فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ(ع)
.
#امام_حسین #عاشورا #محرم
⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
🔻خادم و روایتگر جنگ
#شهیده_فائزه_رحیمی🌸
🌹مادر شهیده:
فائزه خادم حسینیه امامزادهای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام میداد، من هم برای کارهای اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد.
🌱او در حوزه بسیج عمار یاسر کار میکرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیتهای خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردوهای جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاجقاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود.
✨ آنجا در کلاسهایی که برای روایتگری برگزار میشد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دورههای روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روزهای پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور میآیند، روایت کند.
تمام عکسهایی که شما امروز در رسانهها میبینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کارهای جهادی به سیستانوبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت
🔸او میگوید: اجازه ندادم اربعین به کربلا برود. نگرانش بودم برود و مریض شود.
میگفت: تا بچهها بیایند من میخواهم سر شما غر بزنم. دوستانش عکس برایش میفرستادند و دل فائزه هم با آنها میرفت کربلا. به من میگفت: مادر اجازه ندادی من بروم، ببین دوستانم الان در عمود فلان هستند، الان در موکب هستند و... خیلی دلش میسوخت که نتوانسته بود همراه دوستانش به پیادهروی اربعین برود.
وقتی صحبت از حضورش در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاجقاسم مطرح شد، باز هم مخالفت کردم و گفتم نه مادر! امتحانهایت شروع شده، باید درسهایت را بخوانی،
🔹او گفت: اینجا را باید بروم! کربلا را هم نرفتم، گفتم: پس امتحاناتت چه میشود؟ گفت: امتحان را خواندهام، نیمی از کتاب را در اتوبوس و در مسیر برگشت میخوانم.
در بازگشت مستقیم همراه با بچهها به دانشگاه میروم و بعد از امتحان به خانه میآیم که دیگر قسمت نشد به خانه بیاید.
قرار بود دخترم بعد از بازگشت از کرمان برای کارهای جهادی به مشهد هم برود، اما تقدیر این شد که با شهادتش به زیارت امام رضا (ع) مشرف شود.
📜|نقل از مادر شهیده
#شهیده_فائزه_رحیمی
#شهیده_دانشجومعلم
⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
هدایت شده از 🌸 دختــران چــادری 🌸
🔴 فرم ثبت نام برای عضویت
❥ در گروههای #فرشتگان_سرزمین_من
✖️ فرصت ثبت نام فقط تا اول مرداد ماه
👇👇👇
https://survey.porsline.ir/s/gnXbCxZ
فرشتگان سرزمین من تهران
🔴 فرم ثبت نام برای عضویت ❥ در گروههای #فرشتگان_سرزمین_من ✖️ فرصت ثبت نام فقط تا اول مرداد ماه 👇👇👇
عزیزان جهت عضویت در گروه تهران مستقیم میتونید به این ایدی پیام بدید👇🏼
@fereshtegane_tehrann
🕊|اینبار مادر برایمان از نمرات و مقاله هات میگوید...
مادر میگوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمیکرد، اما بعدها متوجه شدم نوشته ای کوتاه به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در حوزه هنری مقام آورده بود. ما از دلنوشتههای فائزه تا زمان حیاتش بیاطلاع بودیم. در مورد آنها صحبتی با ما نمیکرد. بعد از شهادتش وقتی رفتم و کمد فائزه را نگاه کردم، دیدم لوح تقدیر زیادی دریافت کرده است. لوحها متعلق به دورههای مختلف تحصیلیاش بود. درسش عالی و همیشه نمراتش ۲۰ بود. من هم خیلی به نمره فائزه اهمیت میدادم. خودش میدانست من حساس هستم، بنابراین برای ۲۰ درس میخواند، نمیخواست آنطور باشد که فقط واحدهای درسیاش را در دانشگاه قبول شود و به ترم بالاتر برود. الان فقط افسوس میخورم که چرا من از این همه لوح و تقدیرنامهها و مقامهایی که دخترم در مقاطع مختلف کسب کرده بود، بیاطلاع بودم و فرصتی نشد یک بار از او قدردانی کنم. بعد از شهادتش متوجه شدم فائزه ۵/۱ سال در کلاسهای «طرح ولایت» شرکت یا در «سفیر سعادت» مشارکت داشته است. اگر دو ترم دیگر زبان میرفت، تافلش را هم میگرفت. او در کلاسهای نویسندگی حوزه هنری مشارکت داشت. خیلی در گمنامی کار و فعالیت میکرد. برای دیدهشدن کار انجام نمیداد
📜|نقل از مادر شهیده
#شهیده_فائزه_رحیمی
#شهیده_دانشجومعلم
⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡