eitaa logo
سابلیمینال رایگان
22.5هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
582 فایل
لطفا مطالب سنجاق شده را بخوانید🙏 کانال نتایج https://eitaa.com/joinchat/1567686953Cdbf7e1553b 💥ساخت ساب و ساب فروشی نداریم لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/940704071Cd194b7e412 آیدی فقط برای ارسال نتایج و سفارش کد تصویری👇 @Ali11400new
مشاهده در ایتا
دانلود
آن طرف پنجره در بيمارستاني ، دو مرد بيمار در يك اتاق بستري بودند . يكي از بيماران اجازه داشت كه هر روز بعد از ظهر يك ساعت روي تختش بنشيند . تخت او در كنار تنها پنجره اتاق بود . اما بيمار ديگر مجبور بود هيچ تكاني نخورد و هميشه پشت به هم اتاقيش روي تخت بخوابد . آنها ساعت ها با يكديگر صحبت مي كردند؛ از همسر، خانواده، خانه ، سر بازي يا تعطيلاتشان با هم حرف مي زدند . هر روز بعد از ظهر، بيماري كه تختش كنار پنجره بود، مي نشست و تمام چيزهايي كه بيرون از پنجره مي ديد، براي هم اتاقيش توصيف🌹 مي كرد. بيمار ديگر در مدت اين يك ساعت ، با شنيدن🌹 حال و هواي دنياي بيرون، روحي تازه مي گرفت. مرد كنار پنجره از پاركي كه پنجره رو به آن باز مي شد مي گفت. اين پارك درياچه زيبايي داشت . مرغابي ها و قوها در درياچه شنا مي كردند و كودكان با قايق هاي تفريحي شان در آب سرگرم بودند . درختان كهن منظره زيبايي به آنجا بخشيده بودند و تصويري زيبا از شهر در افق دوردست ديده مي شد . مرد ديگر كه نمي توانست آنها را ببيند چشمانش را مي بست و اين مناظر را در ذهن خود تجسم🌹 مي كرد و احساس زندگي مي كرد. روزها و هفته ها سپري شد . يك روز صبح ، پرستاري كه براي حمام كردن آنها آب آورده بود ، جسم بي جان مرد كنار پنجره را ديد كه در خواب و با كمال آرامش از دنيا رفته بود . پرستار بسيار ناراحت شد و از مستخدمان بيمارستان خواست كه آن مرد را از اتاق خارج كنند. مرد ديگر تقاضا كرد كه او را به تخت كنار پنجره منتقل كنند . پرستار اين كار را برايش انجام داد و پس از اطمينان از راحتي مرد، اتاق را ترك كرد . آن مرد به آرامي و با درد بسيار ، خود را به سمت پنجره كشاند تا اولين نگاهش را به دنياي بيرون از پنجره بياندازد . حالا ديگر او مي توانست زيبايي هاي بيرون را با چشمان خودش ببيند. هنگامي كه از پنجره به بيرون نگاه كرد ، در كمال تعجب😳 با يك ديوار بلندآجري مواجه شد! مرد پرستار را صدا زد و پرسيد كه چه چيزي هم اتاقيش را وادار مي كرده پرستار پاسخ داد: چون آن مرد اصلأ نابينا بود و حتي نمي توانست اين ديوار را هم ببيند.
افرادی که به سختی وزن کم میکنند ابتدا باید باور کنند که میتوانند لاغر باشند افرادی که همیشه در امتحانات نمرات بدی داشته اند باید باور کنند که لیاقت نمره بالاتر را دارند افرادی که باهوش هستند قبلا باور کرده اند که میتوانند سریع تر و بهتر مسائل را درک کنند خب یک سوال چالش برانگیز از شما داریم : این افراد چاق بودند و بعد باور چاق بودن را پذیرفتند؟ یا باور چاق بودن را پذیرفتند و بعد چاق شدند و چاق ماندند؟ در تفکر سیستمی «اگر A علت B باشد… احتمالا B هم باعث تقویت علت A است.» یعنی این افراد بعد از اینکه باور را پذیرفته اند که چاق هستند، بعد از آن با گفتن این جمله که من چاق هستم و به سختی وزن کم میکنم باورشان را تقویت کرده اند طوری که هر دارو، رژیم، عمل و … هم انجام دهند تا مادامی که باورشان عوض نشده باشد، هیچ تاثیری بر بدنشان نخواهد گذاشت (هر تاثیری هم موقتی خواهد بود) باور ما و جملاتی که در ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد مادام در حال تصحیح زندگی و افکار ما با آن جملات است. طوری که آنرا ملاک اصلی قرار داده است و به ندرت خلاف آنرا قبول میکند.
قدرت کلام پدر و مادر معجزه می کند … زمانی که ادیسون به مدرسه می‌رفت، معلم نامه‌ای به ادیسون داد که به مادرش بدهد و گفت این نامه را فقط مادرت بخواند. ادیسون نامه را به مادرش داد و گفت این نامه را معلم به من داده. مادر ادیسون نامه را خواند. در نامه نوشته شده بود: «با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان کودن است و هیچگونه استعدادی برای ادامه‌ تحصیل و درس خواندن ندارد. مدرسه‌ ما نیز جای افراد ابله و کودن‌ نیست و از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم.» ولی مادر ادیسون کار عجیبی کرد و نامه را جور دیگری برای فرزندش خواند. او نامه را این گونه خواند: «فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه‌ ما توان آموزش به فرزندتان را به خاطر داشتن هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان به او آموزش دهید» این طور شد که نانسی متیوز الیوت، مادر ادیسون شروع به درس دادن به فرزندش در منزل کرد. ادیسون در سن ۱۳ سالگی اولین اختراع خود را ثبت کرد. مدتی پس از فوت مادرش، ادیسون صندوقچه‌ مادرش را باز کرد و ‌خواست آن نامه را برای همه بخواند تا به همه ثابت کند از کودکی نابغه بوده و معلمش اولین کسی بوده که این مسئله را فهمیده، ولی با دیدن اصل نامه شروع به گریه کرد و تازه فهمید که نامه معلمش چیز دیگری بوده است!!! ادیسون تازه فهمید که چطور مادرش از یک ادیسون کودن، یک ادیسون نابغه ساخت! ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت: توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک مادر قهرمان، به نابغه‌ قرن تبدیل شد!
🙏🌹لطفا لطفا حداقل نسبت به خودتون و خانواده ، ( پدر و مادر، به برادر و خواهر ، به زن و شوهر ، فرزندان و نوه ها ) تلقین مثبت داشته باشید.🙏❤️
اگه عشق هم یک تلقین شدید قلبی باشه چی؟ خیلی تا بخاطر عشق، به کربلا رفتن‌. الحمدلله 🤲از بچگی عشق و فضیلت زیارت امیرالمؤمنین و امام حسین و حضرت ابوالفضل علیه السلام در ذهن ما تکرار شده و همین سبب توفیق بسیاری از ما برای زیارت ایشان بوده و هست. خصوصا در محرم و صفر. حقیقتا این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته. عشق یک محرک و اشتیاق سوزانه درونی است که ریشه در ناخودآگاه داره. اگه ما به فکر زیارت امام حسین علیه السلام افتادیم، بدانید که اول خدا و رسول و ولی و خود امام حسین عليه السلام و ا مام زمان(عج) ما را یاد کرده اند. خوبی اول از ایشان شروع شده. مثله نماز که خداوند با اذان دعوت عمومی داده، تکرار نماز در ناخودآگاه اثرات بسیاری داره که از درک ما خارجه. برخی ممکنه در تمام عمرشان یک سفر خارجه بروند اونم کربلاست😭 کربلا کربلا ما داریم می آئیم
کد تصویری پر از کدها ، تاکیدات و فرمول ها و تکنیک های ویژه ای است که در دل عکس پنهان از خودآگاه شما و قابل درک برای ناخودآگاه شما، قرار گرفته است.
برخی میرن ابرو می‌کارند، ایرادی نداره ولی میشه سه ماه کد تصویری استفاده کرد ، اونوقت نتایجش رو خواهند دید.
خیلی ها تقاضای کد تصویری داشتند که ما قبول نکردیم. چون بحث ازدواج فقط به خواست ناخودآگاه یک شخص نیست . البته اگه ناخودآگاه حالت آهنربا و مغناطیس جذب بشه ، افرادی که اونها هم تمایل داشته باشند ، بعید هم نیست بتونه مانند بک گیرنده و فرستنده امواج نامرئی ، افراد همانند افکارش رو جذب کنه 🤷‍♂ تسلا هم گفته بود که مغز من مانند یگ گیرنده عمل می‌کنه. تسلا از اینشتین به مراتب باهوش‌تر بود، بزرگترین مخترع حداقل در یکی دو قرن اخیر بود. همسایه ما بچه هایی داره متولد دهه ۵۰ و ۶۰ که برخی مجردند. الآن دهه ۸۰ دنبال ازدواج هستند، البته خوبه، سن آدم بره بالا، ازدواج برای دختر و پسر یه کم سختر میشه. ریسک پذیری کم میشه و ... به نظرم خوبه دخترا مثلا از۱۸ سالگی و پسرا از ۲۰ سالگی ازدواج کنند. خیلی از دهه شصتی ها الآن مجردند. خب دهه ۸۰به دهه۷۰ و ۶۰ نگاه میکنه. آدم میترسه یه موقع مجرد بمونه. ان شاءالله همه به مراد دلشون برسند.🤲 حالا اگه شد میگم استاد سازنده کد تصویری ما، یک کد تصویری رایگان هم بسازه. انشاءالله موثر باشه.🤲
بحث ازدواج بحران جهانی😱 قرن ماست ، مثلا آمار ازدواج در کره جنوبی و ژاپن هم خیلی کم شده
اردیبهشت می خوان چکار کنند خدا عالمه‌ این جنایتکاران حیله گر کودک کش نامرد ، از فرعون و یزید و هیتلر هم بدتر شدن. خدا لعنتشون کنه، اللهم عجل لولیک الفرج 🤲