eitaa logo
به فکر سوختن ۲
53 دنبال‌کننده
324 عکس
68 ویدیو
69 فایل
پایگاه نشر بیانات و تدریس حجت الاسلام والمسلمین حسن رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
OstadAbedi_Aklag_16MaheShaiban_14021202.mp3
2.91M
☫﷽☫ 🔰 بیانات استاد احمد عابدی درباره اهمیت شب ۱۶شعبان؛ 🔹احتمال شب قدر بودن شب نیمه شعبان 🔹اذکار و ادعیه شب ۱۶ شعبان 🔹شرح حال کوتاهی از صاحب بن عباد 🔹نقل حکایتی درباره صاحب بن عباد 🔹اثر دل شکستن و آزردن دیگران ࿇༅══‎═‎═‎‎═‎═‎═‎‎⊰ 🔹چهارشنبه ۲ اسفندماه ۱۴۰۲، حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها ┏⊰⃟☘࿐ྀུ༅🌷🇮🇷࿇━┓  🆔 🇮🇷 ‌‌ 👉 @ahmad_aabedi ┗⊰⃟☘࿐ྀུ༅🌷🇮🇷࿇━┛‌
مطالب خوبی داشتن شما هم گوش بدین
2_144206449058967662.mp3
8.41M
🔉 بشنوید| بنده دلشوره شب نیمه شعبان را خیلی زیاد دارم... استاد فیاض‌بخش ▫️دیگران بروند نقل و شربت بخورند، چراغانی ببینند و... ولی برای سالک امشب شب قدر است.
ما را بر آستان تو بس حق خدمت است ای خواجه بازبین به تَرَحُّم غلام را 😭
خیلی عالی
این حرز مورد اعتماد هست رایگان هم هست پس پیام بدین و این رو داشته باشید
❞ آیت‌الله یعقوبی‌قائنی: 🔹در عبادت‌ها باید سعی کنید، انس بگیرید با حضور قلب و اخلاص، منتظر خبری نباشید که آناً برسد؛ همان که کم‌کم با عبادات مأنوس شدید، معرفت حاصل می‌شود. | | @Ayatollah_yaghobi
🔷کارشکنی صحابه در روز غدیر (در مصادر عامه) در مصادر مختلف عامه (مسند الشاميين طبراني ۳/۲۲۲، مناقب ابن المغازلی ۶۴و..) به نقل از جابر بن عبد الله بیان شده که صحابه در روز غدیر، از حضور در کنار پیامبر و امیر المؤمنین (صلی الله علیهما وآلهما) خود داری ورزیدند،‌ تا جایی که پیامبر صلی الله علیه و آله از امیر المؤمنین علیه السلام خواستند که مردم را جمع کند. به این ترتیب خطابه غدیر با سخنان عتاب آمیز پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به صحابه آغاز شد: «من از دور شدن و تخلّفتان از من ناراحت شدم، تا جایی که گمان دارم [به قدری از من بدتان می آید که] هیچ درختی را بیشتر از درختی که در کنار من باشد، دشمن ندارید! ولی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را در جایگاه خودم قرار دادم، پس خداوند از او راضی گردد چنانکه من از او راضی گشتم، چه این که بر نزدیکی و همراهی با من، هیچ چیز را نمی‌گزیند...اللهم من کنت مولاه فعليّ مولاه...»
مردم ز رشک، چند ببینم که جام می لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند   طالب آملی
من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟ لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت؟ بگو که من این ظَن، به رقیبانِ تو هرگز نَبَرم همتم بدرقهٔ راه کن ای طایرِ قدس که دراز است رَهِ مقصد و من نوسفرم ای نسیمِ سحری بندگیِ من برسان که فراموش مکن وقتِ دعایِ سحرم خُرَّم آن روز کز این مرحله بَربَندَم بار و از سرِ کوی تو پُرسند رفیقان خبرم حافظا شاید اگر در طلبِ گوهرِ وصل دیده دریا کُنَم از اشک و در او غوطه خورم پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو تا کُنَد پادشهِ بحر دهان پُر گُهَرَم