فاطمه جان ؛
وصیت کرده بودی شبانه غسل و کفن و دفن شوی 😭 اکنون زمان انجام وصیتت رسیده است😭
علی ؛ این فاتح خیبر ؛ چگونه تاب بیاورد غربت تو را؟!
ای همهی جان علی کجا میروی؟😭
#لعناللهقاتلیکِ_یافاطمة 😭
@fereshtehaye_zahraii
بنگر که کودکانت آستین در دهان گرفتهاند تا در این ظلمت شبانه؛ صدای گریه شان به گوش کسی نرسد...
#لعناللهقاتلیکِ_یافاطمة
روضه شاعرانه
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که : یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان😭
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای ؟ مادر برایت آب آورده...😭💧
سروده سید حمید رضا برقعیک
#فاطمیه
#یاحسین
@fereshtehaye_zahraii
🌻فرشتــہ هاے زهــرایے🌻
روضه شاعرانه زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر زنی از خ
شعری طولانی ولی بسیار مفهومی و ارزشمند👌
🥀شگفتا ؛ فاطمه یا لَلعَجب!
وا حیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا ؟؟!
#وَ_ماادراکَ_مَا_الزّهرا ؟
@fereshtehaye_zahraii
شادمانی #فاطمه سلام الله علیها در بستر شهادت
🥀 هنگامی که حضرت در بستر بیماری بودند رو به حضرت #علی علیه السلام فرمودند: ای اباالحسن در همین ساعت به خواب رفتم. محبوبم رسول خدا را در قصری از مروارید سفید دیدم چون مروارید.
فرمود دخترم ! به نزد من بشتاب که سخت مشتاق توام .
بی صبرانه پاسخ دادم : سوگند به خدا پدر جان اشتیاق من برای زیارت شما شدیدتر است. در این هنگام پدرم فرمود تو امشب در پیش ما خواهی بود.
علی جان ! رسول خدا آنچه وعده داده راست است و به آنچه عهد و پیمان بندد وفا می کند.
📚 فرهنگ فاطمیه؛ مهدی نیلیپور ؛ ص۲۷۹
#فاطمیه
#صلیاللهعلیکِ_یافاطمةَالزّهـرا
@fereshtehaye_zahraii
سلام و عرض ادب به همه همراهان
و خوشامد خدمت اعضای جدید 🌹
#ادمین_نوشت
فرازی از زیارتنامه حضرت #فاطمه
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
🥀 السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَه
#فاطمیه
@fereshtehaye_zahraii