🔸✳️🔸شرح : حکمت ۱۱
🔷شکر قدرت:
مى دانیم هر نعمتى شکرى دارد که اگر انجام گیرد موجب بقاى نعمت و افزایش آن است و اگر انجام نگیرد نعمت به مخاطره خواهد افتاد; ممکن است کم یا نابود شود.
نیز روشن است که شکر تنها شکر زبانى نیست، بلکه باید با عمل مناسبى نعمت را شکر گفت;
🔹آن کس که خدا اموال و ثروت فراوانى به او داده شکرش آن است که دیگران را نیز در آن سهیم سازد و آن کس که خدا مقامى به او بخشیده شکرش آن است که به وسیله آن مشکلات نیازمندان را حل کند.
🔹در مورد پیروزى بر دشمن، بهترین شکر آن عفو و گذشت است همان گونه که امام در اینجا مى فرماید:
💫 «هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى عفو را شکرانه این پیروزى قرار ده»;
(إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ).
آرى عفو و گذشت سیره کریمان است و انتقام روش لئیمان.
در تاریخ زندگى پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام) جلوه هاى فراوانى از این مطلب دیده مى شود. در جریان فتح مکه هنگامى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر دشمنانى که یک عمر خون به دل او کرده بودند و یارانش را کشته و مثله کرده بودند پیروز شد جمله تاریخى
💫 «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»(1) را فرمود و همه جنایتکاران را مورد عفو قرار داد
💫 و شعار «اَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرْحَمَةِ; امروز روز بخشش است» در مکه طنین انداز شد.
🔹توصیه هاى امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادى» نشانى از گذشت کریمانه آن حضرت است
و همچنین در جریان جنگ صفین بعد از آن که یارانش بر شریعه فرات مسلط شدند اجازه نداد به عنوان انتقام آب را به روى آنها ببندند، بلکه آب را براى همه آزاد ساخت.
همچنین در مورد فرزندان آن حضرت و امامان معصوم.
🔹اضافه بر این، تبدیل انتقام به عفو اثر مهم اجتماعى دارد و آن این است که
💥 انتقام به صورت تصاعدى پیش مى رود و دائما قتل و کشتار و ناامنى مى آفریند و هرگز اجازه نمى دهد صلح و صفا و آرامشى در جامعه پدید آید در حالى که عفو و گذشت به خشونت ها پایان مى دهد و سبب آرامش جامعه است. بنابراین افزون بر این که عفو فضیلتى اخلاقى و مهم است، تدبیر پر ارزش اجتماعى است.
لذا در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:
💫«أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَالاِْحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ;
آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر ندهم; عفو و گذشت از کسى که به تو ستم کرده و پیوند محبت با کسى که از تو بریده و نیکى به کسى که با تو بدى کرده و بخشیدن کسى که تو را محروم کرده است (اینها باارزش ترین اخلاق است)».(2)
💫و در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم آمده است: «اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ; عفو تاج اخلاق والاى انسانى است».(3)
💫در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم:
«تَعافُوا تَسْقُطُ الضَّغائِنُ بَیْنَکُمْ;
یکدیگر را عفو کنید تا کینه ها برچیده شود».(4)
✨قرآن مجید نیز خطاب به مؤمنان مى فرماید:
(وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).(5)
🔷از آثار و برکات مهم عفو از دشمنان و خطاکاران آن است که در بسیارى از موارد ناگهان منقلب مى شوند و عداوت آنها تبدیل به دوستى صمیمانه اى مى شود که تاریخ نمونه هاى فراوانى از آن به یاد دارد.
🔻البته این دستور یک استثناى مهم دارد و آن اینکه در آنجا که دشمن عفو را نشانه ضعف ببیند یا سبب جسارت و ادامه خصومت او شود، عفو کردن غلط و شبیه ترحم بر پلنگ تیزدندان است.
در این گونه موارد هیچ کس عفو را فضیلت نمى شمرد، بلکه نوعى بى تدبیرى و رضایت به ادامه خشونت محسوب مى شود.
🔹به همین دلیل در اجراى حدود اسلامى در جایى به قاضى اجازه عفو داده شده است که آثار توبه و صلاح در شخص جانى آشکار گردد.(6)
📗 پی نوشت:
(1). کافى، ج 3، ص 512، ح 2.
(2). کافى، ج 2، ص 107، ح 1.
(3). غررالحکم، ص 245، ح 5001.
(4). کنز العمال، ج 3، ص 373، ح 7004.
(5). نور، آیه 22.
(6). سند گفتار حکیمانه: از کسانى که پیش از سیّد رضى این سخن حکمت آمیز را نقل کرده اند ابوعثمان جاحظ است که یکصد جمله از کلمات امام گردآورى کرده و این سخن را یکى از آنها قرار داده است و راغب اصفهانى در کتاب محاضرات آن را با تفاوتى که نشان مى دهد از منبع دیگرى اخذ کرده آورده است و گروه دیگرى نیز بعد از سیّد رضى آن را در کتاب هاى خود آورده اند، گاه با تفاوت هایى که دلیل بر تعدد منبع است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 13 با تلخیص)
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸🔆🌸
https://eitaa.com/feyzesahar
💠 شرح حکمت ۱۲
🔻ناتوان ترين مردم:
✍ شک نیست که یکى از مهم ترین سرمایه انسان در زندگى دوستان صمیمى است; این سرمایه نه تنها براى یارى کردن انسان در برابر مشکلات، بلکه براى انس گرفتن و از تجربه ها و نظرات آنها بهره گیرى کردن ضرورى است و جالب این که به دست آوردن دوستان خوب کار آسانى است; نه همچون به دست آوردن مال است که احتیاج به تلاش و کوشش فراون و گاه نیاز به سرمایه گذارى هاى کلان دارد و نه همچون مقام است که به دست آوردنش نیاز به روابط اجتماعى قوى دارد، بلکه با سرمایه اى که در اختیار هر کس هست به دست مى آید و آن سرمایه گشاده رویى، ادب و حسن معاشرت است. بر همین اساس امام(علیه السلام) مى فرماید: «عاجزترین مردم کسى است که از به دست آوردن دوست عاجز باشد»;
✨(أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الاِْخْوَانِ).
🔸حدیث معروفى است از امیر مؤمنان على(علیه السلام) که خطاب به مردم فرمود:
✨ «إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاَقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ اللِّقَاءِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلاَقِکُمْ;
🔹 (اى مردم) شما نمى توانید مردم را با اموال خود راضى نگه دارید، از این رو ایشان را با خوشرویى و رفتار خوب راضى نگه دارید، زیرا من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: شما نمى توانید خشنودى مردم را با اموال (محدودتان) به دست آورید بنابراین با اخلاق نیکتان خشنودى آنها را به دست آورید».(1)
🔻آنگاه امام مى افزاید: «و از او عاجزتر کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست بدهد»;
✨(وَأَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ).
زیرا ممکن است به دست آوردن چیزى مقدارى زحمت داشته باشد; ولى نگه داشتن آن آسان تر است، بنابراین کسى که دوستان خود را با بى مهرى یا بى اعتنایى از دست دهد عاجزتر از کسى است که نتوانسته دوستى به دست آورد.
در اینجا سؤالى مطرح است که اگر امام در جمله اول مى فرماید: «از همه مردم عاجزتر کسى است که...» چگونه بعد از آن مى فرماید: «و از او عاجزتر کسى است که دوستانش را از دست دهد» اگر جمله اول عمومیّت دارد، با جمله دوم سازگار نیست.
🔹 ولى پاسخ این سؤال روشن است و آن اینکه جمله اول عمومیّت نسبى دارد و عمومیّت نسبى با وجود بعضى از استثناها منافات ندارد و شبیه این تعبیر در کلمات روزانه مردم نیز زیاد است; مثلا مردم مى گویند: بدبخت ترین مردم کسى است که آبروى خود را از دست دهد و از او بدبخت تر کسى است که ایمان خود را از دست دهد و هیچ گاه در عرف مردم تناقضى در میان این دو دیده نمى شود.
https://eitaa.com/feyzesahar
🔸در حدیثى از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم:
✨«مَنْ لا صَدیقَ لَهُ لا ذُخْرَ لَهُ;
کسى که دوست ندارد ذخیره اى ندارد».(2)
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
✨ «لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدِیقِ حَتَّى إِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَسْتَغِیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِی النَّارِ قَبْلَ الْقَرِیبِ الْحَمِیمِ قَالَ اللَّهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ (فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَلاَ صَدِیق حَمِیم);
مقام دوست بسیار برجسته است تا آنجا که دوزخیان نیز با فریاد خود از او ـ پیش از آنکه از نزدیکان کمک بخواهد ـ سخن مى گویند همان گونه که خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: امروز نه شفاعت کننده اى داریم نه دوست گرم و پر محبتى».(3)
🔻اصولاً دوستان خوب بهترین زینت انسانند همان طور که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید:
✨ «لِکُلِّ شَىْء حِلْیَةٌ وَحِلْیَةُ الرَّجُلِ أوِدّائُهُ;
هرچیزى زینتى دارد و زینت انسان دوستان اوست».(4)
🔸در اهمّیّت دوستان همین بس که از بعضى از بزرگان سؤال شد: آیا برادر بهتر است یا دوست خوب. گفت: برادرى خوب است که دوست انسان باشد.(5)
📚پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 68، ص 384، ح 22.
(2). غررالحکم، ح 9460.
(3). بحارالانوار، ج 71، ص 176، ح 11.
(4). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 112.
(5). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانى که پیش از سیّد رضى(رحمه الله) این کلمه حکمت آمیز را از على(علیه السلام) نقل کرده اند، ابوعلى قالى در ذیل الامالى است که جمله بالا را بدون هیچ گونه تغییرى از آن حضرت نقل کرده است و ابن ابى الحدید آن را با تفاوتى در الحکم المنثوره نقل مى کند که نشان مى دهد از منبع دیگرى گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 14). در کتاب تمام نهج البلاغه این جمله حکمت آمیز را در لابه لاى نامه 31 که امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) براى فرزندش امام مجتبى(علیه السلام) نوشته نقل کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 956).
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
🌸 https://eitaa.com/feyzesahar 🌸
💥
🔶شرح حکمت ۱۳
🔹راه تداوم نعمت ها:
امام(علیه السلام) در این سخن حکمت آمیز به نکته دیگرى درباره آثار شکر نعمت و آثار کفران بیان مى کند و مى فرماید: «هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى مى آورد دنباله آن را به واسطه کمى شکرگزارى از خود دور نسازید»;
✨ (إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ(1) النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ).
🔻نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود
🔻و به تعبیر دیگر به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.
🔻همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود.
این سخن در اصل برگرفته از قرآن مجید است که مى فرماید:
💥«(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ);
به خاطر بیاورید زمانى که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید (نعمت خویش را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى مجازاتم شدید است».(2)
🍂قرآن مجید سرگذشت بسیار عبرت آموزى از قوم سبأ نقل مى کند که خداوند نعمت بسیار وافرى به آنها داد و فرمود:
💥«(کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ);
ازروزى پروردگارتان بخورید و شکر او را به جا آورید; شهرى پاک و پاکیزه در اختیار شماست و پروردگارى آمرزنده»
.(3) ولى آنها به کفران پرداختند و سد عظیمى که سبب آبادى کشور آنها شده بود بر اثر سیلاب و عوامل دیگر در هم شکست و تمام آبادى و باغ ها و مزارع ویران شد به گونه اى که نتوانستند در آنجا بمانند و ناچار در اطراف متفرق شدند.
قرآن در اینجا مى افزاید:
💥«(ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَهَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ);
این کیفر را بر اثر کفرانشان به آنها دادیم و آیا جز کفران کننده را کیفر مى دهیم».(4)
🌸روایات فراوانى درباره اهمیت شکر از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)به دست ما رسیده که اهمیت این فضیلت انسانى را آشکار مى سازد.
🌹امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
✨ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْعَمَ عَلَى قَوْم بِالْمَوَاهِبِ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَبَالاً وَابْتَلَى قَوْماً بِالْمَصَائِبِ فَصَبَرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ نِعْمَةً;
خداوند متعال به گروهى از مردم نعمت داد، اما آنها شکرش را به جا نیاوردند در نتیجه آن متاع مایه وبالشان شد و گروهى از مردم را به مصائبى گرفتار کرد لکن آنها صبر کردند و (شکرگزار بودند)
در نتیجه مصیبت ها به نعمت ها تبدیل شد».(5)
🌱ادامه دارد...
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
🌸https://eitaa.com/feyzesahar🌸
✨
🔶 ادامه شرح و تفسیر حکمت ۱۳
🔹در اینجا دو سؤال باقى مى ماند:
🔸نخست این که حقیقت شکر چیست؟
شکر سه مرحله دارد:
🔹مرحله قلبى که انسان از نعمت هاى خدا خشنود و راضى و سپاسگزار باشد و
🔸مرحله زبانى که آنچه را درون قلب اوست بر زبان جارى سازد; ولى از همه مهم تر
🔹مرحله عملى شکر است و آن به طور شفاف این است که از نعمت هاى الهى درست بهره بردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند; اگر خدا عقلى براى درک نیک و بد به او داده از این عقل در مسیر شیطنت استفاده نکند و اگر او را مشمول موهبت آزادى کرده از این آزادى براى پیشرفت و تکامل بهره گیرد نه در مسیر بى بند و بارى و گناه و فساد
🔻 همچنین در مورد اعضاى بدن که هر کدام موهبتى عظیم است و در مورد مال و ثروت و فرزند و همسر. بسیارند کسانى که شکر قلبى و زبانى دارند; ولى در مرحله شکر عملى مقصرند.
اگر در مفهوم شکر به آن گونه که در بالا گفته شد دقت کنیم فلسفه آن نیز روشن مى شود، زیرا این مواهب مال ما نیست، از سوى دیگرى است و آن را براى اهداف خاصى آفریده و اگر در غیر آن اهداف به کار گرفته شود خیانت در آن نعمت است.
🔻از اینجا پاسخ سؤال دیگرى نیز روشن مى شود که خدا چه نیازى به تشکر و سپاسگزارى ما دارد. ممکن است انسان ها با سپاسگزارى تشویق شوند و آرامش روحى پیدا کنند. خدا که نیازى به اینها ندارد.
ولى از آنچه در بالا گفته شد فهمیدیم که سخن از نیاز خدا در میان نیست; سخن از نیاز من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را به افراد لایق و وظیفه شناس مى دهد.
اضافه بر این کسانى که نعمت هاى الهى را ضایع مى کنند و در غیر اهداف آن مصرف مى نمایند در واقع اهانتى به ساحت قدس پروردگار کرده اند و از این جهت درخور عقوبتى هستند.(6)
📚پی نوشت:
(1). «أطراف» جمع «طَرَف» در اینجا به معناى آغاز هر چیزى است به قرینه «اَقْصاها» که در جمله بعد آمده، و به معناى انتهاى چیزى است.
(2). ابراهیم، آیه 7.
(3). سبأ، آیه 15.
(4). سبأ، آیه 17.
(5). بحارالانوار، ج 68، ص 41، ح 31.
(6). سند گفتار حکیمانه: پیش از مرحوم سیّد رضى ابوعثمان جاحظ عین همین عبارت را در کلمات خود آورده و بعید نیست که سیّد رضى از او روایت کرده باشد و از کسانى که بعد از مرحوم سیّد رضى بوده اند جماعتى آن را در کتاب هاى خود آورده اند از جمله قاضى قضاعى در دستور معالم الحکم و آمدى در غررالحکم و زمخشرى در ربیع الابرار. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 15). در کتاب تمام نهج البلاغه این سخن حکمت آمیز در لا به لاى دستورى که امام(علیه السلام) به یارانش درباره آداب دین و دنیا تعلیم داده آمده است. (تمام نهج البلاغه، ص 719).
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
💠 https://eitaa.com/feyzesahar💠
✳️🔆#شرح حکمت ۱۴
🔶نتيجه بى مِهرى بستگان:
امام(عليه السلام) در اين جمله به کسانى که بستگان نزديکش نسبت به او بى مهرى مى کنند و رهايش مى سازند دلدارى و اميدوارى مى دهد که نبايد از اين جريان مايوس گردند; خداوند راه ديگرى به روى او مى گشايد و مى فرمايد: «کسى که نزديکانش او را رها سازند آنها که دورند براى (حمايت از او و يارى اش) آماده مى شوند»;
✨(مَنْ ضَيَّعَهُ الاَْقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الاَْبْعَدُ).
در واقع اين حکمت و رحمت الهى است که انسان ها به وسيله بستگان و دوستان نزديک حمايت شوند; ولى اگر آنها به وظيفه خود عمل نکردند و به صله رحم و مسئوليت هاى دوستى پشت پا زدند اين مسئوليت را بر عهده ديگران مى گذارد تا بنده اش در ميان توفان حوادث تنها نماند.
🌹مثلا پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) طائفه قريش که نزديک ترين نزديکان او بودند نه تنها حمايتش نکردند بلکه به دشمنى او برخاستند; اما خداوند دورافتاده ترين قبائل را از قبيله قريش يعنى اوس و خزرج را به حمايت او برانگيخت که از جان و دل او را حمايت کردند و آئين او را پيش بردند و جالب اين که اوس و خزرج با هم عداوت و دشمنى ديرينه اى داشتند ولى در حمايت از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) متحد و متفق بودند و امثال اين موضوع در طول تاريخ بسيار ديده شده است.
🌿در حديث پرمعنايى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که براى دلدارى و تسلى خاطر مى فرمايد:
✨ «کُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْکَ لِمَا تَرْجُو; نسبت به آنچه اميدى به آن ندارى از آنچه اميد به آن دارى اميدوارتر باش» و جالب اين که در ذيل اين حديث اشاره به داستان موسى(عليه السلام) شده و مى فرمايد: «موسى براى به دست آوردن شعله آتشى به دنبال نورى که از درخت برمى خواست روان شد ولى در آنجا پيام نبوت را دريافت داشت».(1)
🔹احتمال ديگرى که در تفسير اين کلمه حکمت آميز وجود دارد اين است که امام مى خواهد بفرمايد: در صورتى که نزديکان و بستگان از نيروهاى يکديگر استفاده نکنند و نسبت به هم بى اعتنا باشند اى بسا دورافتادگان آنها را مى ربايند و از وجود آنان بهره مى گيرند.
نمونه اين مطلب مسئله اى است که در اين ايام کشور ما و بسيارى از کشورها با آن روبرو هستند که به نام فرار مغزها معروف است; هنگامى که ما از مغزهاى لايق و آماده و افکار بلند و استعدادهاى سرشار جوانانمان استفاده نکنيم آنها از ميان ما فرار کرده و دورافتادگان از نيروهاى آنها استفاده مى کنند که اين ضايعه اى است بزرگ و غير قابل جبران.
🔸در واقع تفسير اول دلدارى و تسلى خاطرى است به تضييع شدگان و تفسير دوم سرزنشى است نسبت به تضييع کنندگان. البته تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد، هرچند جمع ميان دو تفسير نيز امکان پذير است.
«أُتيحَ» از ماده «تَيح» (بر وزن شَىء) در اصل براى مهيا شدن براى انجام کارى است و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى مهيا کردن است و گاه به معناى مقدر ساختن نيز آمده که آن هم نوعى مهيا کردن است.(2)
📚پی نوشت:
(1). کافى، ج 5، ص 83، ح 2.
(2). سند گفتار حکیمانه: صاحب کتاب نهایة الارب این جمله را در ضمن چند جمله دیگر به عنوان کلام على(علیه السلام) نقل کرده است که نشان مى دهد به صورت مجموعى از منبعى غیر از نهج البلاغه گرفته است. میدانى نیز در مجمع الامثال آن را در کتاب خود آورده است. درست است که نویسنده نهایة الارب بعد از سیّد رضى مى زیسته ولى نقل آن با جمله هاى دیگر نشان مى دهد منبعى غیر از نهج البلاغه داشته است همچنین میدانى هر چند بعد از مرحوم شریف رضى بوده ولى در آغاز کتاب خود منابع کتاب را ذکر کرده و نهج البلاغه جزء منابع آن نیست. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 15). در کتاب تمام نهج البلاغه نیز این جمله ضمن بیان مشروحى که امام(علیه السلام) براى مالک اشتر بیان کرده است آمده و این بیان مشروح در نهج البلاغه نیامده و در آن کتاب منابع دیگرى براى آن ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 740).
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
🔶https://eitaa.com/feyzesahar🔶