7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجید_بربری
#شهید_مجید_قربانخانی
#زندگی_نامه
گفتم : مجید جان! مادر، از
امام حسین چی خواستی؟؟
گفت:
ازش خواستم، آدمم کنه... 😊
#مجید_بربری
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهیدانه
💠@fotros_dokhtarane
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجید_بربری
#شهید_مجید_قربانخانی
#مادرانه
دیدار مادر با فرزند..
فرزندی با استخوان های سوخته..
#شهید_مجید_قربانخانی
#مادرانه #شهیدانه
#فطرس_دخترانه
🌷@fotros_dokhtarane
🌼[فطـࢪس دختࢪانـه]🌼
#رویای_نیمه_شب 🌹#قسمت_شصت_نهم🌹 امین وقتی دید همه چیز مرتب است تعظیم کرد و رفت به طرف سکو رفتم کنار ب
#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتاد
🌼رویای نیمه شب
امینه به جوهر چاره کردن دخترا روی یکی از طاقچه ها بگذارد بدون نگاه کردن به من گفت این چیزها به من مربوط نیست وقتی بانویم قنوا آمدند از ایشان بپرسید جوهر صندوق تهران آشیانه روی تخته گذاشت و در انتظار دستور بعدی همان جا ایستاد امینه با اشاره از او خواست در صندوقچه را باز کند صندوقچه پر از زینت آلات و جواهرات گرانبها بود این یکی از چند صندوقچه ای است که برای کار به شما سپرده خواهد شد آنچه درون آن است با مشخصات کامل ثبت شده همه این ها برای بانویم قنواست امروز جواهرات این صندوق را بررسی کنید و ببینید کدام تعمیر یا صیقل می خواهد فردا که اومدید خواهید دید آنچه را لازم دارید در دسترس تان است امینه باز تزیین کرد و بیرون رفت از اینکه آن بیچاره ها باید روزی صد بار تزیین کردند خنده ام گرفت و جواهرات را زیر و رو کردم تعدادی از جواهرات خریداری شده از ما میان آنها بود که هیچکدام نیازی جدی به تعمیر یا صیقل نداشتند رو به جوهر گفتم یکی از ریحانه مرتب گلیمی بافت آخرش هم پولی برای خرید یک گوشواره ندارد یکی هم مثل قنوا و آنقدر طلا و جواهر دارد که نمی داند با آنها چه کند تازه ریحانه کجا و بانویت قنوا کجا؟
جوهر لب ورچید و شانه بالا انداخت نمی فهمید چه می گویم به ظرف های میوه شارژ کردم و گفتم اگر میل دارید میتوانید از این میوهها بخورید اینها برای ۲۰ نفر هم زیاد است لبخند زد دست تکان داد بدون آنکه به من فرصت عکسالعملی بدهد صندوقچه را برداشت و برد و روی سکو میان ظرفهای میوه خالی کرد باورم نمی شد آنقدر قوی باشد اشاره کردم که طلا و جواهرات را سرجایش برگردانند تکان داد و این بار انگورهای درون یکی از ظرف ها را توی صندوقچه ریخت برای خوش خدمتی دو تا الان و چندان به هم روی انگورها گذاشت و در سلامت را به زحمت بست به من نگاه کرد وقتی دید خشکم زده است لبخند و جواهرات زیورآلات را توی ظرف خالی انگوری خواستم جلویش را بگیرم ولی از جنب و جوش نیفتاد تا آن زعفران از طلا و جواهر را برداشت و روی طاقچه گذاشت مطمئن شدم دیوانه است با عصبانیت اشاره کردم هم آن را سر جایش بنشیند و تکان نخورد ظرف را روی طاقچه خالی کرد رفت نشست و ظرف خالی را روی پایش گذاشت مبهوت ماندم اگر قنوا یا مادرش در آن حال وارد اتاق می شدند روزگارم سیاه بود ممکن بود ما را یک راست سیاهچال بفرستند مانده بودم با آن دیوانه خرابکار چه کنم به در اتاق اشاره کرد و فریاد زدم برو بیرون همین حالا...
پایان قسمت هفتاد
📙@fotros_dokhtarane
❤️ #امید
#مرغ_همسایه_غاز_نیست 🦆
🔰 حسین بهرامی ، #نخبه_کرمانشاهی
توانست برای « #اولین_بار_در_جهان » ازقیر طبیعی «پنتااکسیدوانادیوم»استخراج کند و این یعنی گامی روبه جلوبرای ممنوع شدن خام فروشی قیر طبیعی 😁
💢لازم به ذکره که کانادا بعداز ۱۶ سال تحقیق
هنوزنتوانسته به آن دست پیدا کند.
🌴 تمام قد #به_احترام_نوابغ_وطنم _می_ایستم🇮🇷
🚺 #دخترونه_فطرس 🌈
💦 @fotros_dokhtarane 🇮🇷
#شکر_خند 😂
#سلامتی_راننده 🚌
🍉 صدا به صدا نمیرسید. همه مهیای رفتن و پیوستن به برادران مستقر در خط بودند. راه طولانی، تعداد نیروها زیاد و هوا بسیار گرم بود. راننده خوش انصاف هم در کمال خونسردی آینه را میزان کرده و به سر و وضعش میرسید. بچهها پشت سر هم #صلوات میفرستادند، برای سلامتی امام، بعضی مسئولین و فرمانده لشگر و ... اما باز هم ماشین راه نیفتاد 🌈
🎯 بالاخره سر و صدای بعضی درآمد: «چرا معطلی برادر؟ لابد صلوات میخواهی. اینکه خجالت نداره. چیزی که زیاد است #صلوات.»
سپس رو به جمع ادامه داد: «برای سلامتی #بنده! گیر نکردن #دنده، کمتر شدن #خنده یک صلوات #راننده پسند! بفرستید.»🌷
#طنز
🚺 #دخترونه_فطرس 🌈
😁 @fotros_dokhtarane 🇮🇷