▪️استاد محمدعلی بهمنی شاعر عاشقانههای لطیف و بنیانگذار زبان غزل امروز درگذشت
این عکس را ده سال پیش از او گرفتم. وقتی داشت این غزل زیبا و متفاوت را دربارهٔ انقلاب میخواند:
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خفته از این خیل، جدا میماند
این رهی نیست که از خاطرهاش یاد کنی
این سفر همره تاریخ به جا میماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دل، سیر ز هر دام رها میماند
میرسیم آخر و افسانهٔ وا ماندنِ ما
همچو داغی به دل حادثهها میماند
بیصداتر ز سکوتیم، ولی گاهِ خروش
نعرهٔ ماست که در گوش شما میماند
بروید ای دلتان نیمه! که در شیوهٔ ما
مرد با هر چه ستم، هرچه بلا، میماند
@FihMaFih
10 Shiveye Maa.mp3
12.29M
🎵 شیوه ما
▪️شعر: #محمدعلی_بهمنی
▪️خواننده و آهنگساز: #ناصر_عبداللهی
▪️متن و موضوع شعر: اینجا
▪️دکلمه: #پرویز_پرستویی
▪️آلبوم: #عشق_است
▪️زمان: ۱۳۷۸
▪️ژانر: پاپ
#موسیقی
@FihMaFih
«... بهنظر این دانشآموز شعر، بهمنی را باید در قیاس با منزوی شناخت و باز بهنظر بنده بهمنی همان نسبتی را با منزوی داشت که سایه با شهریار. سایه شاید شاهکارها و اوجها و طوفانهای شهریار را نداشت، اما دشواریها و نادلخواهیها و فرودهای شهریار را هم نداشت، از پی شهریار آمده بود و حیرانِ تماشای شهریار، این بود که به نوعی ترجمان شهریار بود و تداومش، و مسیر را برای دیگران روانکنندهاش. تقریبا همین نسبت را بهمنی با منزوی داشت. او نیز در تماشای منزوی بود، او نیز به اندازه منزوی شاهکار نداشت، ولی زبانی به مراتب روانتر و لطیفتر داشت و ترجمانی برای غزل نو بود برای آنان که از این شیوه دور بودند. اگر شهریار و منزوی قلههای شکوهمند و سترگ و ستیهندهای بودند برای طرز غزل خویش، سایه و بهمنی دامنههای سرسبز و لطیف و پرباری بودند که راه رسیدن به قله را هم در خود نهان داشتند.
نکته دیگری هم که خوب است در این یادداشت کوتاه به آن تصریح کنیم مسئله زبان شعر امروز به خصوص زبان غزل است که درست یا غلط، خواه یا ناخواه، باید اعتراف کرد بهمنی در کنار قیصر امینپور الگو و معمار اصلی زبان غزل امروز شدند. حرکت میانهروی این دو شاعر در زبان، نزدیکشدنشان به زبان عامه با حفظ نشانههایی از زبان هنری، باعث شد نهتنها مخاطبان بسیاری پیدا کنند بلکه ناخودآگاه سرمشق شاعران جوانتر نسلهای بعد در رسیدن به یک زبان مشترک و لحن عمومی در شعر به ویژه در غزل امروز شوند...»
بخشی از متنی که در کنار دیگر بزرگواران در پروندهپرتره محمدعلی بهمنی نوشتم. حوصله داشتید در روزهای آینده پرونده را بخوانید.
@AzadisqArt
@FihMaFih
08 Shahe Khorasaniam.mp3
7.42M
🎵شاه خراسانیام
توضیح: «دولتمند خلف» (یا «خالاف» یا «خالف») از نوابغ موسیقی فارسیزبان و بزرگترین استادان هنر شرق، مهمترین چهرهی موسیقی تاجیکستان و برترین هنرمند حوزه موسیقی «فلکخوانی» بود. او سال 1950 میلادی (۱۳۲۸ شمسی) در روستای داغستان در ناحیه شورآباد کشور تاجیکستان به دنیا آمد. اولین کنسرت او در سیزده سالگی در سال 1967 میلادی از تلویزیون ملی پخش شد و از سال 1975 کنسرتهای بینالمللی او سرزمینهای آسیایی و اروپایی و ... را در نوردید و باعث شهرت موسیقی تاجیکستان و فلکخوانی در سراسر جهان شد.
طی دهههای گذشته پیگیران جدی موسیقی در ایران و دیگر کشورهای این منطقه او را با صدای استثنایی و آثار فاخر و هنرمندانهاش میشناسند. اما انتشار یک تکآهنگ خاص و متفاوت از او در ژانر پاپ با موضوع زیارت امام رضا علیه السلام (شاه پناهم بده) باعث شد این هنرمند بین عموم مخاطبان ایرانی هم محبوبیت بالایی کسب کند.
متن کامل فهرست همه آلبومها و گزیدهای از بهترین آهنگهای دولتمند خلف را در سایت میدان آزادی بخوانید.
@FihMaFih
در آن نیامده ایام
🥇 پرافتخارترین بانوی تاریخ ورزش ایران
بالای مطلبم برای ناهید کیانی، اول به اشتباه نوشته بودم «پرافتخارترین بانوی ورزش ایران».
چندروز بعدش حواسم جمع شد و درستش کردم:
«پرافتخارترین بانوی المپیک ایران».
«المپیک» مهمترین سکوی جهانی سنجش افتخار ورزشی کشورهاست، اما به شرطی که با خواهرش در نظر گرفته شود: «پاراالمپیک». ندیدن پاراالمپیک بهمانند المپیک، مثل ندیدن سیاهپوستان بهمانند سفیدپوستان، مثل ندیدن زنان بهمانند مردان و مثل ندیدن فلسطینیان بهمانند یهودیان یک نگرش فاشیستی و ضدانسانی است که باید مراقب باشیم دچارش نشویم.
اما «پرافتخارترین بانوی ورزش ایران» کیست؟
بگذارید از گوگل بپرسیم که گویا همه اطلاعات را دارد،
و از هوش مصنوعی که ظاهرا خیلی باهوش است!
۱. وقتی در گوگل عبارت «پر افتخارترین زن ورزش ایران» را جستجو کنیم هوش مصنوعی گوگل نام خانم «الهه احمدی» را میآورد، بانوی تیرانداز پرافتخاری که علیرغم مدالهای متعدد حتی یک مدال المپیک هم ندارد. او طبیعتاً پر افتخارترین زن ورزش ایران نیست.
۲. وقتی در گوگل عبارت «پرافتخارترین زن پارالمپیک» را جستجو کنیم نام خانم «زهرا نعمتی» را میآورد، بانوی تیرانداز پرافتخاری که سه طلای پاراالمپیک و یک نقره و یک برنزش را دارد. اما او هم پر افتخارترین زن پاراالمپیک ایران نیست.
۳. وقتی در گوگل عبارت «پرافتخارترین ورزشکار پارالمپیک ایران» را جستجو کنیم نام زندهیاد «سیامند رحمان» عزیز را میآورد، جوانمردی که جوان مرد و پهلوان پرافتخاری که دو طلای پارالمپیک را به دست آورد. او هم پر افتخارترین ورزشکار پاراالمپیک ایران نیست.
۴. وقتی در گوگل عبارت «پرافتخارترین ورزشکار ایرانی» را جستجو کنیم نام جناب «هادی ساعی» را میآورد. تکواندوکار پرافتخاری که دو طلای المپیک و یک برنزش را به دست آورد. او نیز قطعاً پر افتخارترین ورزشکار ایران نیست.
مخصوصا با طلای هیجانانگیز و نفسگیری که در این المپیک در پاریس به دست آورد، «پرافتخارترین بانوی پارالمپیک» و «پر افتخارترین بانوی ورزش ایران» کسی نیست جز قهرمانِ فروتن و پهلوانِ بیمانند و جوانزن خانم #ساره_جوانمردی که امروز با ثبت چهارمین مدال طلای پاراالمپیک خود (و پنجمین مدال فارغ از رنگ) پرافتخارترین بانوی ورزش ایرانزمین شد. (تنها کسی که در دو افتخار دوم از او جلوتر است، تا جایی که من میدانم فقط جانباز دفاع مقدس و ورزشکار پیشکسوت «قادر مدبر» است که دو دهه از جوانمردی بزرگتر است و یک مدال همچنان پیش و او نیز پارالمپیکیست!)
یادآوری میکنم ساره جوانمردی همان ورزشکاری است که یکبار مدال طلایش را به نفع زلزلهزدگان به حراج گذاشت و همان ورزشکاری که در المپیک قبل با کودک سهماههاش روی سکوی پیروزی رفت.
.
تبریک و خداقوت به خانم جوانمردی که نمادی از نمادهای قدرتمند اعتماد به نفس و موفقیت ایرانیان اعم از زن و مرد است.
.
و خجسته باد و بیش باد این پیروزیها و نیز قدردانی ما نسبت به ورزشکاران پاراالمپیکی غیرسلبریتی و گمنام (در نظر گوگل، هوش مصنوعی و حتی هوش غیرمصنوعی خودمان) که علی رغم رنج و محرومیتهای جسمی و نادیدهانگاشته شدن در رسانهها و توجهها، بیشترین افتخارات جهانی را در لوح تاریخ برای ایران و ایرانیان رقم میزنند.
▪️تا اینجای مطلب را همان روز کسب مدال طلا در اینستاگرام نوشتم. چندروز بعد جوانمردی پس از تلاش نافرجام برای ۵۰متر از ورزش قهرمانی خداحافظی کرد و شد جزو معدود مصداقهای «خداحافظی در اوج»! دختری استثنایی با چهار مدال طلای پارالمپیک در تاریخ ورزش ایران!
جوانمردی آن روز در مصاحبهاش نکاتی گفت که متأسفانه موید پاراگراف آخر متن ما شد:
«در شرایطی خود را برای پارالمپیک پاریس آماده کردم که از نظر تجهیزات و فشنگ کامل نبودیم و در اردوهای پایانی از فشنگ خارجی استفاده میکردیم با این وضعیت توانستم فینال امروز را نیز خوب جمع کنم. حدود ۳ سال تمرینات را کنار گذاشته بودم و بعد از این که سهمیه پارالمپیک را در هانگژو کسب کردم تمریناتم را در تپانچه خفیف ۵۰متر شروع کردم... وقتی در فینال تیر میزدم به این فکر میکردم که روزی به رئیس فدراسیون نامهای زدم و درخواست فشنگ کردم اما درخواست من رد شد. امروز با ناراحتی به روزهای از دست رفته فکر میکردم که چرا باید با تیراندازان این گونه رفتار میکردند. امیدوارم سایر تیراندازان همرشتهٔ من روزهای خوبی را داشته باشند.».
@FihMaFih