eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
67 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
امروز چهارشنبه ۲۸ آذر، جلسه درس اخلاق (حفظه الله) همزمان با نماز مغرب و عشاء در موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی برگزار می شود، ان شاء الله. ✅ این جلسه هر هفته برقرار است ان شاء الله. 🍃معاونت تعلیم و تربیت موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی🍃 http://eitaa.com/joinchat/3629187084Cc175f1d128
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#درس_اخلاق #استاد_فروغی ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
970922-درس اخلاق-استاد فروغی.mp3
19.89M
#صوت #درس_اخلاق #استاد_فروغی 🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۷/۰۹/۲۱ 📌موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
#علامه_طباطبایی درس و تحصیل بی خدا، لا یزید السیر فیه الا الابتعاد ... موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 كسی است كه بدن او هم چون پيراهنی برای او است كه زمانی آن را كنار نهاده و زمان ديگر بكار می‌گيرد‌‌؛ هيچ انسانی نمی‌ تواند در زمره حكماء درآيد و از ايشان دانسته شود، مگر آنکه در زمره مقدس درآيد و پوشش بدن را گاهی بكار گيرد و گاه كنار نهد؛ اگر بخواهد به عالم عروج كند و يا به هر صورتی كه اراده كند، در آيد؛ نفس انسان نيز كه از جوهر قدسی تشكيل شده است ، آن‌گاه كه از عالم نور منفعل شود و لباس اشراق بپوشد ، همچون نور تأثير می‌كند و منفعل می‌سازد ، اشاره می‌كند و شئ با همان اشاره او ، وجود می یابد و تصور می‌كند و شئ بر حسب تصور او واقع می‌شود. 📚جلد اول مصنفات، ص ۱۲۹ 🔵موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 📌 eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
✅ عارف چیزی جز تفسیر آیه هو الاول و الآخر نمی گوید 《 هُوَ الأوَّلُ وَ اْلآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ 》 عارف به معارف حقّه ارباب معرفت و يقين و سالك طريق اصحاب قلوب و سالكين مى داند كه منتهاى سلوك سالكان و غايت آمال عارفان فهم همين يك آيه شريفه محكمه است. به جان دوست قسم كه تعبيرى براى حقيقت توحيد ذاتى و اسمائى بهتر از اين تعبير نيست، و سزاوار آن است كه جميع اصحاب معارف براى اي.ن عرفان تام محمدى صلّى اللّه عليه و آله و كشف جامع احمدى و آيه محكمه الهى سجده كنند و در خاک افتند. به حقيقت عرفان و عشق قسم كه عارف مجذوب و عاشق جمال محبوب از شنيدن اين آيه شريفه اهتزازى ملكوتى و انبساطى الهى براى او دست دهد كه لباس بيان به قامت آن كوتاه و هيچ موجودى تحمّل آن ندارد. فسبحان اللّه ما أعظم شأنه و أجلّ سلطانه و أكرم قدره و أمنع عزّه و أعزّ جنابه. آنها كه به كلمات عرفاى شامخ و علماى باللّه و اولياى رحمان خرده گيرى می كنند خوب است ببينند كدام عارف ربّانى يا سالك مجذوبى بيشتر از آنچه اين آيه شريفه تامّه و نامه قدس الهى متضمن است بيانى كرده يا تازه اى به بازار معارف آورده؟ اينك اين كريمه الهيه و آن كتب مشحونه از عرفان عرفا. 📚امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص ۶۵۷ https://eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔴شهید مطهری چرا موفق شد؟ امروز ما ریزه خوار سفره انعام فکر او هستیم🔴 ❓❔ چرا موفق شد؟ چرا این اثر و را از جهت ایجابی و سلبی در ما گذاشت؟ چون برای آماده‌سازی خود، کرده بود؛ بعد هم برای خرج کردنِ این ذخیره‌ علمی، به هیچ‌وجه و نکرده بود. 📝🎙 مرحوم مطهری نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانیهایی که خود او انجام داده بود، به‌دست آوردن شوائبگوناگون و در زمینه‌های فکر و اندیشه‌ی مذهبی و دینی، و پاسخگویی به انحرافات بود. در این مرد اصلاً وجود نداشت؛ لذا با آن و توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون او در زمینه‌های گوناگون، چه در زمینه‌های فلسفی، چه در زمینه‌های اجتماعىِ دینی، و چه در زمینه‌های سیاسىِ دینی است. ما امروز به ایشان داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرف‌ها جدیدتر و تازه‌تر است؛ خیلی از شائبه‌ها و اشکالات و شبهات بعد از حرف‌های شهید مطهری به‌وجود آمده، باید برای اینها بود؛ لذا حوزه‌های علمیه وظیفه‌ سنگینی برعهده دارند. بیانات مقام معظم‌ رهبری 🔷 ۱۳۸۴/۰۲/۱۱ 📌 @fvtt_ir
هدایت شده از مدرسه تخصصی حکمت باقرین
هویت طلبگی آن موقعی شکل می‌گیرد که طلبه دارای بُعد علمی باشد، و کسانی که به کار علمی نمی‌پردازند طلبه محسوب نمی‌شوند. شغل طلبه کار علمی کردن است. اگر کار علمی برداشته شود، دیگر طلبه نیست. البته شدت و ضعف دارد. اگر کسی کار علمی را شروع کرده و تلاش کند ولی به اجتهاد نرسد، به اعتقاد بنده در ملکوت عالَم این شخص جزء عالمان دینی و مجتهدان شناخته می‌شود. 🔵معاونت پژوهش 🔵مدرسه تخصصی حکمت و عرفان باقرین 📌 @bagherain
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔷چهارشنبه ۷ آذر در فضایی صمیمی گعده‌ای برای گفتگو و استفاده از محضر با حضور تعدادی از طلاب مقطع تمهیدی تشکیل شد. 🔷 این جلسه اولین جلسه از این سلسله نشست ها بود و ان شاء الله هر هفته به مدت ۲ ساعت برقرار خواهد بود. 🔷 عنوان جلسه انتخاب شده و بناست در آن و سؤالات طلاب گرامی؛ و در عصر کنونی، طرح و مباحثه شود و از حضور استاد محترم نیز بهره مند بشویم. ⚪️ در ادامه گزارشی از مباحث مطرح شده در جلسه اول تقدیم می گردد. 👇👇👇
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓 ۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 ابتدای جلسه سؤالی در مورد اینکه اساسا با چه منطقی مسیری را برای خدمت به جامعه انتخاب بکنیم و چطور می شود این مسیر را کوتاه تر کرد پرسیده شد که استاد در پاسخ به این سؤال بحث دو نوع را مطرح فرمودند: 1⃣ جهت گیری تخصصی ببین استعداد ها و زمینه هایت چیست با سخت گیری کم خودت را گیر بینداز، اگر قرار باشد درب این تامل باز باشد اینقدر ناخن می زنی که دیگر در این موقف هم مستقر نیستی. یکی از رشته های تخصصی را انتخاب کن برو جلو به یک مدارجی برس، بعد آهسته آهسته صحبت از کار برایت می کنند. قبلش کسی تو را تحویل نمی گیرد. این الگو الان دارد اجرا می شود مراکز تخصصی ای زده می شود، مثلا ده نفر می روند یک رشته تخصصی را می خوانند دو سه نفری با شکست تحصیلی مواجه می شوند یک چند تایی هم آدم های معمولی هستند و یکی دو نفر هستند که استفاده های اساسی می کنند. می گویید نیاز جامعه چه می شود؟ می گوید اگر نیاز جامعه نبود اصلا به مرحله تخصص نمی رسید و یک مسیر سختی طول کشیده تا آمده یک رشته تخصصی شده است. این را الان یک عده بیرون منتظر آن هستند. 2⃣ جهت گیری تخصصی یک الگوی دیگر این است که ما ضمن اینکه این تحصیلات عمومی را داریم می کنیم یکی از گره های نظام را انتخاب بکنیم روی آن متمرکز بشویم بعد از این بگوییم حالا چه باید بخوانم؟ اگر لازم باشد دو سه تخصص بگیرم. یک ماموریت انتخاب می کنی و هر چیزی که برای آن ماموریت لازم است را جمع می کنی. این ها انصافا خیلی هم سریع به موقف هایی مثل رهبری انقلاب نزدیک می شوند. این ها مجبور هستند که دانشمند بشوند، مجبور هستند که تیمی کار بکنند. 🔷 بعد از طرح این بحث، سؤالی در مورد پرسیده شد، که استاد پاسخ دادند که در این مدل باید در ابتدا و یا همان اوایل ماموریت باید انتخاب بشود و سه جور می شود این اتفاق رخ بدهد: 1⃣ نظام آموزشی که در آن هستید خود او یک مشت گره را شناسایی کرده، او منتظر است ببیند چه زمانی من می توانم با تو حرف بزنم، وقتش که شد می گوید بیا اینجا این قضیه را شنایایی کردیم تو هستی این را به عنوان ماموریت انتخاب بکنی؟ این یک الگوی متینی است و اصلش این است که ما باید اینطوری باشد که ما زجر نکشیم. الان حتی مجموعه های تربیتی هم اینطوری است که فقط تربیت می کنند و رها می کنند. 2⃣ و بدون منطق مشخص همینطور یک کسی فی البداهه ماموریتی پیشنهاد می دهد، مثلا می گوید فناوری فرهنگی چند نفر می آیند دور هم جمع می وشوند و مطالعه و مباحثه و ... تا یک گروه شکل می گیرد و زندگی این ها می شود فناوری فرهنگی. یا بعدی اخلاق پزشکی و ... 3⃣ خود فرد طوری تربیت شده است یا تربیت می کنیم که دنبال رصد گره ها و نیازهای اساسی نهضت اسلامی است نه اینکه دنبال تخصص ها باشد. به او می گوییم گردن خود تو است، باید شناخت از خود و اطلاعاتت از جامعه را بالا ببری؛ تحصیلاتت را بر اساس قدر متیقن ها انجام بدهی ولی در نهایت باید نتیجه این شناخت ها و رصدهایت، انتخاب یک گره به عنوان ماموریت باشد. [توسط استاد وعده داده شد که این قسمت را می توان مفصل تر هم بحث کرد] ⚠️ اگر ما بتوانیم محیط آموزشی خودمان را پر از جو ماموریت و احساس مسئولیت کنیم و از طرف دیگر پر از اطلاعات و آگاهی کنیم می شود توقع داشت که گروه های ماموریتی که گره های راهبردی نهضت اسلامی را هدف گرفته اند که حل کنند، را پدید آورد. ⚠️ در واقع خود همین نبود یک محیط آموزشی ماموریت گرا که دارد به همه ضربه می زند را یکی ماموریت خودش قرار بدهد. 📌 @fvtt_it
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۷ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 در ادامه چند نفر از طلاب بر اهمیت اینکه چه ماموریتی توسط طلاب انتخاب شود و سطح آن چه میزان باشد تاکید کردند که استاد با تایید این سخن فرمودند: «من موافقم که ما در واقع مسئله های مان از گره های سرنوشت ساز باید شروع شود، بسم الله. خود همین را در یک فضایی که یک غنای تحلیلی اطلاعاتی دارد می توانید ابعادش را به درستی تشخیص بدهید. اگر آن محیط را فراهم کنید آن مسئله ها به تدریج خود را نشان می‌دهد. بعد از آن نمی توانید به مسأله‌های درجسۀ پنجم بپردازید. مورد شماتت قرار خواهید گرفت.» استاد از طلاب خواستند که خود همین می تواند یک مطالبه ای از خود شما باشد، فضایی در همین جا درست کنید که اطلاعات و مسئله های در سطوح بالا و هیجان مسئولیتی بالا بیاید و مطرح شود و در چنین فضایی است که مسئله های اصلی کشور را می توان مطرح کرد. و فرمودند: «من سال ها است که به طلبه ها می گویم که اگر خودتان بسم الله بگویید می شود یک چنین فضایی برایتان فراهم کرد ولی باید خیز بردارید و پای تلاش جهت برآوردن این نیاز بایستید.» 🔷 سپس مطالبه داشتند که تعدادی از این مسائل که در سطح گره های جدی نهضت اسلامی است مطرح شود. استاد بعد از بیان اینکه باید مسئله هایی که طلاب دردمند دنبال حل آن می افتند در سطح باشند، فرمودند: «خود مجموعه ما احساسش این است که موارد متعددی از این مسأله‌های تمدنی را شناسایی کرده و بعضی ها را هم ورود کرده است.» و سپس به دو نمونه از این مسائل اشاره فرمودند: 1⃣ ما به خاطر هم حضور و زندگی در دانشگاه و هم به خاطر این که از این جا دانشگاه را رصد کردیم یکی از مسئله هایی که متوجه شدیم این بود که ما در ایده ی دانشگاه خودمان نبوده ایم و نیستیم. این چیزی که الان به عنوان دانشگاه در کشور ما است غیر بومی و غیر دینی است (نه ملی است و نه آیینی). مراد صرفاً دانشگاه علوم انسانی نیست، کلا دانشگاه در ایده ای تعریف شده که به اندیشه و اقلیم ما تعلق ندارد. انبوهی از دانایی پشت ایده دانشگاه است که به ما ربطی ندارد. ما شروع کردیم با این مسئله درگیر شدن. حضورمان در دانشگاه در واقع و به صورت بنیادین به خاطر این بود. این که کادر تربیت کنیم و فرهنگسازی کنیم و ... سالاد کار بود. رفتیم درگیر شدیم دیدیم که این معضل یک مقدار رستم تشریف دارد. خود این فهم برای ما بسیار مغتنم بود. حالا دورخیز کردیم، ولی ول کن قضیه نیستیم. حرف من این بود که اگر من فرزند امام خمینی هستم من حق ندارم بروم دانشگاه صرفا منبر بروم و یا بروم صرفا یک گروه مطالعات نهج البلاغه راه بیندازیم. علت ایجاد حوزه دانشجویی هم این بود که تمرین کنیم که آیا می‌توانیم در محیط خودمان یک دانشگاه بزنیم. ما رفتیم درس های حوزه را آن جا تدریس کردیم و بنای بر توسعۀ کار داشتیم. پس از مقداری کلنجار رفتین با موضوع متوجه دشواری کار و نارسایی فکری و نیرویی برای این عملیات شدیم. الآن با درد فراوان در حال دورخیز برای خیز دوباره به سمت مسأله هستیم. باید هجمه در این فضا را زنده نگه بداریم. باید نیرو جذب بکنیم یک دفعه می بینیم صد نفر هستیم داریم به ویرایشهای اساسی در این باب فکر می کنیم. مسئله ما نباید چیزی کمتر از این باشد ولو خیلی‌ها از نفس افتاده باشند و دیگر روزنۀ امیدی هم نبینند. ما اگر با متانت و حوصلۀ کامل به تعداد قابل توجهی از حوزویان مستعد بیاموزیم که به این مسأله فکر کنند و برایش نقشه بکشند و این درد را وارد خونشان کنیم، آخرش کار خودشان را می کنند. 2⃣ یک ماموریت دیگر که ساعت های زیادی برای آن وقت گذاشته‌ایم، یک گروهی هم پای آن هستند؛ مقوله گفتمان سازی مکتب امام است. چند ساعت باید در این زمینه حرف بزنم که شما بتوانید تشخیص بدهید که چه دارد گفته میشود و تایید بکنید که ضریب اهمیت راهبردی آن خیلی بالا است. اگر کسی به طور حرفه ای وارد این فضا بشود فضا او را می بلعد و باید برود به صورت حرفه ای در این فضا کار بکند. تردید ندارم که این یکی از ماموریت هایی است که سرنوشت کشور را عوض می کند. استاد فرمودند: مکتب امام باید برای تان تقریر شود. دارایی ها و ویژگی های مکتب امام و نسبت امام با مکتب امام توضیح داده بشود که گفتمان چیست و اقتدار گفتمان چیست بعد پیوند این دو تا گفتمان مکتب امام چه می شود و با این چه کار می شود کرد؟ بعد بر اساس همین می شود تحلیل کرد که علت شکست ها و کندی ها و تشتت ها این است که مکتب امام را گفتمان نکردیم. توضیح معرفی این ماموریت ها طول می کشد. 3⃣ حکمت عملی را گروهی درگاه تولید علوم انسانی اسلامی می دانند. ما در موسسه یک مجموعه حرفه ای ۷ نفره درست کردیم. @fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
📝 گزارش سلسله نشست های 🔹 🗓۱۴ آذر ۱۳۹۷ 🔸 🔷 ابتدا یکی از برادران دو سؤال در مورد تحصیل فلسفه پرسید 1⃣ «فلسفه که داریم می خوانیم سوال من نیست، بومی من نیست؛ هر چه جدی تر می خوانیم بیشتر از خودش دور می شویم؛ مثل ریاضی خواندن است. خودم توجه می کنم به این که باید اینطوری بشود، درگیر اصطلاحات نشوم، برای باز شدن نگاه و پیدا کردن ادبیات خوب است ولی این که وارد فضایش بشوم سخت است. خود حضرتعالی هم بیشتر بار را می دهید که مطلب را فهم بکنیم.» 2⃣ «این فلسفه ای که دارم می خوانم، [می خواهد چه کند؟] ما در دانشگاه که می خواستیم کاری برای انقلاب بکنیم گفتند در حوزه بروید عمیق تر این کار را می کنید. نسبت این درس هایی که می خوانیم با آن رسالت انقلابی مان برایم معلوم نمی شود، هم اصول و هم فقه و هم حکمت و عرفان! این که الان می خوانم بعدا کجاها است که به درد من می خورد؟ از منظر تعبدی پی می گیریم که همه می گویند لازم است. برای خودمان واقعا روشن نیست که نسبت ها چطوری است.» ☑️ در پاسخ به این سؤالات استاد فرمودند: 🔘 پاسخ به سؤال اول 🔹 حداقل در باب دانش فلسفه و تعلیم حکمت می شود این ملاحظه را داشت، که چرا حکمت اینطور است که روی عطش های من نیست؟ این را می شود مطالبه کرد و مطالبه ی درستی است و مقوله ی تعلیم حکمت باید به این مسئله بپردازد و این مشکل را حل بکند. الان حکمت هم تقریبا شبیه نحو دارد تدریس می شود شروع می کنند می گویند یک مشت قواعد است این ها را یاد بگیر این ها در ذهنت جمع بشود تو یک آدم متفاوتی می شوی یک طور دیگری عواطفت شکل می گیرد و ... بعد از مدت ها تحصیل معلوم خواهد شد که وقت هایی که گذاشتی سودمند بوده است! راستش من با شما همراه هستم که تعلیم حکمت کاش بهتر از این بود، به این معنا که اگر دستگاه آموزشی ما چالاک تر از این بود می آمد از مسئله های ما شروع می کرد، بعد تا ساحت ناب اندیشه های بی ملاحظه ی فلسفی می برد. الان این بحث های فلسفی بدون هیچ پیه و چربی اضافی است. این مسیر مسیر بی نتیجه ای نیست. واقعا نتیجه می دهد. می شود انسان از این مسیر استفاده بکند و به یک طراز معرفتی متفاوتی برسد، بعد احساس می کند که ناخود آگاه دارد از یک زاویه دیگری به مسائل نگاه می کند. لذا باید گفت انگار چاره ای نداریم، و باید این مسیر را در پیش بگریم. ولی اگر مجالی داشتیم برای بعد از خودمان این روند تحصیلی را یک مقداری ویرایش بکنیم و مسیر متفاوتی پدید بیاوریم [خیلی خوب می شود] 🔘 پاسخ به سؤال دوم در بحث خدمت به انقلاب و نسبت به انقلاب اینطوری می شود، در نسبت گرفتن با عطش های انقلاب اسلامی یعنی مسئله های انقلاب، واقع قضیه این است که ما خیلی یک خطی ارتباط نمی گیریم، یعنی مثلا با ادبیات عرب برویم با انقلاب ارتباط بگیریم، ادبیات عرب و منطق و فلسفه و اصول و فقه سر جمع یک شخصیت علمی از من درست می کند من می توانم با انقلاب ارتباط بگیریم. البته اگر حکمت نباشد من آنجا یک آدم ضعیفی هستم. لذا نمی شود یک ارتباط مستقیم تناظری نشان داد. شبیه به این را می شود نشان داد، که موقعی که نگاه تو عوض شده حادثه های اینطوری که پیش می آید دیگر نگاه تو عوض شده و تصویرت و نظام حساسیت هایت تغییر می کند و لذا راه حل های متفاوتی ارائه می کنید. مثلا شما به خاطر این که حکمت می خوانید، درباره ی انسان تلقی متفاوتی پیدا می کنید، درباره ی انسان کامل تلقی متفاوتی پیدا می کنید، درباره نبوت و امامت و غیبت و ظهور و انتظار و ... تلقی متفاوتی پیدا می کنید. می بینید که خیلی راهبردی شد. چون مهم ترین مسئله ی ما انتظار است. بشر مسئله ای مهم تر از غیبت امام زمان ندارد. فلذا رفتاری مهم تر از انتظار ندارد. ما باید در انقلاب اسلامی ظهور را هدف گرفته باشیم و حق نداریم به چیز دیگری فکر بکنیم، به خاطر این که اشتباه است حق نداریم؛ ما هایی که دوست داریم ظهور را هدف بگیریم آن حقیقت و محتوا و معنایی که از ظهور پیدا می کنیم در سرنوشت این آسیب شناسی ها و راهیابی ها دخالت ندارد؟ در تمام این ها تاثیر دارد. این هم آن خط تأثیر مستقیم. اصل قضیه این است که ما با یک ذخیره ای از دانایی می رویم پشت مسئله های انقلاب قرار می گیریم این ذخیره باید خوب انتخاب بشود. 📌 @fvtt_ir