eitaa logo
فرشتگان سرزمین من تهران
1.7هزار دنبال‌کننده
634 عکس
425 ویدیو
30 فایل
﷽ °ما اینجاییم تا حس خوب #ریحانگی را باشما به اشتراک بزاریم 🌱☺️° °زیر نظر کانال دختران چادری 🧕🏻✨:‌ ° @clad_girls ° جهت ثبت نام و ارتباط با پویش تهران💕😍: ° @fereshtegane_tehrann °حرفتو ناشناس بزن 📜👇🏻° https://6w9.ir/Harf_9481316
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب های اخرست گدا را حلال کن .. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙️شما صــدای *شهیده فائزه رحیمی* را می‌شنوید: هسته ای حق ملت ایران است! نترسیم از تحریم غرب درحالیکه هر یک از ملت‌های دیگه بودن حتی تهدید به همچین تحریم‌هایی میشدن ممکن بود عقب نشینی بکنند. 🆔 @fereshtegan_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه شوال و عید سعید فطر را تبریک می‌گوییم🌸 ‌ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 | متن پیام: سلام ما از قم پاشدیم اومدیم تهران برای زیارت فائزه مزارش رو پیدا نکردیم برگشتیم. قطعه چند هستن؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❤️‍🩹|و اما دوباره به این پی میبریم که، از قبل انتخابت کرده بودن چند وقت قبل از شهادت فائزه، درست دو ماه قبل تر من خواب عجیبی دیدم خواب دیدم هردو مسابقه ای شرکت کردیم و توی اون مسابقه برنده هارو اعلام کردند. فائزه نفر اول و من نفر دوم مسابقه شده بودم روی سکو ایستادیم‌ جایزه هارو اعلام کردند. جایزه نفر اول قبر بود...! ما (منوفائزه)بالای سر اون قبر حاضر شدیم(و اون قبر خیلی خیلی شباهت به مزار الانش داره)و من اونجا زدم روی شونه فائزه گفتم:چقدر خوش شانسی می‌دونی قبر چقدر گرونه. و دوباره به سکوها برگشتیم جایزه من کفن سفید بود ...! وقتی پاشدم فرداش تو دانشگاه براش تعریف کردم. ازم دلخور شد که، چرا همچین خوابی دیدم منم گفتم طول عمره چیزی نیست نگران نباش... ولی هیچ وقت نرفت دنبال معنیش و بعد از شهادتش فهمیدم که هدیه گرفتن قبر به چه معناست:))🕊💔 🆔 @fereshtegan_tehran
💬 | متن پیام: سلام میشه از عکسهایی که از فائزه جان دارید رو بزارید توی کانال؟ و اینکه بیشتر در مورد فائزه جان مطلب بزارید ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پاسخ: با عرض سلام و ادب خدمت شما بله حتما ✅☺️
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🩹|کمی از آخرین تولدت بگویم... هنگامی که خبر شهادتت رو شنیدن:) عصر روز ۱۳دی ماه، پایتخت مقاومت ایران... عصر خونین گروه معلم راوی ۱۴۰۲ساعت ۵تا۸شب: بچه ها کسی از فائزه خبر داره؟ _اخه نیستش _صلوات بفرستیم که خبری ازش بشه _بچه ها، جز مصدومین نبوده... _همه جا زنگ زدیم ساعت ۲۲:۴۸خبر شهادت فائزه رو شنیدم، باورم نمیشد، بهت زده نگاه پیام کردم فرستادم گروه، دوستانت باور نمی کردن، میگفتن نه مهدیه... تشابه اسمی هست😭 فائزه! فائزه مهربون و نجیب؟ همون که برای تولدش دوستاش دوتامونو شگفت زده کردن؟! 📜نقل از یک دهه هشتادی که حاج قاسمو دیده پ. ن: معلمِ مکتب ساز 🆔 @fereshtegan_tehran
فرشتگان سرزمین من تهران
💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام میشه از عکسهایی که از فائزه جان دارید رو بزارید توی کانال؟ و اینکه
آن روز چه گفتی به خدا دختر دریا تا معنی اسمت برسد عرش به بالا تو فائزه ای دختر ایران و چه زیباست این مهر شهادت که برای تو مهیاست:) ❤️‍🩹 "
فرشته ای از فرشتگان سرزمین من♡" 
⤹ 𝒇𝒆𝒓𝒆𝒔𝒉𝒕𝒆𝒈𝒂𝒏_𝒕𝒆𝒉𝒓𝒂𝒏♡
🕊|از تو میگویند... برای جای خالی فائزه خیلی ناراحتم اما برای خودش خوشحالم که با شهادت رفت. فائزه اخلاق هایی داشت که حالا هرچه بیشتر به آن ویژگی ها فکر می کنم، بیشتر به این نتیجه می رسم که فائزه واقعا لایق شهادت بود. مثلا ما یک گروه در فضای مجازی داریم که اعضای فعال پویش مان که بیشتر از همه در اجراها شرکت میکنند و زحمت میکشنند در ان عصو هستند. باور میکنید فائزه با اینکه در اثر اجراها حضو داشت؛ در آن گروه عضو نبود؟ یعنی ان دختر فعال با وجود تعهد و دغدغه‌مندی‌اش نسبت به پویش، خودش را انقدر بزرگ و مهم نمیدانست که بخواهد در جمع اعضای فعال پویش قرار بگیرد! بس که این دختر، تمام کارهایش مخلصانه بود و دلش نمیخواست خودش را نشان بدهد. ان کاری که احساس می کرد وظیفه اش هست را انجام میداد، بدون اینکه تلاش کند دیگران او را ببینند. درست همان که حاج قاسم میگفت: «تلاش نکنید دیده شوید، کسی که باید ببیند میبیند...» 📜|نقل از رفیق پویشی شهیده 🆔 @fereshtegan_tehran
عکس شهیده فائزه رحیمی در رستورانی در شرق تهران 🍀 🆔 @fereshtegan_tehran
آن روز چه گفتی به خدا دختر دریا تا معنی اسمت برسد عرش به بالا تو فائزه ای دختر ایران و چه زیباست این مهر شهادت که برای تو مهیاست:) ❤️‍🩹 🆔 @fereshtegan_tehran
🕊|کمی از سخنان مادرت بگویم... فائزه با فرهنگ دفاع مقدس عجین بود و ارادت زیادی به شهدا داشت. او از نمایشگاه کتاب تعداد زیادی کتاب با موضوع دفاع مقدس و شهدا تهیه کرد. کتاب‌هایی نظیر: جهاد مقدس، روایت سوم و کتاب تنها‌گریه‌کن که حضرت آقا بر آن تقریظ نوشتند و تأکید زیادی بر مطالعه این کتاب داشتند. فائزه کتاب «خون دلی که لعل شد» نوشته حضرت آقا و کتاب «هواتو دارم» را به من هدیه داد و گفت: مادر من فرصت نکردم هنوز کتاب هواتو دارم را مطالعه کنم، شما این‌ها را بخوان که بسیار عالی است. خیلی روی خواندن این کتاب تأکید داشت. من وقتی کتاب «خون دلی که لعل شد» را خواندم به فائزه گفتم: مادر جان چقدر این کتاب خوب است، چقدرحضرت آقا زحمت کشیدند تا به اینجا رسیدند، فائزه گفت: مامان من این کتاب را خوانده‌ام، واقعاً مردم نمی‌دانند که حضرت آقا چه سختی‌ها و چه شکنجه‌هایی را تحمل کرده‌اند. ایشان مدت‌ها از خانواده دور بوده‌اند. مردم این‌ها را نمی‌دانند. او علاقه زیادی به شهدا داشت. اتاق فائزه پر از عکس‌های شهدا و حاج‌قاسم است؛ شهدایی که یا از خود او کوچک‌تر یا هم‌سن و سال خودش بودند. عکس حضرت آقا و سردار سلیمانی زیبایی اتاقش را دوچندان کرده است. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|مادرت کمی از فعال بودنت برایمان میگوید... فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند. تمام عکس‌هایی که شما امروز در رسانه‌ها می‌بینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کار‌های جهادی به سیستان‌وبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|مادرت از حسرت شهادتت میگوید... مادر می‌گوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمی‌کرد، اما بعد‌ها متوجه شدم مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در دانشگاه مقام آورده بود. ما از دلنوشته‌های فائزه تا زمان حیاتش بی‌اطلاع بودیم. در مورد آن‌ها صحبتی با ما نمی‌کرد. بعد از شهادتش وقتی رفتم و کمد فائزه را نگاه کردم، دیدم لوح تقدیر زیادی دریافت کرده است. لوح‌ها متعلق به دوره‌های مختلف تحصیلی‌اش بود. درسش عالی و همیشه نمراتش ۲۰ بود. من هم خیلی به نمره فائزه اهمیت می‌دادم. خودش می‌دانست من حساس هستم، بنابراین برای ۲۰ درس می‌خواند، نمی‌خواست آنطور باشد که فقط واحد‌های درسی‌اش را در دانشگاه قبول شود و به ترم بالا‌تر برود. الان فقط افسوس می‌خورم که چرا من از این همه لوح و تقدیرنامه‌ها و مقام‌هایی که دخترم در مقاطع مختلف کسب کرده بود، بی‌اطلاع بودم و فرصتی نشد یک بار از او قدردانی کنم. بعد از شهادتش متوجه شدم فائزه ۵/۱ سال در کلاس‌های «طرح ولایت» شرکت یا در «سفیر سعادت» مشارکت داشته است. اگر دو ترم دیگر زبان می‌رفت، تافلش را هم می‌گرفت. او در کلاس‌های نویسندگی حوزه هنری مشارکت داشت. خیلی در گمنامی کار و فعالیت می‌کرد. برای دیده‌شدن کار انجام نمی‌داد. 📜|نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani
🕊|کمی سخت است اینبار از تو بگویم... «سخت است از کیفی بگویم که هنوزم دست نخورده است. سخت است از گوشی روشنت بگویم که، هنوزم به امید پاسخ دادنت باهاش تماس میگیرند. سخت است از تماسی بگویم که قرار بود با مادر حرف بزنی.» پیام تبریک روز مادر مادر پیام تبریک روز مادر را از زبان فائزه می‌خواند و می‌گوید: روز ۱۳دی ماه فائزه به من پیام تبریک روز مادر را فرستاد که هنوز آن را هم به یادگار نگه داشته‌ام. پیام این بود: (هدایت شده از طرف فائزه): ‏مادرم تو نبض خانه ما هستی، بدون تو و حضورت قلبی نمی‌تپد. اینجا همیشه بمان برای‌مان، روزت مبارک عزیزتر از جانم. قرار بود من روز ۱۳ دی ماه حدود ساعت ۵/۳ بعدازظهر به کلاس فاطمه بروم. قبل از حادثه به فائزه زنگ زدم و او نتوانست صحبت کند و به من گفت: مادر من به شما زنگ می‌زنم. 📜|بخش اخر،نقل از مادر شهیده 🆔 @fereshtegan_tehrani