سلام دوستای گلم وقتتون بخیر
ی کانال طب اسلامی هست مطالبش خیلی کاربردیه
لینکشو میذارم اگر دوست داشتین عضو بشید استفاده کنید مطالب خوبی داره
#داستان
🔹️محبت و قدردانی
خارخاری آب دهانش را قورت داد و به خانم فیله سلام کرد.فکر میکنید خارخاری یک خارپشت بود؟
خارخاری یک قورباغه بود که همش تنش میخارید.
خانم فیله گفت:چی شده؟خارخاری گفت:می شود پشتم را… بِخارانی؟
خانم فیله گفت:من که انگشت بِخاران ندارم، من فقط میتوانم ماساژ فیلی بدهم!
قورباغه رسید به آقا ماره و با ترس و لرز گفت:می شودپشتم رابخارانی؟
آقاماره فکر کردو گفت:من که انگشت بِخاران ندارم، من دو تا کار میتوانم بکنم، هم میتوانم ماساژ ماری بدهم، هم تو را بخورم!
قورباغه فرار کرد و رفتورفت.تا رسید به خارپشت و گفت:می شود پشتم را…
اما با دیدن تیغهای خارپشت فهمید که او فقط میتواند تنش را سوزن سوزن کند».خسته شد، نشست زیر درخت و پشتش را مالید به تنه زبر درخت.
گنجشک کوچولو از بالای درخت آمد پایین و گفت:«چه کار میکنی قورباغه؟» قورباغه گفت:«پشتم میخارد! هیچ کس انگشت بِخاران ندارد!»گنجشک پنجه کوچکش را به قورباغه نشان داد و گفت: «این خوب است؟ این بِخاران است؟»
قورباغه خوش حال شد و گفت:«آره. فکر کنم هست!»گنجشک شروع کرد به خاراندن پشت قورباغه قورباغه هی گفت: «آخیش! آخیش! این طرف تر، آخیش! آن طرف تر!»و کم کم خارشش خوب شد و به گنجشک گفت:«حالا من برای تو چه کار کنم؟ تو که این قدر خوب میخارانی؟»
گنجشک گفت:«تازه لانه ساخته ام، یک کم کَت و کولم درد میکند؛ اما فکر نکنم تو بتوانی کاری بکنی!» قورباغه دستهایش را نشان گنجشک داد و گفت:«معلوم است که میتوانم!»با انگشتهای پهنش، کت و کول گنجشک را ماساژ قورباغهای داد گنجشک هی گفت:«آخیش! آخیش»
https://eitaa.com/joinchat/631767417C1eb9b8c004
16.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن زیبا و تازه
#ســـــــــــــــــــــــارا و صَـــــــــــــــــــــــــــــدرا
قسمت : « نهم»
«می خوام مثل مامان باشم
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
✨مهربانی های امام علی علیه السلام با کودکان
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
26.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون زهره و زهرا
این قسمت : آش نذری
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
#داستان
🔹️مسابقه مدرسه
🌺به نام خدای مهربون🌺
یه روزی از روزهای زیبای بهار خانم معلم مهربون که به کلاس آمد رو به بچهها کرد و گفت: بچهها یه مسابقه داریم
همه خوشحال شدن و پرسیدن چه مسابقه ای؟
خانم معلم گفت من به هر نفر یه بذر گل میدهم و هر کسی زیباترین گل رو پروش بده برنده مسابقه است.
هر کدوم از بچهها با خوشحالی میگفت حتما من برنده مسابقه هستم.
زهرا با شادی به خونه رفت و قضیه مسابقه رو به مامانش گفت و خواست یه کتاب درباره پرورش گلها براش از کتابخانه بگیره.
مادر زهرا همراه او به کتابخانه مسجد رفتن و یه کتاب به امانت گرفتن
زهرا هم با دقت کتاب رو خواند و هر چی کتاب نوشته بود انجام داد.
دو هفته گذشت و زهرا هر روز به گلش رسیدگی میکرد و مراقبش بود و نه زیاد بهش آب می داد و نه کم و هر روز به گلش نگاه میکرد و باهاش حرف میزد و میگفت: گل قشنگم زودتر رشد کن و بزرگ شو که خیلی دوستت دارم
روز مسابقه فرا رسید
بچهها با خودشان کلی گلدان گل آوردن.
زهرا هم خوشحال به کلاس رفت و همه با تعجب به او و گل قشنگش نگاه کردند و همه دورش جمع شدند و از گل زهرا تعریف کردند.
وقتی خانم معلم همه گلها رو دید گفت برنده مسابقه زهرا خانم هست
دوستان زهرا ازش پرسیدن چه طوری گل به این زیبایی پرورش داده
اونم جواب داد که از راهنماییهای کتاب پرورش گلها استفاده کرده.
خانم معلم هم به زهرا آفرین گفت و چند دونه بذر گل با یک گلدان زیبا بهش جایزه داد.
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
25.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔹️کارتون جذاب و دیدنی
🔴 باغ_اناری این قسمت: بیصاحب🙄
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
19.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن_سعود_وسارا
#سوره_ناس
دوستان خیلی زیباست حتما برای بچه هاتون بذارید عالیه
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066
34.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن زیبا و تازه
#ســـــــــــــــــــــــارا و صَـــــــــــــــــــــــــــــدرا
قسمت : « یازدهم»
قناعت و بخشش
https://eitaa.com/joinchat/3812819265Cd30c8a9066