eitaa logo
به فکر سوختن ۲
55 دنبال‌کننده
312 عکس
66 ویدیو
68 فایل
پایگاه نشر بیانات و تدریس حجت الاسلام والمسلمین حسن رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
دستور العمل از کتاب بهجت الدعاء ادعیه مورد توصیه آیت الله بهجت ره
درباره آية الله ميرزا محمّد تقیّ شيرازی رحمة الله عليه می‏گفتند : ايشان به اندازه‏ای قلبش پاك و صاف و نورانی بود كه أصلاً خيال رياست نمی‏كرد ؛ أصلاً خيال تفوّق نمی‏كرد ؛ معنی رياست را نمی‏فهميد . می‏گويند : آقا شيخ هادی طهرانی كه معروف بود همه علماء را بباد انتقاد می‏گيرد و تعييب ميكند ، از آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی و از رويّه و مرام و قدس و طهارت و صفای باطنی او نتوانسته بود إشكال بگيرد . بله ، فقط إشكالش اين بود كه می‏گفت : اين صفائی كه آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی دارد ، اين صفای اكتسابی نيست ، اين ذاتی اوست و بدرد نمی‏خورد .  او يك معصومی است ذاتی ؛ او خارج از موضوع است ؛ خوبی و بدی را بايد روی صفات اختياری بدانيم و آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی ذاتاً معصوم است و ذاتاً پاك است ؛ اينرا هم بعنوان عيب می‏گفته‏است . از جمله می‏گويند : از آقای آقا شيخ محمّد بهاری رحمةالله عليه كه از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند ملّا حسينقلی همدانی رضوان الله عليه بوده ، سؤال كردند : ما می‏خواهيم به آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی رجوع كنيم ، آيا رجوع كنيم يا نكنيم ؟! ايشان می‏گويد : من امتحانش می‏كنم ! مرحوم آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی در صحن مطهّر سيّد الشّهداء عليه السّلام نماز جماعت می‏خوانده است و تمام صحن به ايشان اقتدا می‏كرده‏اند . روزی آقای آقا شيخ محمّد بهاری هم آمده سجّاده‏اش را پهلوی سجّاده ايشان انداخته و مقارن ايشان شروع كرده بود به نماز خواندن ، در حالی كه آقا ميرزا محمّد تقی شيرازی هم نماز می‏خوانده است ؛ بعد از فراغت از نماز به آن أفرادی كه سؤال كرده بودند گفته ‏بود : از اين مرد تقليد كنيد ! برای اينكه در تمام حالات نماز أصلاً خطوری در قلبش پيدا نشد كه : اين آمده است پهلوی من اينجا ايستاده و در مقابل من نماز می‏خواند ! و می‏گويند باز همين آقای آقا شيخ محمّد بهاری در سفری زيارتی كه به سامرّاء می‏رفتند ، همپالكی آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی شد . (در آن وقتها كه مردم با كجاوه به مسافرت می‏رفتند ، اين طرف كجاوه يكنفر می‏نشست ، آن طرفش هم يكنفر ديگر) و ايشان می‏گفت : من يك مطلب علمی را پيش كشيدم و اُصولاً می‏خواستم آقا ميرزا محمّد تقیّ شيرازی را عصبانی كنم كه از ميدان بدر رود ، و يك جمله‏ای ، يك كلامی خلاف بگويد ؛ ولی در تمام طول مسافرت بين كاظمين و سامرّاء كه هجده فرسخ است ، آنهم با قاطر ، آنچه كردم يك كلام از دهان ايشان بيرون نيامد ؛ حتّی بعضی أوقات من تصنّعاً می‏گفتم مثلاً : شما اين مطلب را نمی‏فهميد ؛ چنين و چنان و فلان ، ولی ايشان أبداً از آن مِنْهاجش تعدّی نكرد ، و همينطور آرام جواب مرا می‏داد .
هدایت شده از راهی
رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ العَبدَ لَيُشرِفُ عَلى حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا ، فَيَذكُرُهُ اللّه ُ مِن فَوقِ سَبعِ سَماواتٍ ، فَيَقولُ : مَلائِكَتي إنَّ عَبدي هذا قَد أشرَفَ عَلى حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا ؛ فَإِن فَتَحتُها لَهُ فَتَحتُ بابا إلَى النّارِ ، ولكِنِ ازووها عَنهُ . فَيُصبِحُ العَبدُ عاضّا عَلى أنامِلِهِ ، يَقولُ : مَن سَبَقَني ؟ مَن دَهاني ؟ وما هِيَ إلّا رَحمَةٌ رَحِمَهُ اللّه ُ بِها . [1] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا بنده در آستانه رسيدن به حاجتى از حاجت هاى دنيا قرار مى گيرد ؛ امّا خداوند از فراز هفت آسمان ، ياد او مى كند و مى فرمايد: «فرشتگان من! اين بنده ام به حاجتى از حاجت هاى دنيا نزديك شده است . اگر آن را برايش بگشايم ، درى به سوى آتش گشوده ام . پس ، آن را از او دور كنيد». بنده، انگشت حسرت مى گزد و مى گويد : چه كسى بر من [در رسيدن به آن حاجت ]پيشى گرفت؟ چه كسى به من نيرنگ زد؟ در صورتى كه اين ، جز لطفى نيست كه خداوند در حقّ او نموده است.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل:ما مِن مَخلوقٍ يَعتَصِمُ [بِمَخلوقٍ] [1] دوني ، إلّا قَطَّعتُ أسبابَ السَّماواتِ وأسبابَ الأَرضِ مِن دونِهِ ؛ فَإِن سَأَلَني لَم اُعطِهِ ، وإن دَعاني لَم اُجِبهُ ، وما مِن مَخلوقٍ يَعتَصِمُ بي دونَ خَلقي إلّا ضَمَّنتُ السَّماواتِ وَالأَرضَ رِزقَهُ ؛ فَإِن دَعاني أجَبتُهُ ، وإن سَأَلَني أعطَيتُهُ ، وإنِ استَغفَرَني غَفَرتُ لَهُ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل مى فرمايد : «هيچ مخلوقى نيست كه به غير من چنگ زند ، مگر آن كه اسباب آسمان ها و اسباب زمين را از او قطع مى كنم . پس اگر از من خواست ، به او نمى دهم و اگر مرا خواند ، پاسخش را نمى دهم . هيچ مخلوقى نيست كه به من ، و نه خلق من ، چنگ زند ، مگر آن كه آسمان ها و زمين را ضامن روزىِ او مى گردانم . پس اگر مرا خوانْد ، پاسخش را مى دهم و اگر از من خواست ، به او مى دهم و اگر از من آمرزش طلبيد ، او را مى آمرزم».
نکات استاد بهبهانی زید عزه شخصی نیازمند مبلغی پول بود. به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف و توسل کرده بود. بعد رفته بود از کسی قرض کرده بود تا کار خودش را راه بیندازد حضرت رضا علیه السلام به یکی از اولیاء گفته بودند فلانی آمد از ما خواستید ما هم قبول کردیم ولی زود رفت و از فلانی قرض کرد... عرض میکنم اینکه چطور بدانیم حضرت قبول کرده هم یه راه هایی داره
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو کیستی ؟... هم امّ ابیهایی هم امّ الائمه و هم امّ الاسماء الحسنای پروردگاری فرمود اگر زیبایی در عالم تجسم پیدا کند او مادرمان زهرا می شود ...
به فکر سوختن ۲
https://eitaa.com/feqhahat لینک کانال استاد روضه دیشب آنلاین پخش شد امشب هم پخش میشود ان شاءالله
سخنران اول آقای جزایری استن که آیت الله بهجت اگر اشتباه نکنم تصحیح دیوان سه جلدی خودشون رو به ایشون سپردن
به فکر سوختن ۲
🔸 الْحَيُّ الْقَيُّوم = 236 🔸 كُنْ فَيَكُون = 236 🔸
🎙حجت الاسلام جعفر ناصری: خدمت آيت الله ميرجهاني بوديم، وقتي صحبت مي‏شد از اسم اعظم حق تعالي، ايشان بلافاصله اين آيه را می‌خواندند: «عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» (سوره طه، آیه ۱۱۱) يعني «قصدت النفوس» يا« خضعت الرقاب» در مقابل «حَيُّ قَيُّوم». یکی از وجه اشتراک های حضرت زهرا و امام رضا سلام الله علیهما این است که ذکر آن بزرگواران «يَا حَيُّ يَا قَيُّوم‏» بوده است از کانال صلوات نامه
4_5899974446843695758.mp3
1.03M
خاطره ای از علامه طباطبائی ره سلول های مغزت را برای چه مصرف می‌کنی
Sound002.mp3
79.23M
مرحوم حاج آقاشیخ احمد حجتی میانجیhttps://eitaa.com/azharchamangolii
به فکر سوختن ۲
دیشب به لطف حضرت زهرا سلام الله علیها مجلس روضه ای در منزل ما تشکیل شد حضرت استاد بهبهانی _حفظه الله_ و یکی از خوبان _از بردن نامشان معذورم _ که خودم ارادت مراجع و عرفا به ایشان را دیدم به همراه حضرت استاد تشریف آوردند. آقا زاده بزرگوار آیت الله حجتی میانجی ره هم بودند. چند جلد از کتابی که در مورد آیت الله والدشان نوشته بودند و خاطرات شاگردان و نامه های استادشان آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی و دیگر مراجع را جمع آوری کرده اند را هم آوردند و هدیه دادند. در مورد این سخنرانی گفتند : موقعی که در شهرستان میانه معاون آموزش و پرورش بودم یک دهه سخنرانی برای پدر در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام تدارک دیدیم. ایشان از قم مشرف شدند. شب دوم بود لابلای حرفایشان از دهنشان پرید که سر من روی زانوی امام زمان عج بود!! بعد شب سوم که سخنرانی کردند گفتند و از فردا نمی آیم ! چرا من این حرف را گفتم دیگر نمی آیم . گفتند: بلیط بگیر من برمی‌گردم. عرض کردم اقا من بلیط نمی‌گیرم ما برنامه ریخیتم مردم به خاطر شما جمع می شوند. فرمودند: اگر بلیط نگیرید خودم راه می افتم و یک طوری برمیگردم. و دیگر ادامه ندادند و مجلس را تعطیل کردند. خلاصه هر راست نشاید گفت....
صوت سخنرانی استاد بهبهانی به زودی بارگزاری می کنیم
به فکر سوختن ۲
آقای حجتی اهتمام بیشتر به پیشگویی داشتند و از طریق خواب یا مکاشفه بعضی چیزها را پیش‌بینی می‌کردند؛ چنان‌که در سال 42 وقتی فرزند پسرش محمدابراهیم متولد می‌شود، می‌گویند او در راه خدا شهید خواهد شد که وی در 21 بهمن 57 هنگام درگیری با ایادی رژیم شاه در خیابان نیروهوایی تهران به شهادت می‌رسد؛ یا یک سال قبل از وقوع جنگ میان ایران و عراق، وقوع این جنگ را به مرحوم آیت‌الله گلپایگانی خبر داده بودند.
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنرِ گام زمان است
به فکر سوختن ۲
دیشب به لطف حضرت زهرا سلام الله علیها مجلس روضه ای در منزل ما تشکیل شد حضرت استاد بهبهانی _حفظه الل
چند شب پیش جلسه ای بود یکی از مراودین با آقای بهجت ره آمده بوند منزل حضرت استاد گفتند: ایت الله بهجت میفرمودند: اگر خواب خاصی دیدید (در مسایل سلوکی و مخصوصا در مورد ظهور امام زمان عج یا مسائل مربوط به آخر الزمان) به همدیگر نقل نکنید شیطان خبردار می شود و برنامه ریزی می‌کند!! فرمایش آقای بهجت ره خیلی عالی بود : ۱. شیطان تعبیر خواب را از همه ما بهتر می‌داند! ۲. قسم هم خورده که نگذارد روسفید بشیم و بندگی خدا کنیم. ۳. ۳. گاهی قرار است کسی پیشرفت کند یا از طرف خدا به او عنایتی شود یا قدرتی معنوی به او داده شود؛ شیطان و اجنه خیلی بدشان می‌آید از پیشرفت بنی آدم لذا وقتی مؤمن خواب و مکاشفه و ...یا حتی دستور العمل سلوکی اش رو فاش می‌کند،سریع وارد کار می‌شوند یا کاری می‌کنند تا سالک گرفتار گناه شود مثل عُجب، سوء ظن، غیبت، تهمت ، لقمه حرام ... یا مشکلی برای او پیش می آورند تا از خدا دل آزرده شود یا از اهل بیت علیهم السلام ناراحت بشود!!! در کار های او سنگ اندازی میکنند تا رزقش کم شود ! یا مریض شود! گاهی بدون دلیل افسرده می شود ...(همه چیز که دلیل طبیعی ندارد) یا گرفتار وسواسش می کنند ..... بعد اینجا اگر این آدم أَوّاب شد و انابه کرد و به خداوند پناه برد نتیجه دوبرابر می شود. آیات قرآن را می‌خوانید ؟؟ خداوند به چند تا از پیامبرانش وصف اواب را به کار برده؟ کِی ؟ وقتی که برای گرفتاری پیش آمده و آنها اواب شدند و انابه کردند در مورد آنها فرموده نعم العبد چه خوب بنده ای !! اصلا یکی از اسرار سوره ص یاد دادن همین نکته هست سه پیامبر در این سوره این مساله را داشتند : حضرت سلیمان (وقتی قرآن میخوانید خیلی دقت کنید گوش قلبتون تیز بشه و با قلبتون بگیرین قرآن رو سرسری نگاه کردن قرآن بی ادبی است در ختم قرآن سریع خوندن اشکال نداره) وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٣٠﴾ و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بنده‌‌ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود. (۳۰) 31 إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿٣١﴾ [یاد کن] هنگامی را که در پایان روز اسب‌‌‌‌‌های چابک و تیزرو بر او عرضه کردند. (۳۱) 32 فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿٣٢﴾ پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا می‌‌‌‌‌‌خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر می‌‌‌‌‌‌کرد] تا [خورشید] پشت پرده افق پنهان شد. (۳۲) 33 رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿٣٣﴾ [اسب‌‌‌‌‌ها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت:] آنها را به من بازگردانید. پس [برای نوازش آنها] به دست کشیدن به ساق‌‌‌‌‌ها و گردن‌‌‌‌‌های آنها پرداخت؛ (۳۳) 34 وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿٣٤﴾ و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آنگاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.] (۳۴) 35 قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿٣٥﴾ گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده‌ای. (۳۵) 36 فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿٣٦﴾ پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که می‌‌‌‌‌‌خواست نرم و آرام روان می‌‌‌‌‌‌شد. (۳۶) 37 وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿٣٧﴾ و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (۳۷) 38 وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿٣٨﴾ و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (۳۸) 39 هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٩﴾ [و به او گفتیم:] این عطای بی‌حساب ماست، [به هر کس خواهی] بی‌حساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن. (۳۹) 40 وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٤٠﴾ بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۴۰) اوّاب بودن سلیمان و انابه ایشان چه کرد؟! اول خدا رو راضی کرد خداوند فرمود به به چه بنده خوبی 😭 بعد هم نتیجه چند برابر شد باد مسخرش شد اجنه و شیاطین به صف شدند خداوند ملکی به او عطا کرد که به احدی نداده و فرمود عطایم هم برای دیگه قطع نمیشه بعدش هم داستان جناب ایوب نبی ع را پشت بندش ذکر میکند
به فکر سوختن ۲
دیشب به لطف حضرت زهرا سلام الله علیها مجلس روضه ای در منزل ما تشکیل شد حضرت استاد بهبهانی _حفظه الل
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿٤١﴾ و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجه‌‌ای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت می‌‌‌‌‌‌کند [تا از رحمت تو دلسردم کند.] (۴۱) 42 ارْكُضْ بِرِجْلِكَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿٤٢﴾ [به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. ( وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿٤٣﴾ و خانواده اش را [که در حادثه‌‌‌‌‌ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشیدیم تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای خردمندان باشد. (۴۳) 44 وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٤٤﴾ و [به او گفتیم: چون سوگند خورده‌‌ای که همسرت را برای اینکه تو را در امور معنوی ناراحت کرده بود، صد تازیانه بزنی] با دستت بسته‌‌ای ترکه خشک برگیر و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشکن. بی‌تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده‌ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود. (۴۴) جناب سلیمان نبی ع نعم العبد بود چون اواب بود و فتنه و آزمایش برای او پیش آمد عوض رفتار های هیجانی و داد و بیداد و اعتراض به خداوند انابه کرد . جناب ایوب نبی ع هم همین طور ! شد نعم العبد چرا چون اواب شد . نتیجه هم چند برابر شد جناب داوود نبی ع هم همینطور سوره ص ٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَٱذۡكُرۡ عَبۡدَنَا دَاوُۥدَ ذَا ٱلۡأَيۡدِۖ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ١٧‮ بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش، و بندۀ ما داود را كه داراى نيرومندى [در دانش و حكومت] بود ياد كن. او بسيار رجوع كننده [به سوى خدا] بود باز هم سوره ص ولی این بار در مورد پرندگان وَٱلطَّيۡرَ مَحۡشُورَةࣰۖ كُلࣱّ لَّهُۥٓ أَوَّابࣱ١٩‮ و پرندگان را [نيز] به طور دسته‌جمعى [مسخّر و رام كرديم كه با او تسبيح مى‌گفتند]، و همه رجوع‌كننده به سوى خدا بودند حالا اگر بهشت میخواهید خداوند میفرماید شما هم اواب شوید ( بارها عرض کردیم منظور از بهشت هم در دنیا هم در آخرت است این هم برای آنهایی که چشمشان باز است و بهشت را در همین دنیا دیده اند بهشت عذاب و ناراحتی و درد و ...ندارد هرچه دلت خواست همان می شود لهم مایشتهون !! ) سوره ص وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ غَيۡرَ بَعِيدٍ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظࣲ٣٢‮ به آنان مى‌گويند:] اين همان است كه [در دنيا] وعده داده مى‌شديد [اين جايگاه رفيع] براى هر كسى است كه [در دنيا به سوى خدا] باز مى‌گشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پيمان الهى و حقوق خدا و مردم] بوده است یکی از جاهایی که اواب شدن لازم است و نتیجه را چند برابر میکند پدر و مادر هست که انسان در مورد آنها خیلی آزمایش می شود باز این آیات را خوب بخوانید سوره اسرا وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿٢٣﴾ و پروردگارت فرمان قاطع داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید؛ هرگاه یکی از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیری رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوی و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنی نرم و شایسته [و بزرگوارانه] بگو. (۲۳) 24 وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿٢٤﴾ و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده. (۲۴) 25 رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ ۚ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا ﴿٢٥﴾ پروردگارتان به نیّت ها و حالاتی که [نسبت به پدر و مادرتان] در دل های شماست [از خود شما] آگاه تر است، اگر مردم شایسته ای باشید [ولی نیّت شما درباره پدر و مادر ناپسند باشد، یا حقّی از آنان ضایع کنید، اما پشیمان شوید و به خدا بازگردید، شایسته است]؛ زیرا او نسبت به بازگشت کنندگان بسیار آمرزنده است. (۲۵)