eitaa logo
رسانه مردمي فردوس رسا
2.1هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
211 فایل
اولین پایگاه #خبری رسمی شهرستان #فردوس شماره ثبت 90278 تمام حقوق مادی و معنوی این کانال متعلق به فردوس رسا است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. #اخبار_فردوس ارتباط با ما @rasa401 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">ferdosrasa@gmail.com
مشاهده در ایتا
دانلود
*توصیه هایی برای والدین در شروع سال تحصیلی جدید* 🔹مرکز بهداشت شهرستان فردوس ┄┅═══✼💠✼═══┅┄ تلگرام / ایتا  / بله @ferdosrasa Www.ferdosrasa.ir
💠 شرحی از ماجرای مجروحیت حسین خرازی و درمانش توسط محمدرضا ظفرقندی 🔸یک جایی از فیلم آژانس شیشه‌ای حاج کاظم به سلحشور میگه: «تو تا حالا جبهه بودی؟» سلحشور جواب میده: «نه ولی جایی که من بودم کم از جبهه نبود». شاید همه آنها که در دهه شصت جوان بودند، بد نباشه که این سوال رو با خودشون مرور‌ کنند: وقتی ایران در آن جنگ بزرگ زیر ضرب گلوله و آتش بود ما کجا بودیم؟ 🔸محمدرضا ظفرقندی مدیر متخصص و شریفی است که حضور دردمندانه و جانبازی او در کوران حوادث جنگ تحمیلی از وجود کمیابش گوهری درخشان ساخته؛ قرار گرفتنش در جایگاه وزارت برای این دولت و در این برهه از تاریخ حکمرانی ما، اتفاق مبارک و امیدبخشی است. 🔸دکتر‌ ظفرقندی در کتاب خاطراتش که چند سال پیش منتشر شده؛ روایتگر مجروحیت حسین خرازی فرمانده شکوهمند دوران دفاع است؛ همان مجروحیتی که منجر به اغما و قطع دست حسین شده بود ‌و بعدها درباره‌اش گفت: «در خلسه‌ای بین زمین و آسمان بودم کسی از من پرسید می‌خواهی بروی یا بمانی؟ انگار کسی به من گفت: حسین بمان». ماند... و با لشكر سرافراز و خط شكن‌اش، هرجا خطر بود و آتش، ايستاد و جنگيد. 🔸روایت ظفرقندی گذشته‌نمایی ناخواسته‌ به زمانه‌ای که نه تنها بسیاری از قهرمانانش از دست رفته‌اند که بسیار ارزش‌ها و آرمان‌هایی که حتی از شهیدان هم دورتر و محورتر شده‌اند: 🔹همینطور که مشغول کار بودم، پنج شش جوان با حالت گریه و التماس آمدند سراغم و گفتند: «فرمانده‌مان دارد شهید می‌شود» … با این بچه‌ها رفتیم بالای سر فرمانده مجروح. بچه‌ها دورش حلقه زدند، همگی لهجه اصفهانی داشتند. فرمانده جوان ۲۷،۲۸ ساله به نظر میرسید. دستش از بالای آرنج قطع شده و به پوست وصل بود. سر و بدنش آغشته به خاک و خون بود. در شوک عمیق رفته و هوشیاری نداشت، احتمال دادم زمان زیادی برده تا او را به اورژانس برسانند. در چنین مواقع حساسی که مجروح خاصی با شرایط و‌ موقعیت خاص داشتیم، درست انجام دادن کار برایم در اولویت بود و سعی می‌کردم درگیر احساسات نشوم. سریع دو کار برایش انجام دادم؛ اول از دست دیگرش که سالم بود، رگ گرفتم و سرم زیاد با فشار وارد رگش کردم. بعد خواستم گروه خونش را تعیین کنند تا به اون خون بدهیم و بعد شروع کردم به کنترل خونریزی. همه این کارها را همان جا بیرون ‌اورژانس روی زمین انجام دادم. رگ‌هایی که از محل قطع‌شدگی خونریزی می‌داد، با پنس و نخ بخیه گره زدم. بعد هم با یک پانسمان فشاری محکم روی آن را بستم. دست قطع شده بود و فقط به پوست وصل بود و راهی نداشتم که آن را نگه دارم. در آن محیط خاک‌آلوده و پر از گل و لای امکان پیوند رگ با پیوند دست نبود. شاید عقب‌تر و در بیمارستان‌های شهر این کار امکان داشت اما این مجروح داشت از خونریزی شهید می‌شد. با کنترل خونریزی در ناحیه قطع عضو جلوی مرگ او‌ را گرفتیم. حدود یک ساعت سرم و خون به ایشان دادیم تا کم کم حالش بهتر شد. 🔹صحنه ای که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم رابطه بچه‌ها با فرمانده‌شان بود، اینکه چقدر این بچه‌ها او‌ را دوست داشتند ‌‌و برایش نگران بودند. همه دورش جمع شده بودند. پریشان و‌ مضطرب به او که در آستانه شهادت بود مثل یک‌ برادر بزرگ‌تر عشق می‌ورزیدند و ابراز علاقه می‌کردند. به ما هم التماس می‌کردند که هر‌کاری که می‌توانیم برایش انجام دهیم. 🔹آن زمان در جبهه‌ها رابطه رزمنده و فرمانده رابطه سردار و سرباز نبود؛ همه به هم برادر می‌گفتند. این رابطه‌های خوب و صادقانه اثرگذار بود و باعث ‌همدلی ‌‌همکاری بین رزمندگان‌ می‌شد. همه به هم نزدیک بودند و سلسله مراتب خشن و رئیس و مرئوس وجود نداشت. فرمانده کلاسیک نمی‌تواند این رابطه عاطفی را ایجاد کند. 🔹یک ساعت بعد فرمانده کمی هوشیاری‌اش را به دست آورد از شوک در آمد و فشار خونش قابل اندازه گیری شد. کم‌کم‌ توانست چند کلمه‌ای حرف بزند. حال همه پرسنل تیم پزشکی با دیدن حال او خوب شد و فهمیدیم کارمان را درست انجام دادیم. وقتی دوباره بالای سرش رفتم، اولین چیزی که پرسید این بود: «بچه‌هایم کجا هستند؟» فکر می‌کرد بعضی نیروهایش محاصره یا شهید شده‌اند. اصرار داشت برگردد خط مقدم که من مخالفت کردم. همان موقع گفتم آمبولانس آماده کردند او‌ را سوار کردند و به عقب بردند. بعدا گفتند او حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین بود. [از کتاب شرح درد اشتیاق، خاطرات دکتر ظفرقندی، صفحات: ۱۲۳ تا ۱۲۵] ┄┅═══✼💠✼═══┅┄ تلگرام / ایتا  / بله @ferdosrasa Www.ferdosrasa.ir
مراسم عزاداری رحلت جانسوز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام دوشنبه دوازدهم شهریور ماه ۱۰:۳۰ صبح مسجد جامع امام خمینی ┄┅═══✼💠✼═══┅┄ تلگرام / ایتا  / بله @ferdosrasa Www.ferdosrasa.ir
. ‎‌ ⃟ ⃟ ✿════﷽════✿ ⃟ ⃟ "برپایی موکب امام‌رضا (ع)" عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه‌ی خیرین و همشهریان عزیز به حول و قوه‌ی الهی و با عنایت خاص آقا امام رضا (ع)، امسال هم چون سال های گذشته "موکب امام رضا" برای سومین سال متوالی با کمک وهمراهی خیرین وشما عزیزان در طریق الرضاع درمسیر زوار امام مهربانی ها باغستان راه‌اندازی شد. ▪️ برادران وخواهرانی که تمایل به همکاری و یا نذوراتی جهت کمک به موکب امام رضا دارند،می توانند کمک های نقدی خود را به : ✔️ شماره حساب جاری ۳۰۰۴۲۵۸۷درصندوق قرض الحسنه ولی عصر، ✔️ شماره کارت موکب امام رضا در بانک صادرات بزنید رو شماره کارت کپی میشه👇 6037697660335685 واریز نمایند. ┄┅═══✼💠✼═══┅┄ تلگرام / ایتا  / بله @ferdosrasa Www.ferdosrasa.ir
🔰به مناسبت هفته دولت صورت پذیرفت/تجلیل از فرماندار، بخشدار اسلامیه و شهردار اسلامیه در مراسم نماز جمعه اسلامیه ✍در نماز جمعه اسلامیه از مهندس روشن؛ فرماندار شهرستان فردوس، بخشدار و شهردار اسلامیه به مناسبت هفته دولت توسط نهاد امامت جمعه و شورای شهر اسلامیه تجلیل به عمل آمد ۱۴۰۳/۰۶/۰۹ ‏‏┄┄┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄ ♦️عضویت در کانال http://eitaa.com/farmandari_ferdows
❇️درخشش دانش آموز فردوسی در کنکور سراسری ١۴٠٣ 🔷دانش آموز گرانقدر فرزاد حلاج مقدم از دبیرستان باقر العلوم شهرستان فردوس رتبه ۴ کشوری کنکور سراسری ریاضی فیزیک را کسب نمود. 🔶مدیریت آموزش و پرورش شهرستان فردوس کسب این رتبه را خدمت این دانش آموز توانمند، خانواده محترم وی، مدیریت محترم آموزشگاه باقرالعلوم علیه السلام، دبیران پرتلاش و جامعه فرهنگیان شهرستان فردوس تبریک عرض می‌نماید. 🗓️ ١۴٠٣/٠۶/٠٩ ┄┅═══✼💠✼═══┅┄ تلگرام / ایتا  / بله @ferdosrasa Www.ferdosrasa.ir