میگه شمر سر رو برید
حرمله جلو اومد
حرمله چکار داری باهاش ؟ من کارشو تموم کردم
عقب بایست شمر
من به تیرم قول قلب حسین رو دادم
وقتی دیگه سیدالشهداء به شهادت رسید حمله کردن
لشکر حمله کرد سمت سمت نور چشم حضرت زهرا
یکی شمشیر شو برد
یکی امامه رو برد
یکی شال کمر رو برد
یکی هم بود ، به انگشتر حضرت چشم داشت
دور انگشت رو خون گرفته بود
هر چه تلاش کرد انگشتر از انگشت مبارک خارج نشد
انگشت سیدالشهداء رو برید
مقتل میگه
بی بی زینب کبری تا شلوغی قتلگاه رو دیدن دوییدن سمت قتلگاه
کسی که حتی وقتی میخواست بر سر مزار پدر حاضر بشه
چراغ کوچه رو خاموش می کردن که نگاه نامحرمی بهش نیوفته
علی اکبر
و عباس
و قاسم
و عبدالله
و عثمان
و سیدالشهداء
مثل پروانه دورش می چرخیدن که نامحرمی نبینه خانم رو
حالا جلو یه لشکر حرومی داره زجه میزنه
داداش پاشو ببین دارن سمت خیمه ها میرن
داداش پاشو میخوان زینب رو به اسارت ببرن
برادرم بلند شو در کمین گوشواره ی رقیه نشستن