تا چشمامون بستیم محرم اومد .. بعدشم اربعین .. و بازم جاموندیم .. ولی آقا ی مرامی نشون بده امسال مارو بخر .. این نوکر رو سیاهتو بخر :)))

به انتظار تو آنها كه انتظار كشيدند به محض اينكه رسيدي همه كنار كشيدندوقلب هاي همانها كه در حصار هوس بود به دور خيمه ی آل خدا حصار كشيدند ..

براي كشتن تو از عصا دريغ نكردند هم از زبان و هم از سنگ خوب كار كشيدند برادر حسني، خون مرتضاست به رگهات همين بهانه شده تا تو را سه بار كشيدند :)))))) درخت دین محمد، به روي پيكرت اين قوم چه زخم هاي عميقي به يادگار كشيدند خدا كند كه نگويند شاعران پس از ما به انتظار تو آنها كه انتظار كشيدند ..💔

مثلا همین الان بگن وسایلتو جمع کن ؛ کربلا منتظر ِماست ..

یه هفته مونده که با روضه‌های ‌آقای نریمان جون بدیم . .

دلم‌گرفت‌وقتی‌دیدم‌ اونایی‌ک‌کربلا‌رفتن‌ دارن‌از‌خاطراتشون‌ میگن‌و‌منم‌فقط‌باید‌ تصور‌کنم💔! . .

نیست‌مراجزتودوا ، ای‌تودوای ِدل ِمن .

همه ما نابینائیم، هر کداممان به نوعی. آدم های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می بینند، آدم های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می بینند، آدمهای کلاهبردار نابینا هستند، چون خدا را نمی بینند، آدم های شرافتمند نابینا هستند، چون کلاهبردارها را نمی بینند و... هوگو

با الحسین الهی العفو ..

- به اذن ِ مولا علی ..

حسین جان .. کاش برای منِ خسته ی غریب آغوش واکنی و بگویی،نبینَمَت که غریبی، بیا در آغوشم کدام خانه سزاوارِ توست جز وطنت؟!

__