقلابی
📌 دانشگاه‌های ما سیاسی نشد؛ اما سیاست‌زده شد…تا دلتان بخواهد. ✍🏻 روح‌الله ایزدخواه 🔸 علتش هم این بود که صحنه‌گردانان فکری و فرهنگی دانشگاه‌ها نخواستند و سیاسی شود. دقیقاً عکس خواست رهبر انقلاب. البته این خواست از سوی مراجع بالادست هم هدایت می‌شد. ثمره‌اش بروز چنین تناقضات آشکاری است که امروز می‌بینیم. 👈 از دانشجوی مستقل آرمانخواه اهل مبارزه، می‌ترسند و می‌ترسانند. حالا چوبش را دانشگاه میخورد. 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
📌 وفاق ملی از نوع انباری ✍🏻 انتقاد دکتر بخارایی از ایده وفاق ملی دولت 🔸ما دو نوع وفاق ملی می‌توانیم داشته باشیم؛ یک نوع وفاق ملی از نوع مکانیکی است و نوع دیگر وفاق ملی از نوع ارگانیکی خواهد بود که هر دو به نحوی با بی‌ثباتی و ثبات سیاسی پیوند می‌خورد. اگر ما به وفاق ملی نگاه مکانیکی داشته باشیم، جمع کردن آدم‌ها دور هم با مواضع مختلف خواهد بود که من آن را وفاق ملی از نوع انباری می‌دانم. 🔹چطور در انباری ما همه چیز را دور هم جمع می‌کنیم، در مدل مکانیکی شاهد این نوع انباری هستیم و این نمی‌تواند وفاق ملی به معنای واقعی کلمه باشد، بلکه فقط از سر خود باز کردن است. ما نیازمند وفاق ملی هستیم که جنبه ارگانیکی داشته باشد، یعنی به نحوی افکار و اندیشه‌های جدید که فراتر از جریانات امتحان‌پس‌داده، ایجاد شود. 🔸بحث فراجناحی بودن و آدم‌های اندیشمند، نگاه از نوع ارگانیکی است ولی اگر صرفاً نگاه مصداقی داشته باشیم و بگوییم این آدم از این جناح حضور داشته باشد و فلان فرد از جناح دیگری باشد و اینطور وفاق ملی ایجاد کنیم، این نوع نگاه به وفاق ملی که از نوع مکانیکی به شمار می‌رود، ارزشمند نیست و راه به جایی نخواهد برد. 🔹اما اگر نگاه مفهومی داشته باشیم، براساس یک منظومه فکری نوین حرکت می‌کنیم و آدم‌هایی حضور داشته باشند که حتی ممکن است جهت‌گیری خاص سیاسی نداشته باشند و بعد از آن به مفهوم توجه داشته باشیم؛ یعنی به توانایی‌ها، اندیشه‌ورزی‌ها و طرح‌ها و برنامه‌های نوین توجه کنیم. اگر وفاق ملی به معنای ارگانیکی مدنظر باشد، آن وقت است که بحث ثبات سیاسی معنادار می‌شود 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
فکرت
📌 وفاق ملی از نوع انباری ✍🏻 انتقاد دکتر بخارایی از ایده وفاق ملی دولت 🔸ما دو نوع وفاق ملی می‌توان
📌 خطر جوان‌ مرگی وفاق ملی ✍🏻 مسعود فروغی 🔸دولت پزشکیان شعار «» را انتخاب کرده است. شعاری که در گفتار رسمی رئیس‌جمهور مکرر استفاده می‌شود و برای توضیح تصمیمات به آن ارجاع داده می‌شود. در حالی که هنوز در ابتدای مسیر دولت هستیم، بررسی جهت‌گیری‌های اساسی و دقت در جزئیات راه و مقصدی که نشان داده می‌شود، مهم است. مهم‌تر طرح ابهامات و سوالاتی درخصوص اصل این شعار است که به دلایلی به سختی می‌توان از آن با عنوان «ایده» نام برد: 🔹 دولت پزشکیان از فقر شدید گفتمانی ساختارمند و قابل پیگیری رنج می‌برد. گفتمانی که راه‌حل دولت در برخورد با چالش‌ها را توضیح دهد و راهی برای آینده دولت نشان دهد. وفاق ملی حداکثر یک شعار سیاسی است که در بالاترین حد، توضیح‌دهنده نگاه رئیس‌جمهور به سیاست داخلی است.این شعار روبنایی توخالی از یک گفتار سیاسی است و با وضعیت موجود دولت را با چالش اغتشاش معنایی مواجه می‌کند. 🔸وفاق ملی در سیاست داخلی هم بیش از حد شعاری است. شعارها اگر راهی به قواعد عملی حکمرانی نداشته باشند، نه‌تنها کمک‌دهنده نیستند که مانع اجرا هم می‌شوند. اساسا استفاده از یک شعار کلی بدون تعریف دقیق آن هرچند زیبا و خوش‌آهنگ، خطر نابودی آن را به دنبال دارد مثل شعار وفاق ملی. آیا معنای وفاق، سکوت همه ارکان حکومت و قدرت در برابر تصمیمات دولت است؟ اگر انتصابی غیرقابل قبول مثل برخی انتصاب‌ها در سطح معاون وزرا یا احکامی که شخص رئیس‌جمهور می‌دهد، رخ داد، تکلیف چیست؟ حتما شخص رئیس‌جمهور باید منظور خودش از وفاق ملی را مشخص کند. 🔹اگر ملاک وفاق ملی باشد باز هم این انتخاب‌ها باعث شکاف می‌شوند تا وفاق. بدون شک دادن سهمیه صندلی قدرت به کسانی که در سابقه آنها همکاری مدبرانه و عاقلانه با ارکان قانونی کشور دیده نمی‌شود، مانع کار دولت است. چون زمینه‌های شکاف سیاسی و اجتماعی را ایجاد می‌کنند و این شکاف حتی در صورت اینکه دولت با تمام قوا تلاش کند، هیچ‌گاه منجر به کارآمدی نمی‌شود. 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
📌 «ملی‌گرایی روش‌شناختی» اصلی‌ترین معظله جامعه شناسی در ایران ✍🏻 میثم مهدیار 🔸از والرشتاین بزرگ که اوایل دهه نود به ایران دعوت شد به عنوان «نظریه پرداز نظام‌های جهانی» یاد‌ می‌شود. لبِّ نظریه والرشتاین این بود که تبیین تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشورها صرفا منوط به متغییرهای درونی و ملی‌شان نیست بلکه بسیاری از این تحولات تحت تاثیر موقعیت‌شان در تقسیم‌کار نابرابر در نظام جهانی رخ می‌دهد. 🔹در واقع این گزاره که تحولات در سطح کشورها را نمی‌توان صرفا با متغییرهای داخلی‌شان تبیین کرد بلکه نقش مولفه‌ها و بردارهای «فراملی» را نیز باید به صورت جدی در تبیین‌ها لحاظ کرد مهمترین ارزش افزوده والرشتاین برای جامعه‌شناسی معاصر بخصوص کشورهای فرودست بوده است. در این چارچوب نظری وضعیت کشوری مانند ایران که در پیش از انقلاب در تقسیم کار جهانی در عداد کشورهای جنوب نگه داشته شده بود و فراتر از آن در چهاردهه پس از انقلاب کانون پیکان‌های تهاجمی جنگ و تحریم و فشار بوده است بغرنج‌تر خواهدبود. 🔸با این اوصاف اگرچه والرشتاین آمد و رفت و برای او مجالس تشویق و تمجید هم برگزار شد اما گویا بصیرت‌‌های او هیچگاه در گفتمان غالب جامعه‌شناسی ایران جذب نشد و معظله «ملی گرایی روش شناختی» هنوز چالش اصلی گفتمان جامعه‌شناسی متعارف در ایران امروز است. 🔹«ملی گرایی روش شناختی» یعنی نادیده گرفتن بردارهای بیرونی که از خارج از مرزهای ملی و خارج از اراده دولت مستقر برای ایجاد تغییرات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در ایران اعمال می‌شود؛ یعنی نادیده گرفتن نقش چهاردهه تحریم اقتصادی و فشار سیاسی و امنیتی و جنگ خانمان‌سوز و نیز هزینه‌های میلیارد دلاری فرهنگی و رسانه‌ای سالانه در جهت ایجاد «تغییرات فرهنگی و اجتماعی در ایران» و صرفا تاکید بر مولفه‌های فروملی. 🔸در میان غیر ایرانی‌ها کسی چون «جان فوران» در «مقاومت‌های شکننده» تلاش کرده‌‌ هر دو متغییرهای فراملی و فروملی را همزمان در یک مدل منطقی تاریخی برای تبیین چرایی انقلاب اسلامی مدنظر قرار دهد و از این جهت الگوی بدیعی پدید آورده. اما حتی چنین الگویی هم در کاربست متغییرهای فراملی برای تبیین شرایط فرهنگی و اجتماعی پساانقلابی توسط جامعه‌شناسان ایرانی موثر نیفتاده و هنوز نه اثر مکتوب در خوری از این جهت تولید شده و نه حتی در گفتارهای روزمره جامعه‌شناسان بروز یافته. 💢در واقع دعوت از والرشتاین و عکس گرفتن با او نشان می‌دهد که موضوع، حداقل، بیگانگی جامعه شناسان ایرانی با نظرگاه والرشتاین نبوده و نیست و احتمالا باید دلالت‌های غیرنظری درکار باشد. 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
📌 نکاتی پیرامون رتبه های برتر کنکور ✍🏻 محمد حبیبی 🔸 از ۸۵ درصد کل دانش‌آموزان کشور که در مدارس دولتی درس می‌خوانند ، فقط یک نفر از رتبه‌های برتر هستند. ۲۲ نفر از مدارس سمپاد، ۴ نفر از مدارس غیرانتفاعی، دونفر از مدارس نمونه دولتی و یک نفر از مدارس هیات امنایی است. این نتایج نشان می‌دهد که مدارس دولتی با یک ابر بحران در زمینه کیفیت آموزشی مواجه هستند. 🔹اما مدارس غیرانتفاعی هم با وجود تبلیغات فراوان حاکمیت برای برون‌سپاری آموزش و هزینه‌های گزافی که بر خانواده‌های ایرانی تحمیل می‌شود، همچنان فاقد کیفیت آموزشی مناسب هستند. از ۳۰ نفر برتر سه رشته اصلی ریاضی، تجربی و انسانی، هجده نفر سهم سه استان تهران ، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی است. ۱۹ استان هیچ سهمی در رتبه‌های برتر ندارند. 💢 در حالیکه سهم این سه استان در تولید ناخالص داخلی ۳۱ درصد است، بیش از ۶۰ درصد رتبه‌های برتر از این سه استان است. این در حالی است که سه استان خوزستان ، بوشهر و فارس با تامین بیش از ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی ، هیچ سهمی از رتبه‌های برتر ندارند. 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
📌 چرا ایده‌های جلال همچنان در ایران امروز بحث‌برانگیز است؟ ✍🏻 محمد زعیم‌زاده 🔸 جلال آل‌احمد و میراث 100 ساله‌اش یک جنبش ناتمام است. جلال در «غربزدگی»‌اش در حد و حدود خود تلاش می‌کند علت‌العلل ناکامی ایرانیان در مواجهه با مدرنیته مغرب‌زمین را صورت‌بندی کند. او از اقتصاد سیاسی آغاز می‌کند و تلاش دارد صورت‌بندی فشرده‌ای از تاثیر و تأثر فرهنگی حاصل از زندگی ماشینی را در فرهنگ ایرانی‌ها نشان دهد. 🔹 گُرگرفتگی جنبش جلال اما بی‌ربط به فرم تولید او نیست. کوتاه‌نویسی خلاقانه که به جملات ضرباهنگ می‌بخشد و تیغ‌شان را تیز می‌کند تا در بزنگاه از نیام خارج شود و چونان شلاق، ساقه مغز مخاطب را هدف می‌گیرد و در جانش می‌نشیند که به‌شدت انقلابی است. جلال در دورانی فرم را در خدمت ایدئولوژی‌اش ساختاربندی می‌کند که روشنفکران چپ‌گرای اروپا درگیر بازی نوشتار و نویسا هستند. 🔸 جلال در این فقره هم چون «غربزدگی»‌اش آوانگارد است. هم محتوای بدیع می‌سازد و هم فرم انقلابی، حتی فرمش از محتوایش جلوتر هم است. شاید درباره محتوای «غربزدگی» بشود حرف و حدیث آورد اما فرم نگارش و ادبیات جلال را نه. فرمی که بعد‌ها مکرر از سوی نویسندگان مهمی تقلید و تکثیر یا تکمیل شده است. 🔹 تحول‌خواهی نقطه اشتراک ایران با ایده جلال است. آن فهمی که جلال از غرب داشت شاید به کار ایران امروز نیاید، زیرا نه ایران امروز دوران زمانه جلال است، نه غرب آن غرب است و نه غرب‌زدگی آن مفهوم ساده و دم‌دستی را دارد. از همه مهم‌تر آنکه آن ایده جلال‌ساخته، سال‌هاست پنجه‌درپنجه غرب، تجربه زیسته دارد. شکست‌ها و پیروزی‌ها داشته است و کامیابی‌ها و ناکامی‌ها. تجربه ایران‌دوستان و جبهه مقاومت در برابر غرب در ایران، انباشته‌تر و پروپیمان‌تر از جلال است. این یعنی ایده محتوایی جلال امروز لزوما همان مختصات را ندارد. 💢 ما ایده کنشگرانه‌اش چطور؟ روشنفکر ایرانی در فهمش از ایران و مقتضیاتش چه نسبتی با جلال دارد؟ اگر جلال ورژن امروزش را داشتیم و در دانشگاه مادرِ کشور در پایان‌نامه‌ها تجزیه‌طلبی تئوریزه می‌شد، واکنش جلال چه بود؟ اگر جلال استاد جامعه‌شناسی یا ارتباطات دانشگاه‌های ایران بود و هابرماس، فیلسوف صاحب تئوری عرصه عمومی در ماجرای کشته شدن 67 خبرنگار در فلسطین حق را به اسرائیل می‌داد، واکنش جلال چه بود؟ اگر جلال استاد غرب‌شناسی و روشنفکر ضدغرب ایرانی بود و در جایی که درمقابل اسرائیل، یعنی نماد تمام‌عیار غرب‌گرایی نیاز به همبستگی همه ایرانی‌ها داشتیم، عده‌ای همزمان با کشته شدن فلسطینی‌ها در تونل‌های غزه مساله‌شان چند تار مو در تونل‌های مترو بود، چه واکنشی داشت؟! 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
فکرت
♨️ شریعتی در آتش نقد این وضعیت یک نمود دیگر از #ابتدال_روشنفکری زمانه ماست. جریان توسعه‌خواه #نئولی
📌 «شریعتی یا طباطبایی؟» تأملی درباب طرح جلد مجله تجارت فردا و گفتگوی قوچانی و غنی‌نژاد ✍🏻 میلاد دخانچی 🔸پاسخ قوچانی-غنی‌نژاد به این پرسش، دومی است. ولی آیا این یک دوراهی کاذب نیست؟ آیا شریعتی نمی‌تواند به مثابه یک متکلم، مورخ و البته نظریه‌پرداز/مفهوم‌ساز امکان‌هایی رهایی‌بخش در اختیار ما قرار دهد و در عین حال طباطبایی امکان نقد اندیشه را برایمان ممکن کند؟ 🔹بر اساس آنچه قوچانی-غنی‌نژاد در مصاحبه خود با تجارت فردا عنوان می‌کنند ما در انقیاد این دوگانه به سر می‌بریم؛ از اولی تنها یک جامعه بسته سوسیالیستی چریکی پدیدار می‌شود و از دومی یک دولت بازار آزادی سلطنتی! لذا باید دومی را انتخاب کنیم و انتخاب دومی یعنی طباطبایی، جز با رد شریعتی به کار نمی‌آید! 🔸 این اما یک مغالطه است و معلوم نیست اساسا چرا باید برای دفاع از آزادسازی قیمت‌ها و بازار آزاد از مدخل نقد شریعتی، آن هم نقدی بی‌ربط بهره جست؟! در واقع آنچه اینجا محل پرسش است نه محتوای نقد قوچانی-غنی‌نژاد بلکه استراتژی برهانی این دو برای رسیدن به منظور مورد نظر است که ساده‌اش می‌شود این: می‌خواهید از بازار آزاد و آزادسازی قیمت‌ها دفاع کنید؟ باشد. چرا پای شریعتی را وسط می‌کشید؟ 🔹 از اینها که بگذریم قوچانی-غنی‌نژاد یک لحظه جالب خلق می‌کنند و آن اینکه تلاش می‌کنند بین سنت نبوی و قیمت‌گذاری غیر دستوری پیوند برقرار کنند! عجب! ما به مثابه پسااسلام‌گرایان، یعنی منتقدان و در عین حال ادامه‌دهندگان سنت اسلامیسم، خودمان را کشتیم که بگوییم این‌گونه خوانش‌های سطحی از متن اشتباه بزرگ اسلام‌گرایان بود. حالا اینجا همین اشتباه توسط قوچانی-غنی‌نژاد در حال تکرار شدن است! اگر اسلام‌گرایان به زعم قوچانی می‌خواستند از پیامبر و علی(ع) دولت سوسیالیستی بیرون بکشند، قوچانی-غنی‌نژاد می‌خواهند از سنت پیامبر آزادسازی قیمت‌ها را احصا کنند! 💢 نقد غنی‌نژاد-قوچانی فراتر از روش نمی‌رود. منطقی نیز هست. قوچانی ژورنالیست است و غنی‌نژاد اقتصاددان، انتظار نسخه‌پیچی دقیق تاریخ اندیشه، انتظار دقیقی نیست! و این همان است که طباطبایی در پی آن بود: توضیح زوال اندیشه! آری برای جستجوی لحظات انحطاط دنبال زیر بغل مار و افول اندیشه بعد از ابن خلدون و حکمت ناصری نباشیم! در مصداق انحطاط و زوال اندیشه همان بس که منویات ایدئولوژیک خود را به متن نسبت دهیم، متن را درست نخوانیم و برای کوچک‌سازی دولت از نقد بی‌ربط به شریعتی خرج کنیم. ➕ مطالعه کامل در «وب‌سایت فکرت» 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
فکرت
#فایل_تصویری 🎞 هنوز به حجیت علم تن نداده‌ایم! 🔻پ.ن: حسین سیمایی صراف در مراسم تکریم و معارفه وزا
📌 علم در حوزه علمیه، شبه علم نیست! ✍🏻 آیت الله اعرافی، در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمیه 🔸علم در حوزه علمیه، نیست، گاهی افرادی که عمق لازم ندارند، را با نگاه پوزیتویستی، حس‌گرایی و تجربه‌گرایی تفسیر می‌کنند و اخیراً بعضی هم به این مسئله اشاره کرده‌اند که امیدواریم نگاهشان به همان خرافات باشد، البته حوزه و نهاد دین از خرافات دور و مصون است؛ اما ما علم را منحصر در علم تجربی و حسی نمی‌دانیم، بلکه علم حسی و تجربی مبتنی بر علوم الهی، فلسفی و حکمی هستند. 🔹 علوم فقاهت و معارف کلامی، حدیثی و تفسیری نیز علم هستند. همه بشریت به این علم و دانش نیاز دارد، هویت حوزه علمی جامع و بنیان علوم دیگر است، فقه امروز حاوی مهم‌ترین مکاتب حقوقی است که می‌تواند با مکاتب حقوقی معاصر هماوردی کند، آن همه تحقیقات و پیشرفت‌های علمی و نظریات برگرفته از کتاب و سنت و منابع اجتهادی که در فقه عظیم تجلی کرده همگی علم و دانش است. 💢 تمام آن نازک اندیشی‌ها و نظریه‌پردازی‌هایی که در فلسفه‌های الهی تجلی پیدا کرده، علم است و پشتوانه همه علوم دیگر قرار دارد، هویت حوزه هویت علم، دانش و است، طلاب جوان ما بدانند با آمدن به حوزه‌های علمیه وارد یک جهانی بزرگ از علم و دانش و مبانی علم و دانش بشری شده‌اند و وارد دنیایی می‌شوند که از مشعل کتاب و و معارف الهی فروزان می‌شوند و بهره می‌برند. 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
فکرت
♨️ شریعتی در آتش نقد این وضعیت یک نمود دیگر از #ابتدال_روشنفکری زمانه ماست. جریان توسعه‌خواه #نئولی
♨️ آیت‌الله محقق‌داماد در سی‌وچهارمین همایش بانکداری اسلامی: «ممکن است کسانی در جلسه حاضر باشند که با من و تئوری‌های من مخالف باشند اما حاضرم گفت‌وگو کنم. تجربه ۴۵‌ ساله نشان داد تفکرات چپ، اقتصاد ایران را ویران کرد و از مغول بیشتر ضربه زد.» او گفت: «من چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم؛ چرا؟ چون علم از مقوله هستی است و دین از مقوله بایستی است. هستی و بایستی، دو مقوله متفاوت هستند. حتی من در مورد اقتصاد اسلامی هم منتقد هستم. پسوند اسلامی برای اقتصاد غلط است. آنچه که در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد» 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
فکرت
📌 علم در حوزه علمیه، شبه علم نیست! ✍🏻 آیت الله اعرافی، در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌های علمی
📌 آزادی آکادمیک؛ راه رهایی نهاد آموزش عالی از اسارت شبه‌علم ✍🏻 رضا ماحوزی؛ 🔸 تاریخ جدال امر علمی با شبه‌علم تاریخی است به درازای سه هزار سال و ما می‌توانیم رد پای آن را در فرهنگ‌های متعدد ببینیم. در فرهنگ اسلامی هم، یکی از تلاش‌های فیلسوفان ما آن بود که نشان دهند برخی خوانش‌هایی که از قرآن می‌شود زیادی ظاهری و قشری است و لذا باید برای نشان دادن نادرستی این خوانش‌ها، ضوابطی را همچون ضابطه انسجام این خوانش با سایر گزاره‌هایی که در کتاب مقدس آمده است عرضه کنیم. بنابراین آن‌ها تلاش کردند از طریق معرفی ضوابط متعدد، راه را بر شبه‌علم ببندند. 🔹 در علوم انسانی هم روش‌های خاص این حوزه را برای تفکیک علم از غیرعلم و شبه‌علم داریم؛ روش‌هایی همچون روش تفسیری، روش آماری، روش تحلیلی و استدلالی و غیره. بسته به اینکه درباره کدام یک از حوزه‌های علمی حرف می‌زنیم تفکیک علم از شبه‌علم ضوابط خودش را پیدا می‌کند. این تا حدی کار فلسفه علم و معرفت است اما در کنار فلسفه علم، جامعه‌شناسی علم را هم داریم. 🔸 اگر جامعه‌شناسی علم در کنار فلسفه علم قرار گیرد می‌توانند این کمک را به ما بکنند تا بفهمیم چگونه نظریه‌های شبه‌علمی بالا می‌آیند و چگونه در یک فضای بی‌رقیب و بی‌دردسر، از قدرت ابزارهای غیرمعرفتی و غیرآکادمیکی که پشت آن‌ها قرار گرفته‌اند استفاده می‌کنند تا برتری خود را به رخ رقبا بکشند. 🔹شبه‌علم‌ها متکی به قدرت‌های بیرونی هستند و چون آزادی آکادمیک کافی برای ارزیابی دقیق و تند و صریح آن‌ها وجود ندارد، لذا بسیاری از این شبه‌علم‌ها در این فضا باقی مانده‌اند و به حیات خود ادامه می‌دهند. بنابراین اگر بخواهیم خودمان را از دام و اسارت شبه‌علم آزاد کنیم راهش آزادی آکامیک است. 💢 باید به این سمت برویم که مثل مفاخر خودمان در یک گفت‌وگوی آزاد با جهان علم و دانشمندان سایر سرزمین‌ها، چه قدیم و چه جدید، شرکت کنیم و در آخر حرفمان را بزنیم و نظریه خودمان را بسازیم. ➕ مطالعه کامل در «وب‌سایت فکرت» 🔎 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر