eitaa logo
فیضِ فیض
99 دنبال‌کننده
253 عکس
19 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در حاشیه احساس تکلیف شدید بسیاری از مسئولان سابق و به ویژه "فعلی" برای ریاست جمهوری... @feyzefeyz
حاجی لطفا یه کم دوز نفرینتو بیار پایین! با نفت سیاه و سفید آخه!😐😄 @feyzefeyz
هدایت شده از طنزک
مناظره انتخاباتی! مجری: با سلام خدمت عزیزان و همراهان! در خدمت شما هستیم با یکی دیگه از مناظرات جذاب انتخاباتی. آقایونِ نامزدها عبارتند از: 1. آقای شفیعی از حزب اینوریا 2. آقای تفرشیان از حزب اونوریا 3. آقای شجاعی از حزب میانه 4. آقای مشتاق نامزد مستقل مایل به حزب اینوری. همونطور که می‌دونید موضوع مناظره، مسائل اقتصادی است. خب من طبق قرعه‌کشی سؤالات رو می‌پرسم.... لطفا دوستان داخل موضوع صحبت بفرمایند. ادامه در قسمت بعد @tanzac
هدایت شده از طنزک
آقای تفرشیان! راهکار شما برای مانع‌زدایی از تعطیلی کارخانه‌ها چیه؟ - با سلام و صلوات و خسته نباشید خدمت شما مجری گرامی و تمام مردم شریف و سربلند و سرافراز و سر به زیرِ سرسرای ایران. منم اومدم به اینجا یه سری بزنم و سری تو سرا دربیارم هه هه هه! امیدوارم حال همگی خوب باشه. بنده اینجا اومدم تا در خدمت مردم باشم تا بتونم بهشون خدمت کنم و سعی می‌کنم به نحو احسن وظایفم رو در ردای ریاست جمهوری به انجام برسونم. همه چی تقصیر آقای مشتاق و حزبش که خودشو مستقل جا زده هست. از وقتی اینا اومدن گند خورده به همه چی. البته من احترام می‌ذارم به ایشون ولی اگه من بیام سر کار اینا رو کت بسته تحویل پلیس اینترپل میدم. اصلا اینا عامل اصلی فسادن. اینا فاسد نیستند، اینا خود فسادند. می‌دونی؟ اینا مصدری فسادند! - مجری: آقا لطفا پاسخ پرسش رو بدهید. - پرسش؟ آها پرسش. پرسشتون چی بود؟ - مجری: راهکار شما برای مانع‌زدایی از بسته شدن کارخانه‌ها چیه؟ - رفتنِ اینا. مردم اگه به من رای بدن همه چی خوب میشه. من بهشون خونه و کارخونه و شغل و زن و بچه میدم. مجری: بله خیلی متشکرم. نفر بعدی جناب آقای مشتاق هستند. آقای مشتاق! راهکار شما درباره چگونگی مدیریت اصولی بازار بورس چیه؟ - بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت شما و تمامی مردم عزیز سلام عرض می‌نمایم. آقای تفرشیان! به من میگی فاسد؟ اگه من نبودم شما الان داشتی تو سطل آشغال دنبال زباله می‌گشتی که! ما بودیم که کشور رو از مهلکه نجات دادیم. دهنمو واز نکن آقای تفرشیان! نذار بگم برادر شوهر عمت چند تا تخلف داشته تو دوران مدیریت دبستان! نذار بگم خود شما بله خود شما ساعت 4 و 35 دقیقه بعد از ظهر 5 تیر 1397 با آقای «الف ب ه ی» گفتین و خندیدین! نذار بگم چرا خندیدین! نذار بگم به چی خندیدین! آخه این چه جوکی بود خجالت نمی‌کشین؟ من از همه چی خبر دارم دهنمو واز نکن که آبروتو می‌برم. البته من دوسِتون دارم. - مجری: آقا لطفا سؤال رو پاسخ بدید. - من فعلا به خاطر تهمتای ایشون تمرکزمو از دست دادم. البته بورس رو باید خوب مدیریت کرد که فقط دولت ما به خوبی از عهده ش برمیاد. - مجری: جناب آقای شفیعی! سوخت اتومبیل‌های مردم رو چگونه تأمین و مدیریت می کنید؟ - سوخت اتومبیل چیز مهمیه. چون اتومبیل برای حرکت به سوخت نیاز داره و اگر سوختشو نسوزونه نمی‌تونه حرکت کنه. برای همین باید سوخت اتومبیل به بهترین وجه تأمین بشه. من خودم توی اون سفری که به کهگیلویه و بویراحمد داشتم از نزدیک سوخت ماشین رو تو بشکه دیدم. همون بنزین بود. بنزینم چند نوع هست: سوپر و غیر سوپر. دولت من در آینده بنزین رو تأمین می کنه چون مردم بهش احتیاج دارن. اصولا تأمین بنزین وظیفه دولته. البته دولت من هم مثل سوخت به حمایت مردم احتیاج داره تا حرکت کنه. - مجری: بله خیلی متشکرم. آقای شجاعی! شما برای درآمدزایی مردم چه برنامه‌ای دارید؟ 1. استفاده از بایسته‌های پایسته های انرژی در امور اقتصادی-سیاسی مدرنِ مُدُن 2. بررسی، رد و قبول اصول سیاسیلیسمی فیزیولوژیکی تئوریک. 3. واکاوی نهادینه نهاده‌های دامی به صورت سیستماتیک بر اساس پارامترهای کاریزماتیک. 4. نقد اصول امپریالیستی - کمونیستی حزب توده با استفاده از قواعد تانژانت و کسینوس. - مجری: بله ممنون. این مناظره هم به پایان رسید. تا مناظره بعدی خدا نگهدار. @tanzac
هدایت شده از طنزک
مناظره انتخاباتی! (قسمت دوم) مجری: با سلام خدمت عزیزان و همراهان گرامی! موضوع این قسمت مناظره، مسائل سیاسی است. من به قید قرعه از نامزدهای محترم پرسش‌هایی رو مطرح می‌کنم. آقای شفیعی نظر شما درباره موضوع چگونگی ارتباط با برخی از همسایه‌های کشور که دچار بحران‌های سیاسی داخلی هستند نظیر سوریه چیست؟ -با سلام خدمت شما و تمام بینندگان. ببینید بحران کلا خیلی چیز بدیه. آدم نباید بحران داشته باشه. هیچ خانواده‌ای نباید بحران داشته باشه. هیچ شهری نباید بحران داشته باشه. هیچ کشوری نباید بحران داشته باشه. کلا دنیا نباید بحران داشته باشه. من اینجا اومدم تا به همه بحران‌ها پایان بدم. مردمم باید کمک کنن. مجری: بله تشکر. جناب مشتاق! نظر شما درباره تحریم‌های آمریکا چیه؟ ما چگونه می‌توانیم تحریم های آمریکا رو خنثی کنیم؟ - با تعامل. بده بستون. من زبان دنیا رو بلدم. یه جوری باهاشون مذاکره می‌کنم که همشون آچمز بشن نفهمن از کجا خوردن. منتها این افرادی که اینجا هستن اصلا نمی‌فهمند دنیا به چه زبونی حرف می‌زنه. اصلا تو باغ نیستن. مجری: خیلی ممنون. جناب آقای تفرشیان! نظر شما درباره چگونگی بهره‌گیری از فرصت تحریم ها چیه؟ -با عرض سلام. تحریم‌ها فرصت خیلی خوبی به ما داده. ما الان به بهانه تحریم‌ها که یک ظلم بزرگ در حق ماست و همه دنیا هم قبول دارن به ما ظلم شده، می‌تونیم هر کار دلمون خواست بکنیم. من مثل بعضیا نیستم بگم زبون دنیا انگلیسیه. چون زبون دنیا زوره و گر نه خود ایشونم می‌دونن تو این مدت مذاکره‌ها قد یه اِپسیلون فایده نداشت. پس به نظر من در اولین قدم باید بریم با یک عملیات نظامی پیچیده که البته برای ما خیلی ساده هست بایدن رو دستگیر کنیم و تا پولای بلوکه شده مونو پس ندن آزادش نکنیم. اون وسط‌ها هم اگه شد می‌زنیم ترامپو می‌کشیم تا انتقام گرفته باشیم. بعد می‌ریم سراغ رئیس جمهورهای دیگه که ما رو اذیت کردن اونها رو هم گروگان می‌گیریم همینطور تا آخر تا دنیا دستش بیاد دنیا دست کیه. مجری: متشکر. جناب آقای شجاعی! شما برای اتحاد احزاب داخلی برای رسیدن به اهداف عالیه کشور چه برنامه‌ای دارید؟ - مرحله اول ساختن یک سازمان ملل کشوری برای احزاب در کشور به نام سازمان احزاب که از سازمان ملل اصلی مستقله. مرحله دوم ساختن یک حزب مشترک به نام "چَپوماست" که ترکیبی از احزاب چپ، میانه و راسته. مرحله سوم به کارگیری افرادی از این حزب که خودم از قبل قبول داشتم و نظراتی که خودم از قبل بهش رسیدم. مجری: خب این بخش از مناظره هم به پایان رسید. خدانگهدار. @tanzac
هدایت شده از طنزک
مناظره انتخاباتی! (قسمت سوم) مجری: با سلام و خسته نباشید خدمت همه نامزدهای گرامی و مردم عزیز ایران. هر کدام از نامزدها چند دقیقه فرصت دارند برنامه خودشون رو برای دولت آینده تشریح کنند. آقای شجاعی! بفرمایید. - سلام علیکم. برنامه مدوّن من برای دولت آینده فقرزدایی، بیکاری‌زدایی، اعتیادزدایی، تحریم‌زدایی، خشونت‌زدایی، اختلاس‌زدایی، عَزَب‌زدایی، بوروکراسی‌زدایی، کولبری‌زدایی، گورخوابی‌زدایی، سربازی‌ اجباری‌زدایی، ایجاد ثروت، ایجاد شغل، ایجاد خانه، ایجاد ماشین، ایجاد رفاه، ایجاد آزادی، ایجاد سربازی حرفه ای، ایجاد شفافیت و ایجاد رابطه با کشورهای همسایه و غیر همسایه است. مجری: تشکر، جناب مشتاق شما بفرمایید. - با سلام خدمت شما و تمامی دست اندرکاران این مجموعه که زحمت کشیدن و تونستن این مناظره شکیل رو تشکیل بدن. جا داره از همینجا به مردم عزیزمون بگم که منتظر رای‌های شما هستم تا این وضعیت رو سر و سامون بدیم. من چندین سمینار علمی برگزار کردم و هزاران مقاله نوشتم و چگونگی مدیریت کشور رو در اون مقالات شرح دادم. ولی خب وقت نمیشه بگم پس فعلا برای تغییر در ایران به من رأی بدید. مجری: جناب آقای شفیعی در خدمت شما هستیم. - با سلام وقتی من رأی بیارم مثل بعضی از دوستان نیستم که به صورت کلی بگم فلان و بهمان می کنم یا بگم برنامه‌ام تو یه پوشه new folder تو رایانه‌ام ذخیره شده مردم برن نگاه کنن. من مرد عملم و همه چیزم روشنه. من وقتی بیام برای هر سرپرست خانوار ماهانه صد میلیون، سرپرست بی خانوار ماهانه 80 میلیون، بی سرپرست با خانوار ماهانه 150 میلیون، بی سرپرست بی خانوار ماهانه 90 میلیون یارانه میدم بدون اینکه ذره‌ای تورم ایجاد بشه. مردم برن فقط از زندگی لذت ببرن و حال کنن. مجری: جناب تفرشیان نوبت جنابعالی است. - با عرض سلام. به این نمودار نگاه کنید. بیکاری در دوره دولت متبوع جناب مشتاق، هشتصد هزار برابر شده. اونوقت ایشون دم از سمینار علمی می‌زنن. من تعجب می‌کنم. اما وقتی من بیام اینقدر شغل ایجاد می‌کنم که مردم از شدت کار از خستگی بمیرن و بگن خدا دولت قبلی رو بیامرزه اینقدر از ما کار نمی‌کشید. کاری می کنم از اروپا و آمریکا برای کار پاشن بیان ایران. مجری: بله خیلی متشکرم. مناظره سوم هم به پایان رسید. با تشکر. @tanzac
مؤلف کتاب "مطایبات" می نویسد: اینجانب در دوره ای از انتخابات که دو نفر به نامهای "محمود" و "اکبر" کاندیدای ریاست جمهوری بودند، استخاره ای کردم این آیه آمد: "عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً". دوستی می گفت من هم استخاره کردم این آیه آمد: "وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ ‌ أَكْبَرُ" پس این به آن در. @feyzefeyz
https://www.instagram.com/p/CQV7rQMB8F_/?utm_medium=copy_link چهار نقاشی از جریان حدیث سلسلة الذهب امام رضا علیه السلام. @haqali
سخن از عدل و مهر و عشق راندیم و آواز وطن خواهانه خواندیم ولی قبل از براندازی، به ملت کمی از درد آزادی چشاندیم! @feyzefeyz
نقیضه ای بر شعر سعدی با مطلع: ای یار جفا کرده پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده نقیضه: دیدم‌ پسری یکسره با چشم دریده خیره است به یک نقطه و مانده است خمیده دنبال نمودم چو نگاهش، برسیدم بر دخترکی تازه به این‌ دوره رسیده با کفش اَبَرپاشنه و مانتوی شفاف سرخاب شده، بینی از رأس بریده دیدم پسرک گشته چنان مات نگاهش کز چشم چپ و راست او اشک چکیده می شد که شود صاحب یک گله اُشتُر اینقدر که این چشم چران چشم چریده گفتم بروم نهیِ ز منکر کنم او را تا بلکه شود زین گنهش پاک و رهیده گفتم اخوی! خواهر و مادر تو نداری؟! کو یک جو غیرت عزب خیرندیده؟! ناگاه کمر راست نمود آن پسرک گفت: "بگذاشتم این پند تو را روی دو دیده" یکهو متحول شد و برگشت به کویش من هم پی آهوی قشنگ نرمیده رفتم که بگویم پر گرگ است در این شهر ای بر سر خود چادر مشکی نکشیده! قبل از سخنم او‌ نظری دید مرا گفت: یکهو متحول شدم و رنگ پریده در حیرتم از هیبت جذاب قلوبت لرزیده ام آری چو زن مارگزیده گو می شود آیا که پس از توبه و تسبیح گردم زن تو؟ اسم زنت هست سعیده! گفتم به کجا؟! تند نرو، پول ندارم تا که بخرم هر چه که مجنون نخریده از خانه و سیاره و مهریه پربار تا نصف جهیزیه و اجناس عدیده او‌ گفت مرا عیب ندارد عسل من! دولت دهد آنقدر که گوشی نشنیده القصه که با یاری دولت من و زوجه گشتیم به پای خودمان پیر و تکیده @feyzefeyz
🔴 شوخی با صائب "لب نهادم به لب یار و سپردم جان را" چون که مهریه او -آه!- به یادم آمد! "در کارخانه ای که ندانند قدر کار" تعدیل می شوند و هدایت به سمت در "پیوسته است سلسله مو‌ج‌ها به هم" چون اختلاس های پیاپی در این دیار! "چون وا نمی‌کنی گرهی، خود گره مشو" مسئولبَچّه! خدمت خود را دریغ کن... شرخری آمد گریبانم گرفت و داد زد: "خویشتن را کرده ام گم، تا طلبکارم تو را" 😎 😎 @qompoz
"طالبان جان!" باهوش و زرنگ، طالبان جان آینده جنگ، طالبان جان بسیار مدرن و شیک و پیک است سوغات فرنگ طالبان جان از داعشِ بی صفت مبرّاست یا الکل و بنگ طالبان جان هی پیشروی کرد و تصرف تیمور نَلَنگ طالبان جان از بس متعهد است در چند اقدام قشنگ طالبان جان: بر عهده گرفته حمله ها را بی هیچ درنگ طالبان جان شوخ است و فرار می کند تند وقتی زده زنگ طالبان جان گل بوسه عشق می فرستد از کام تفنگ طالبان جان شسته است فساد را از این ارض مانند شلنگ طالبان جان دنبال نکاح بانوان است بی زور و دَوَنگ طالبان جان با این همه غیرت و فضیلت هی می خورد اَنگ طالبان جان اما تو محل نده به تهمت با ظلم بجنگ طالبان جان! فضل تو نمی رسد به اتمام شد قافیه تنگ طالبان جان! پس قافیه می شود از این پس هم وزن حمار طالبان جان! تو خود مِیِ این خرابه هستی ما نیز خمار طالبان جان! انگار که در تو می خرامد یک مهره مار طالبان جان! قدری به زنان وفا بیاموز با یک سگ هار طالبان جان! تا رشد کنند توی خانه یا داخل غار طالبان جان! گشتی تو به قول یک جریده نو مثل بهار طالبان جان! محدود نشو به سرزمینت سلطان شکار! طالبان جان! کو حق و حقوق ما مریدان آن هم‌ به‌ دلار طالبان جان؟ در خرجی ما اگر که ماندی خشخاش بکار طالبان جان! ما منتظر فتح شماییم با روزشمار طالبان جان! @feyzefeyz منتشر شده در سایت وقایع روز: https://vaghayerooz.com/0003sX
"اندر مزایای خواب" (قسمت اول) به نظر بنده بیشتر مشکلات انسان به صورت خود به خودی با خواب حل می‌شود‌‌ خصوصا در ایران. خواب، بدون تردید بهترین نعمت خداوند است و باعث می‌شود برای چند ساعت از هم و غم دنیا رها باشی و در دنیای خواب و خیال به پرواز درآیی‌. به ویژه اینکه برای همه ما _یعنی کسانی که در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشودیم و از بندگان مخلِص و مخلَص خدا هستیم_ نوشیدن برخی خوراکی‌های کوفتی ممنوع است. پس کار اداری داری؟ بخواب. نان در خانه نداری؟ بخواب. همسر نداری؟ بخواب. شغل نداری؟ بخواب. همه چیز گران شده؟ بخواب. یک چیز گران نشده و این شاید از شدت تعجب موجب آنفاکتوس کردنت شود؟ بخواب. کی؟ بخواب. چی؟ بخواب. کجا؟ بخواب. چرا؟ بخواب. تلفن؟ از برق بکش. همراه؟ بذار رو حالت خواب. اصلا یک ضرب المثلی در خانواده ما بسیار کاربرد دارد و آن این است که خواب خواب می‌آورد پس باید بیشتر خوابید تا بیشتر خوابید. البته یک سری آیه و حدیث و عقل هم هست که از خواب زیاد نهی و به کار و تلاش امر می‌کند ولی کیست که نداند اگر نخوابیم لذت کار را حس نمی‌کنیم؟ پس شب خوش. گر چه من روزها می‌خوابم... @tanzac
"اندر مزایای خواب" (قسمت دوم) امروز صبح از خواب بلند شدم. ساعت هفت صبح بود. همسرم مرا صدا زد و گفت: «عزیزم! صبحانه حاضره.» رفتم دیدم میزی چیده دیدنی! کاسه‌های چینی با مربا و خامه و عسل و تخم مرغ عسلی و نان بربری داغ که نمی‌دانم از کجا آورده بود. یک چای دبش در فنجان و چند شمع روشن. گفتم: «امروز غوغا کردی!» یار گفت: «وظیفه هر زنی است که زندگی را برای همسرش آراسته کند.» بعد از صبحانه، کتم را خودش به تنم پوشاند و برایم روز خوبی را آرزو کرد. سوار تاکسی شدم تا برای هزارمین بار به بانک بروم و تقاضای وام کنم. بر خلاف همیشه خبری از ترافیک نبود. اخبار داشت از پایین آمدن قیمت دلار می‌گفت و اینکه همه چراغ‌های بورس سبز شده و آمریکای لاکردار به زودی همه تحریم ها را لغو می‌کند. به راننده گفتم: «امروز چه خبر شده؟ چقدر خبر خوب! عجیبه!» گفت: «باید زاویه دیدت را عوض کنی.» تازه هورالعظیم هم با طرح‌های دقیق دولت و مجلس قرار است پرآب شود. همچنین تورم پایین آمده و ما از رکود عبور کردیم. کرونا هم قطعا به زودی جمع می‌شود چون مسئولین در یک اقدام فوریتی از صبح زود به مردم هی واکسن زدند، هی واکسن زدند. ادامه دارد... @tanzac
هدایت شده از طنزک
"اندر مزایای خواب" (قسمت سوم) خلاصه به بانک رسیدیم. نوبتم شد و برای اینکه گربه را دم حجله بکشم با عصبانیت ساختگی به کارمند بانک گفتم: «لطفا وامم را روی غلتک بگذارید. این دفعه ششم است که در این یک سال می‌آیم. ضامن‌های معتبری که می‌گویید ندارم. چطور وقتی مختلس‌های میلیاردی می‌آیند از آنها ضامن نمی‌خواهید؟ حالا برای 20 میلیون تومان ناقابل از من دو ضامن درست و درمان می‌خواهید آن هم با بهره 30 درصد؟» یکهو قیافه گرفته کارمند باز شد و لبخند عمیقی بر لبانش نشست. گفت: «اگر پیش از این به شما جسارتی شده معذرت می‌خواهیم. کاملا حق با شماست. آن وقت خودش و معاون بانک آمدند و ضامن وام من شدند آن هم بدون بهره. من داشتم از خوشحالی بال درمی‌آوردم. تشکر کردم و برگشتم که در آستانه در به قیافه عبوس رئیس بانک - که تا‌حدودی شبیه پدرم بود ولی با کت و شلوار شیک - برخوردم که رو به من بلند داد زد: «هووووووی! پاشو برو!» گفتم: «بله؟! کجا؟» دوباره فریاد زد: «هوووووی!» آن وقت در کمال تعجب یک سقلمه هم به من زد و بعد نیشگونم گرفت. دردم گرفت و داد زدم آاااای و ناگهان قیافه‌اش کاملا شبیه پدرم شد. گفت: «فلان ‌فلان شده! چرا هر چی صدات می‌زنم بیدار نمیشی؟ لنگ ظهره. پاشو نون بخر دو لقمه نون پنیر سق بزنیم. مامانتم رفته خونه خاله‌ات اینا.» گفتم: «زنم کو؟» گفت: «زنت کجا بوده» و بعد لگد تنبیهی آرامی را روانه من کرد تا به سمت نانوایی بروم. نتیجه می‌گیریم که یکی از فواید مهم خواب، حل شدن کامل همه مشکلات به صورت محدود و موقت است که به نوبه خودش نعمت بسیار بزرگی است. ادامه دارد... @tanzac
هدایت شده از طنزک
اندر مزایای خواب (قسمت آخر) یکی از مهمترین مزایای خواب مربوط به خود خواب نیست. چند روز پیش چند تا کار اداری داشتم که باید تا ظهر انجام می شد. ویژگی این کارها این بود که به همت مسئولین بعضی هایش در شرق شهر انجام می شد و بعضی ها در غرب و بعضی در جنوب. اعم از بانک و اداره بیمه و مالیات و غیره. ناچار به برادرم رو زدم که کله سحر در رختخواب با گوشی‌اش ور می‌رفت. گفتم برادرجان! تو می‌دانی که برادر در سختی‌هاست که برادری‌اش را ثابت می‌کند. آیا این گزاره صحیح است؟ گفت: اوهوم! گفتم پس بیا و یکی دو کار اداری من را انجام بده که خداوند تو را اجر جزیل دهاد! خیلی آرام گفت ممممم! بعد گوشی از دستش افتاد و چشمانش بسته شد. گفتم اخوی! بِرار! آهای! الان جوابم را دادی. خواب بود. گویی سالهاست که خواب است. هرگز نشد بیدارش کنم. ناچار به دوستم زنگ زدم. بعد از سه بار زنگ زدن جواب تلفنم را داد و گفت: چته کَل صُبی؟ گفتم ببین امروز خیلی کار دارم. باور کن اگر ناچار نبودم مزاحمت نمی شدم. من و تو سالهاست که رفاقت دیرینه داریم پس به خاطر من یکی دو تا اداره برو و... دیدم صدای خر خر از پشت تلفن می‌آید. ظاهرا صدای خر و پف بود. تلفن را قطع کردم. از ناامیدی تلویزیون را روشن کردم. دیدم یکی از مسئولان بلندپایه می‌گوید: شکر خدا بیشتر مشکلات در زمینه محیط زیست، بیماری ها، شغل، خانه، ازدواج و... حل شده. آنهایی هم که مانده چیزی نیست و به زودی حل می شود. اما یک مشت آدم معلوم الحال از جای معلوم آمده می‌آیند و به ما ایراد... تلویزیون را خاموش کردم. سعی کردم مثل برادرم و دوستم و آن مسئول خودم را به خواب بزنم ولی نشد چون خیلی دلشوره داشتم. پس با قدرت تمام سعی کردم کارهای اداری ام را انجام دهم. در نهایت موفق شدم یکی از کارها را درست کنم هر چند سر امضای آخر به من گفتند مسئول جلسه است، برو فردا بیا. @tanzac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز "پشت پرده طرح صیانت" نقیضه ای بر شعر مولوی با مطلع: بشنو از ما چون حکایت می کنیم از فجازی ها شکایت می کنیم با گویندگی: (خیال کج) منتشر شده در سایت وقایع روز: https://vaghayerooz.com/0003vK پ.ن: علامت دو یا ✌ نشانه مخالفت نمایندگان مجلس با طرح های مختلف است. @feyzefeyz
🔴 شعر طنز "پشت پرده طرح صیانت" با اجازه از بشنو از ما چون حکایت می کنیم از فجازی ها شکایت می کنیم کز "سروش" و‌ "گَپ" چرا بُبریده اند؟ از "بله، ایتا" چرا نالیده اند؟ آه! بعد از انسداد "فیس بوک" شد تلگرامِ عدو اندر سلو‌‌ک سرّ ما را گفت و ما ویران شدیم پس به هر جمعیتی نالان شدیم "آتش است این بانگِ" اینِستا نه باد ای خَدو بر "گوگل" و "وَتساپ" باد! گر چه با اینها از اول ضد بُدیم لیک با فیلترشکن وارد شدیم! "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش" زین محیط تیره ما را باک نیست چون کسی چون ما درست و پاک نیست دل پریشانیم از فردای تو تو چنان طفلی و ما بابای تو "در نیابد حال پخته هیچ خام" دانه هاشان بهر تو دام است دام الغرض دیدیم خیلی دیر شد نزد ما هر روبهی یک شیر شد گوسفندان، گرگ اینِستا شدند بی سوادان مخبر از هر جا شدند پس به مجلس طرح نو انداختیم ما فجازی جدیدی ساختیم تا فساد از لانه اش بیرون کنیم بینی مستکبران پرخون کنیم جای جایش امن و قانونی شود خارج از "لیلی و مجنونی" شود چون‌ که آید بین این و آن‌‌ فراق خود به خود آید به "آی گپ" اشتیاق طرح های کشوری آماده اند دوستان و آشنایان داده اند سفره ای پهن است و ما بنشسته ایم بعد از این برنامه ریزی خسته ایم ما به راه حق دلالت می کنیم از حقوق تو صیانت می کنیم ای رعیت! رو که سلطانیم ما حرف، حرف ماست، می تانیم ما! کاش می شد در جریده چون قدیم گفته آید رأی ما بی هیچ بیم یا که روی سنگ و بر دیوار غار حک شود حرف از خوشی در این دیار امنیت اینگونه برپا می شود طرح زیبایی است، اجرا می شود! آری آزاد است در این حد پیام "پس سخن کوتاه باید والسلام" پ.ن: این شعر در صورتی تقدیم مسئولان‌ می شود که بخواهند مانند گذشته به صورت نامعقول و کارشناسی نشده دست به محدود و مسدود سازی فجازی بزنند و الا فلا. ! @feyzefeyz
قربان شما و قدّ و بالای شما احساس فداکاری پویای شما از بس که عمل به مُرّ قانون کردید قانون شده منّت کش امضای شما @feyzefeyz
کدام به قلب من نزدیک تر است سربازی از کشورم یا شاعری از سرزمین دشمن؟ پ.ن: غیاث مدهون، شاعر مشهور سوری_فلسطینی است که اکنون در سوئد زندگی می کند. فیضِ فیض👇👇👇 @feyzefeyz
از هیبت و شمشیر تو می ترسیدند از غرش گیرای تو می لرزیدند وقتی که شجاعان عرب را کشتی در معرکه از نام تو می پرسیدند درمعرکه از نام‌ تو می پرسیدند گفتی "علی" از کینه به خود پیچیدند آنقدر تو را زخم زدند ای دریا تا پیکر قطره قطره ات را دیدند علیه السلام @feyzefeyz
به نام خدا... نگاهی به انیمیشن نان آور. به مناسبت فرار آمریکا از نگاهی بیاندازیم به انیمیشن خوش ساخت یا که به تهیه کنندگی آنجلینا جولی در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. این انیمیشن که نامزد اسکار هم شد، داستان مشقت های یک خانواده افغان تحت سلطه را روایت می کند. سختی هایی مانند ظلم و ستم شدید به زنان و مخالفان طالبان، فقر و کمبود امکانات. البته به کرّات از رفتارهای غیر انسانی طالبان به تعبیر می شود. انیمیشن داستان دختربچه ای به نام پروانه است که می خواهد وضع خانواده خودش را تغییر دهد و ضمنا راه حل جالب و البته محدودی برای حل مشکل تبعیض جنسیتی ارائه می دهد‌. در ابتدای انیمیشن، پدر پروانه داستان را برای دخترش تعریف می کند. اینکه کشورشان محل دانشمندان و تجارت بوده اما همواره مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته و این تجاوزها، سبب نابودی افغانستان شده است. نان آور، برای معرفی مهاجمان، ابتدا به سراغ می رود و سپس افرادی مانند و را معرفی می کند. در میانه انیمیشن نیز به حمله روس ها اشاره می شود اما هیچگاه به حمله ویران کننده و اینکه اساسا چه کسی طالبان را سازماندهی کرد کوچکترین اشاره ای نمی شود. در نتیجه همه امپراطوری ها و حکومت ها در مصائب افغانستان مقصرند به جز آمریکا! به ویژه با نماد که همان ابتدا معرفی می شود! همچنین همانگونه که در عکس ها مشاهده می شود انیمیشن نان آور، اصل را برای بانوان یک زندان قلمداد می کند. با این حال، انیمیشن در تصویرسازی افغانستان، داستان پردازی، و افزایش امید برای مبارزه تا حدود زیادی درخشان عمل کرده و اگر کسی تاکنون ندیده، پیشنهاد می شود آن را ببیند. انیمیشن با عنوان یا همان نیز شناحته می شود. https://www.instagram.com/p/CTPoP_kq7AD/?utm_medium=share_sheet