eitaa logo
محله تختی
80 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
50 فایل
🔵 بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ من حامی طرح نور هستم چون: نمیخوام خواهرم، خواهرت، خواهرامون؛ اولین حجاب شون کفن شون باشه! شما چرا حامی طرح نور هستید؟ @foad1398
هدایت شده از محله فدک
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌ فصل جهاد فاطمه‌ها رسید 📣📣📣 امروز جامعه‌ی منتظر امام زمانی از بین خواهران فاطمی مدافع حرم می‌پذیرد!
🔹نه رگ گردن پلیس رو با چاقو زدن 🔹نه شیشه های دانشگاه رو شکستن 🔹نه آمبولانسی آتیش زدن 🔹نه کشته سازی کردن 🔹نه دنبال تجزیه طلبی هستن 🔸اصلا قابل قیاس با فتنه زن زندگی آزادی هم نیستن 🔸اینها آزادی خواهان مردم مظلوم غزه هستن اینجا مهد دموکراسی و آزادی است! 🇮🇷 @foad1398
هدایت شده از محله فدک
30.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ رفیق هیئتی؛ تقدیم به شهید لرستانی مدافع حرم سیدعباس صالحی روزبهانی این اثر ارزش دیدن داره 🏷 https://eitaa.com/safireaflak_news
هدایت شده از محله فدک
در بین چله های مختلف، یک مورد خاص و مهم وجود دارد، به نام «چله کلیمیه» که از اولین روز ماه ذی القعده که امسال از جمعه ۲۱ اردیبهشت ماه آغاز می شود.   حضرت آیت الله جوادی آملی درباره این اربعین می فرماید: «از اول ذی القعده تا دهم ذی حجّه که اربعین موسای کلیم است، این یک فصل مناسبی است؛ بهار این کار است. این اربعین گیری، این چله نشینی همین است! وجود مبارک موسای کلیم 40 شبانه روز مهمان خدا بود. فرمود: *و واعدنا موسی ثلاثین لیلهً فاتممناها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله.* به او وعده دیدار و ملاقات خصوصی دادیم؛ آمد به دیدار ما. اوّل 30 شب بود؛ بعد 10 شب اضافه کردیم، راهش باز بود؛ جمعاً شد40 شب.» از جمعه۲۱ اردیبهشت که اول ذی القعده هست تا روز عید قربان که 40 روز متوالیه بهترین زمان برای گرفتن حاجاته و بهش چله ی ذی القعده یا چله کلیمه گفته میشه که به اصطلاح علما بهار حاجت هاست! یعنی اگه کسی چله ذی القعده داشته باشه و تو این چهل روز دعا کنه محاله دست خالی برگرده. تو هم مثل من این روز را به دوستات یادآوری کن؛ به این امید که از باغ دعاشون، یه گل استجابت هدیه بگیرى!!! 👈بهترین پیشنهادها یکی از اذکار و سوره های زیره(یکیش که به دلتون می افته): ❤️چهل روز روزی یکبار زیارت آل یس ❤️چهل روز روزی یکبار دعای عهد ❤️ چهل روز روزی یکبار سوره فجر ❤️چهل روز ذکر لااله الاالله ❤️صلوات روزی ۳۵۰ مرتبه ❤️چهل روز ذکر یابصیر ۳۰۳ مرتبه ❤️ چهل روز زیارت عاشورا ❤️چهل روز سوره یس ❤️چهل روز آیه رب ادخلنی مدخلأ صدق واخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لندک سلطانأ نصیرأ روزی۱۰۰ مرتبه خیلی ها گرفتارن و خیلی ها مشکلات کوچیک و بزرگ دارن. لطفا به همه یادآوری کنید وفرستنده این متن را از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 روایت تکان دهنده از امیرالمومنین در مورد پوشش زنان در آخر الزمان @foad1398
پسندم آنچه را جانان پسندد شیخ حسن عراقی مرد پهلوانی بوده که صد و سی سال عمر کرده است و داستانش را اینگونه نقل می کند: من در اوایل جوانی بسیار زیبا بودم و با افراد نابابی رفاقت داشتم. روزهای جمعه به تفریح و گردش و لهو و لعب سپری می کردیم. روزی از روزها که به بیرون شهر رفته و سرگرم بازی بودیم. یک مرتبه مطلبی به دلم القاء شد و در این فکر رفتم که به راستی ؛ آیا ما به خاطر همین کار ها به دنیا آمده ایم؟! بازی و لهو و لعب و خوردن و مستی و ... یک مرتبه تکانی خوردم و گفتم: « نه برای این کارهای حیوانی به این دنیا نیامده ایم.» از رفقا فاصله گرفتم و به شهر برگشتم و هر چه رفقا صدایم زدند توجه نکردم... حال دیگری پیدا کرده بودم که وصفش را قدرت بیان ندارم. اتفاقا چون روز جمعه بود به یکی از مساجد که در آن نماز جمعه خوانده می شد رفتم. خطیب در حال سخنرانی بود و به مناسبتی از حضرت مهدی علیه السلام و اوصاف آن حضرت سخن می گفت. سخنانش دل مرا زیر و رو کرد و محبت عجیبی در دلم پیدا شد و با خود گفتم: ای کاش حضرت را می دیدم. کم کم از محبت به عشق رسیدم و در خواب و بیداری و نشست و برخاستم به یاد او بودم و در آرزوی دیدارش به سر می بردم و در این مسیر افتادم، یک سال گذشت و من دائما در این مدت این حال شیفتگی را حفظ کرده بودم. شبی بعد از نماز مغرب در مسجد نشسته و در عالم حال، در سیر دلدار و در یاد یار بودم. ناگاه از پشت سر دستی به شانه ام خورد و مرا صدا فرمود: حسن! .......
گفتم! بله فرمود: چه کسی را می طلبی؟ گفتم: مهدی علیه السلام را. فرمود: « منم مهدی، برخیز» بلند شدم و دست مبارکش را بوسیدم و گفتم: به خانه ما بیایید. قبول کردند و فرمودند: «مکانی را خالی کن که هیچکس جز من و شما در آن داخل نشود.» به منزل رفتیم، شروع کرد با من سخن گفتن، آتش دلم را خاموش کرد و سوز فراق را به وصالش التیام داد سپس فرمود: «برخیز و همراه من نماز بخوان» تا صیح پانصد رکعت نماز خواند علاوه بر نماز، دعاهایی هم به من آموخت... هفت شب در خانه من بود، چیزهای زیادی به من تعلیم فرمود... روزی پرسیدم: عمر شریفتان چقدر است؟ فرمود: «ششصد و بیست سال». روز هفتم قصد رفتن کرد، اظهار داشتم که مرا هم با خود ببر، فرمود: « این برنامه ای که با تو داشتم در تمام این مدت با احدی نداشتم ( که یک هفته در خانه او بمانم) بعد از این تو به احدی نیاز نداری به همین دستور ها از نماز و دعا و ذکر ها مشغول باش. و مرا جلوی درب خانه نگاه داشت .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا