صلواتی که هر بار آن به اندازه ده هزار صلوات است !!!!
بعضی از علمای شیعه این را سفارش میکردند:
در تفسیر روح البیان که نویسنده آن از صوفیان اهل سنت بوده و تفسیری عرفانی و خوب است آمده است :
«آوردهاند که کسى نزد سلطان محمود غزنوى آمد و گفت مدتى بود که میخواستم پیامبر(ص) را در خواب ببینم و غمى که در دل دارم را به آن دلدار غمخوار باز گویم:
همه شب دیده بعمدا نگشایم از خواب
بو که در خواب بدان دولت بیدار رسم
قضا را سعادت مساعده نموده شب دوش بدان دولت بیدار رسیدم و رخسار جانفزاى جهان آرایش «کالقمر لیلة البدر و کالروح لیلة القدر» دیدم؛ چون آنحضرت را منبسط یافتم،
گفتم یا رسول اللّه هزار درهم قرض دارم که نمیتوانم آنرا ادا کنم و مىترسم که مرگ من برسد و وام در گردن من بماند.
پیامبر(ص) فرمود: که نزد محمود سبکتکین برو و این مبلغ از او بگیر.
گفتم شاید او از من باور نکند و نشانى طلبد.
گفت بگو بدان نشانى که در اول شب که تکیه میکنى سى هزار بار بر من درود مىفرستی و به آخر شب که بیدار میشوى سى هزار نوبت دیگر صلوات مىفرستى، وام مرا ادا کن.
سلطان محمود بعد از شنیدن این خبر به گریه درآمد و او را تصدیق کرد و قرضش را ادا کرد و هزار درم دیگرش به او داد.
اطرافیان او تعجب کردند و گفتند اى سلطان این مرد را در این سخن محال که گفت است تصدیق کردید و حال آن که ما در اول شب و آخر با تو هستیم و نمىبینم که به صلوات اشتغال داشته باشید و اگر کسى در تمام اوقات و ساعات شبانه روز به فرستادن درود مشغول گردد و سعی و تلاش زیادی انجام دهد، نمیتواند شصت هزار بار صلوات بفرستد.
سلطان محمود فرمود که من از علما شنیده بودم که هر که یکبار به این نوع صلوات بفرستد که
«اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٌ مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ اسْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلَّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّا التَّحِیَّهَ وَ السَّلامُ»؛
«خدایا، درود فرست بر مولای ما و پیامبر ما محمد و خاندانش، تا آنگاه که روز و شب میآیند و میروند، و بامداد و شامگاه پی در پی میشوند، و روزها و شبها به دنبال هم میرسند. و آن دو ستاره قطبی بزرگ و کوچک روی میآورند؛ و روان او و خاندانش را از سوی ما درود و سلام برسان».
چنان باشد که ده هزار بار صلوات فرستاده باشد!!
و من در اول و در آخر شب سه مرتبه این صلوات را مىخوانم و چنان میدانم که شصت هزار صلوات فرستادهام.
از آنجا که این شخص پیام پیامبر(ص) را در تأیید سخن علما آورده است، گریه کردم.[1]،
[1]. حقى بروسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 7، ص 234، بیروت، دار الفکر، بیتا.
@fekresoukhtan
‼️از دستورات اهل بیت غافل نباشیم ‼️
مردی به خدمت امام موسی کاظم علیه السلام
شکایت کرد که :
کار بر من بسته شده است!
و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم
و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود،
🔸حضرت فرمودند : هر صبح بگو
🔸سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه استَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ
▫️کافی /جلد۵ /صفحه۳۱۵
@fekresoukhtan
#تلوّن_در_زندگی(شغل و طلبگی و سلوک)
یا همان
#دمدمی_مزاج بودن
یا
#ثابت_قدم_نبودن
خیلی مذموم است!!!
قال الإمام الصادق عليه السلام:
اِعْلَموا اَنَّ اللّه َ يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمُتَلَوِّنَ، فَلاتَزولوا عَنِ الْحَقِّ وَ اَهْلِهِ، فَاِنَّ مَنِ اسْتَبَدَّ بِالْباطِلِ وَ اَهْلِهِ هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيا؛
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
بدانيد كه خداوند از انسان هايى كه دائما رنگ عوض مى كنند، نفرت دارد، پس از حقّ و اهل او جدا نشويد؛ چرا كه هر كس به باطل و اهل آن بپيوندد، نابود مى شود و دنيا را هم از دست مى دهد.
امالى مفيد، ص 137، ح 6.
آیت الله کشمیری (علیه الرحمه): عرفا شاگرد متلوّن را نمیپذیرند!!!
#کلامکم_نور
@fekresoukhtan
#تمثیل_مثنوی
📍نپرداختن به #جان_انسان مثل این است که با سرمایه ات بری تو زمین همسایه خونه بسازی وقتی ساخت خونه تموم( شد تازه بفهمی!!
یكی از آن تفسیرها و تمثیلهای بسیار عالی كه انصافاً شاهكار است تمثیلی است كه مولوی بیان كرده است- می دانید كه او مطلب را به صورت تمثیل ذكر می كند- در این زمینه كه انسان #خود_عالی خودش را با #خود_دانی اش اشتباه می كند، یا بگویید جنبه ی روحی و معنوی خودش را كه خود واقعی است با جنبه ی نفس و تن اشتباه می كند، یعنی خودش را این خیال می كند. مثل این جور می آورد:
فرض كنید شخصی زمینی دارد. شروع می كند آن زمین را ساختن، مصالح می برد: آجر می برد، گچ و سیمان و خاك می برد، چوب و آهن می برد و یك خانه ی بسیار مجلّل در آن زمین می سازد. فردا می خواهد برود به خانه ی خودش. وقتی می خواهد اسباب كشی كند، می رود آنجا؛ یك وقت متوجّه می شود كه خانه را روی زمین همسایه ساخته، اشتباه كرده، آن زمینی كه مال او بوده آن است، این زمین مال دیگری است و او هر چه ساخته در زمین بیگانه ساخته است. طبق قانون هم حق ندارد از همسایه چیزی بگیرد، چون همسایه می گوید من كه نگفتم بساز، خودت آمدی ساختی، بیا همه را بردار ببر؛ و اگر بخواهد خانه را خراب كند باید پول دیگری خرج كند؛ مجبور است رها كند و برود. مولوی در بیان كردن این لطائف روحی عجیب است؛ می گوید:
در زمین دیگران خانه مكن
كار خود كن كار بیگانه مكن
كیست بیگانه؟ تن خاكیّ تو
كز برای اوست غمناكیّ تو
(می گوید یك عمر داری برای تن و برای نفس كار می كنی و خیال می كنی برای خودت داری كار می كنی.)
تا تو تن را چرب و شیرین می دهی
گوهر جان را نیابی فربهی
گر میان مشك تن را جا شود
وقت مردن گند آن پیدا شود
(می گوید اگر یك عمر تن را در مشك قرار بدهی هنگام مردن گند آن پیدا می شود.)
مشك را بر تن مزن بر جان بمال
مشك چه بود؟ نام پاك ذو الجلال
چنانكه قرآن می فرماید:
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج3، ص: 552
@fekresoukhtan
✅بین اینکه استاد به انسان چیزی بگوید و بین اینکه خود انسان سرِ خود همان را انجام دهد ، فرق خیلی زیاد است.
شخصی خدمت علامه طباطبایی رحمةالله علیه رسید و از ایشان دستور خواست. مرحوم علامه فرمودند: به مدت یك اربعین در بین الطلوعین ۱۰۰۰ مرتبه ذكر شریف تهلیل (لا اله الا الله) را با شرایط ذكر بگویید و در پایان اربعین حال خود را برای من بازگو كنید. او نابخردانه گفت: از این ذكر زیاد گفتهام ذكر دیگری دستور بفرمایید. مرحوم علامه با لبخندی نمكین فرموده بودند: این بار چون من گفتهام و با این نیت بگویید.
@fekresoukhtan
شعری روان و پر مغز در وصف پیامبراعظم ص
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد💐🌸💐💐🌸🌸
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
سید حمیدرضا برقعی
از مجموعه شعر رقعه
@fekresoukhtan
✅العلماء یحزنهم ترک الرعایة!!!!
🔷 علي عن أبيه عن محمد بن يحيى عن طلحة بن زيد قال سمعت أبا عبد اللّٰه عليه السّلام يقول: إن رواة الكتاب كثير و إن رعاته قليل و كم من مستنصح للحديث مستغش للكتاب فالعلماء يحزنهم ترك الرعاية و الجهلاء يحزنهم حفظ الرواية فراع يرعى حياته و راع يرعى هلكته فعند ذلك اختلف الراعيان و تغاير الفريقان.
اصول کافی / ترجمه مصطفوی ; ج ۱ ص ۶۲
امام صادق عليه السلام فرمود: همانا روايتكنندگان قرآن بسيارند و رعايتكنندگانش كم چه بسا مردمى كه نسبت بحديث خيرخواه و نسبت بقرآن خيانتگرند، علما از رعايت نكردن غمگينند و جاهلان از حفظ روايت (از اينكه نتوانند روايت را حفظ كنند غمگينند)، يكى در پى حفظ حيات خود است و ديگرى در پى هلاكت خويش، در اينجاست كه دو دسته رعايتكننده اختلاف پيدا ميكنند و از هم جدا ميشوند (در صورتى كه بحسب ظاهر و در نظر مردم جاهل هر دو دسته ستايش شوند).
🔶 رِسَالَةُ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى سَعْدٍ اَلْخَيْرِ
اَلْجُهَّالُ يُعْجِبُهُمْ حِفْظُهُمْ لِلرِّوَايَةِ وَ اَلْعُلَمَاءُ يَحْزُنُهُمْ تَرْكُهُمْ لِلرِّعَايَةِ
امام جواد (علیه السلام):
اينها كتاب را روايت كنند ولى مراعاتش نكنند، نادانان (ظاهربين) بهمين حفظ ظاهرى روايت كتاب كه اينان دارند دلخوشند ولى دانشمندان (حقيقت بين) از اينكه اينها مراعات (حدود) آن را نكنند غمناك و محزونند،
الروضة من الکافی / ترجمه رسولی محلاتی ; ج ۱ ص ۷۹
#کلامکم_نور
@fekresoukhtan