|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

قسم به ما رایت الا جمیلا ‌‌‌... کلمه ی "وفات" در شان تو نیست .

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

خب دقیقا همینو حاج رضا دیشب تو تکیه گاه گفت : نگید وفات ؛ بگید شهادت

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

ولی ! شهادت داریم تا شهادت ؛ یکی هس میره جبهه میره جنگ میره اینور میره اونور حالا به هرنحوی شهید میش

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

عمه ی سادات دخت الحیدر اخت العباس روایته این شهادت این پایان تدریجی بوده .

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

خب بگذریم نمیخام زیاد بازش کنم که اذیت شید ؛ یه بیت شعرو التماس دعا

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

دخترِ فاطمه ؛ بازار ، خدا رحم کند .. چادرِ پاره و انظار ، خدا رحم کند

|ܦ߭ܝ‌ߊ‌‌ܦ߳ߺࡉ|"

راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد ؛ کجا؟ پیشِ چشمانِ علمدار ! خدارحم کند ‌‌.‌..