# چهل_یکم
آخر تابستان ، ساخت خانه تمام شد . خانه ی کوچکی بود . یک اتاق و یک آشپزخانه داشت ؛ همین . دستشویی هم گوشه ی حیاط بود . صمد یک انبار کوچک هم کنار دستشویی ساخته بود ، برای هیزم و زغال کرسی و خرت و پرت های خانه .
خواهر ها و برادر ها کمک کردند اسباب و اثاثیه ی مختصری را که داشتیم آوردیم خانه ی خودمان . از همه بیشتر شیرین جان کار میکرد و حظ خانه مان را می برد . چقدر برای آن خانه شادی می کردیم . انگار قصر ساخته بودیم . به نظرم از همه ی خانه هایی که تا به حال دیده بودم ، قشنگ تر ، دلباز تر و با صفا تر بود . وسایل را که چیدیم ، خانه شد مثل ماه .
از فردا دوباره صمد رفت دنبال کار . یک روز به رزن می رفت و روز دیگر به همدان . عاقبت هم مجبور شد دوباره به تهران برود .
سر یک هفته برگشت . خوشحال بود .کار پیدا کرده بود . دوباره تنهایی من شروع شده بود ؛ دیر به دیر می آمد .وقتی هم که می آمد ، گوشه ای می نشستو رادیو کوچکی را که داشتیم می گذاشت بیخ گوشش و هی موجش را عوض میکرد . می پرسیدم : " چی شده ؟ ! چکار میکنی ؟ ! کمی بلندش کن ، من هم بشنوم . "
اوایل چیزی نمی گفت . اما یک شب عکس کوچکی از جیب پیراهنش درآورد و گفت : " این عکس آقای خمینی است . "
#داستان_شبانه
#دختر_شینا
#خاطرات
#شهادت
#خط_مقدم
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
ارباب خوبم تولدت مبااااارک
😍👏
السلام علیک یا اباعبدلله
#یاحسین
#شهدا
#شهادت
#خط_مقدم
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
#صفحه ۵۱۸مصحف شریف🌱
💠 سوره مبارکه ق
✨ هدیه به #امام_زمان (عج)
#قرآن
#ختم_قرآن
#خط_مقدم
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
17.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~•﷽•~
#پرسمان
❓پرسش:
🔍 عوامل مؤثر در تشویق رژیم بعثی عراق در حمله به ایران چه بود؟
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#جهاد_تبیین
#فیلم_دفاع_مقدس
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═════ ࿇ ═════╗
🇮🇷🇮🇷🇮🇷@frontlineIR🇮🇷🇮🇷🇮🇷
╚═════ ࿇ ═════╝
معشوقه ما یکسره
مشغول نمـاز است
عشـق است خدایی
که خدا داشته باشد
#محمود_کاوه
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
قسمت چهل دوم.m4a
3.59M
کتاب دختر شینا به صورت صوتی
#قسمت_چهل_دوم
#دختر_شینا
#داستان_شبانه
#خط_مقدم
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
# چهل_دوم
" شاه او را تبعید کرده . مردم تظاهرات می کنند . می خواهند آقای خمینی بیاید و کشور را اسلامی کند . خیلی از شهر ها هم تظاهرات شده . "
بعد بلند شد و وسط اتاق ایستاد و گفت : " مردم توی تهران اینطور شعار می دهند . "
دستش را مشت کرد و فریاد زد : " مرگ بر شاه . . . مرگ بر شاه "
بعد نشست کنارم . عکس امام را گذاشت توی دستم و گفت : " این را برای تو آوردم . تا می توانی به آن نگاه کن تا بچه مان مثل آقای خمینی نورانی و مومن شود . "
عکس را گرفتم و نگاهش کردم . بچه توی شکمم وول خورد .
روز ها پشت سر هم می آمد و می رفت . خبر تظاهرات همدان و تهران و شهر های دیگر به قایش هم رسیده بود . برادر های کوچک تر صمد که برای کار به تهران رفته بودند ، وقتی بر می گشتند ، خبر می آوردند صمد هر روز به تظاهرات می رود ؛ اصلا شده یه پایه ی ثابت همه ی راهپیمایی ها .
یکبار هم یکی از هم روستایی ها خبر آورد صمد با عده ای دیگر به یکی از پادگان های تهران رفته اند ، اسلحه ای تهیه کرده اند و آورده اند رزن و آن را داده اند به شیخ محمد شریفی۱ .
این خبر ها را که شنیدم ، دلم مثل سیر و سرکه می جوشید .
حرص می خوردم چرا صمد افتاده توی این کار های خطرناک .
دیر به دیر به روستا می آمد و بهانه می آورد که سر زمستان است ؛ جاده ها لغزنده و خطرناک است . از طرفی هم باید هر چه زود تر ساختمان را تمام کنند و تحویل بدهند . می دانستم راستش را نمی گوید و به جای اینکه دنبال کار و زندگی باشد ، می رود تظاهرات و اعلامیه پخش می کند و این جور کار ها .
۱ . شیخ محمد شریفی بعد ها امام جمعه ی رزن شد .
#داستان_شبانه
#دختر_شینا
#خاطرات
#شهادت
#خط_مقدم
─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝