eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
67 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 1️⃣ ابعاد بنیادهای عرفانی امام خمینی https://eitaa.com/fvtt_ir/1929 💢بخش 2️⃣ ادوار عرفان نظری (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/1997 💢بخش 3️⃣ ادوار عرفان نظری (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2041 💢بخش 4️⃣بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2095 💢بخش 5️⃣ بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2148 💢بخش 6️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2176 💢بخش 7️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2196 💢بخش 8️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 1) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2234 💢بخش 9️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 2) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2320 💢بخش 🔟 وحدت عرفان و تشيع https://eitaa.com/fvtt_ir/2393 💢بخش 1️⃣1️⃣ دستيابي به عرفان شيعه فقاهتي https://eitaa.com/fvtt_ir/2441 💢بخش 2️⃣1️⃣ سلوك عرفاني حضرت امام (بخش پایانی) https://eitaa.com/fvtt_ir/2482 🔚 به پایان رسید بحمدالله —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 9️⃣ 📝 پرسش و پاسخ حضار (بخش 2) ☑️ آيا عدم جدايي دين، فلسفه و عرفان با ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني كه به عنوان يك ضرورت مطرح است، درتعارض نيست؟ ✅ پاسخ: (بخش مربوط به فلسفه در پست قبل گذشت، اینک پاسخ بخش عرفان) در باب معنويت و عرفان، آيا دين راه دل را پذيرفته است؟ در دين نگاه كنيد كه فراوان است: «مَن اَخلَصَ للّه اَربعينَ صباحاً جَرَت ينابيعَ الحِكمه مَن قَلبهِ اِلي لِسانه»؛ علم لدني يا خيلي از چيزها كه من الآن نمي‌خواهم وارد جزئيات بشوم. اينكه اجازه داده، بلكه عالمان قَدَر ديني را مقربان معرفي كرده است. در متن ديني نگاه كنيد كه مقربان و مخلصان چه كساني هستند؟ اگر فردي براساس دين خدا عمل كرد و به مقام مخلصين رسيد، آنچه مي‌فهمد، ناب‌ترين فهم ديني است كه بايد فهم او را بيشتر اعتنا كرد. چرا كنار بگذاريم؟ گمان نكنيد كه ناب بودن به اين است. به نظرم ناب بودن به اين نيست. در واقع بايد گفت سلمان ناب‌تر از من مي‌فهمد. چرا؟ چون به بركت تبعيت از دين رسول الله و اهل بيت به قوتي رسيده كه قابل استفاده است. سلمان آنچه را كه مي‌دانست اگر به زبان مي‌گفت من كه پايين‌تر از ابوذر هستم اين را تكفير مي‌كنم. واضح است؟ ولي ناب است. اهل بيت قبول دارند، چرا بگوييم نه. دين نگفته كه عقل، معنويت و عرفان را اجازه نمي‌دهم؛ بلكه آن را پذيرفته و همين‌گونه احتجاح مي‌كند، شما نمي‌توانيد راه را ببنديد. 🔹 همايش «عرفان اسلامي از نگاه امام خميني؛ بنيادها و دستاوردها» 7/3/94 (برگزار کننده: مجمع عالی حکمت شعبه مشهد) —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/1935 💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2003 💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2051 💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2104 💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2155 💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2185 💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2203 💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2243 💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2333 💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2404 💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4) https://eitaa.com/fvtt_ir/2456 💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5) https://eitaa.com/fvtt_ir/2487 💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2536 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 9️⃣ 🌐 واقع بما هو واقع (2) 🔺اگر حيثيت بحث فلسفي و كيفيت موضوع فلسفه روشن شود، بسياري از نكات ديگر را مي‌توان دريافت و در بحث‌هاي فلسفي با بصيرت فراوان پيش رفت. نيز مي‌توان اشكالاتي را كه دربارة موضوع و مسائل فلسفه مطرح است به‌آساني پاسخ گفت. براي نمونه، اين اشكال مطرح شده است كه اگر يك دسته از مسائل فلسفي، مسائل تقسيمي است، تقسيم در جايي نمي‌ايستند و در اين صورت بسياري از مسائلي كه غير فلسفي‌اند، بايد داخل در فلسفه شمرده شوند. پاسخ اين است كه همواره بايد حيثيت بحث فلسفي مراعات شود. تقسيمات موضوع فلسفه تا جايي پيش مي‌رود كه حيث وقوع در نظر باشد. براي نمونه، تقسيم سنگ به رسوبي، آذرين و دگرگوني، تقسيمي در دايرة علم فلسفه نيست؛ زيرا اين تقسيم از حيث وقوع صورت نگرفته است. سنگ ازآن‌جهت كه موجود است، اين اقسام را ندارد، بلكه از جهت نحوة شكل‌گيري در زمين به اين اقسام تقسيم مي‌شود. اين تقسيم، در علم سنگ‌شناسي مطرح است، كه خود، شاخه‌اي از علم زمين‌شناسي است. 🔺بنابراين در فلسفه به بسياري از بحث‌هاي جزئي مربوط به قيود جزئي پرداخته نمي‌شود. كار فيلسوف ضابطه‌مند است و او به هر جايي سفر نمي‌كند. اما تا هر جا كه حيثيت نگاه فلسفي اجازه دهد، بحث فلسفي مي‌تواند به پيش برود، هر چند در فلسفة موجود، اين پيش‌روي انجام نشده باشد. با اعمال اين نگاه، هم مي‌توان دايرة بحث فلسفي را درك كرد و هم افق‌هايي تازه در فلسفه گشود. اينكه در فلسفه از شيء، ازآن‌جهت كه واقع است، بحث مي‌شود، لوازم فراواني دارد. در جاي خود خواهيم گفت كه اين‌گونه نگاه، ابزارهاي مفهومي ويژه‌اي (معقولات ثاني فلسفي) و نيز روش خاصي را مي‌طلبد. 🔺در فلسفه به‌شكل كلان به اشياء مي‌نگرند؛ يعني نگاه فلسفي، نگاهي نامقيد به قيود جزئي است. ازهمين‌روست كه گفته‌اند فلسفه علم كلي است. فيلسوف به يك برگ هم كه مي‌نگرد، به اصل هستي آن نظر مي‌دوزد، و نگاهش را معطوف به لايه‌هاي سطحي آن واقعيت نمي‌كند. 🔺واقع، داراي ساحتي است كه بي‌رنگ و بدون قيد است و در آن ساحت، احكام و عوارضي دارد كه اگر مقيد شود، ديگر آن احكام و عوارض را ندارد. 🔺فيلسوفان در اينجا مفاد اثباتي را به‌شكل سلبي بيان كرده‌اند. موضوع فلسفه، واقع است، بدون اينكه تخصص پيدا كند؛ يعني ساحت مطلق و بدون‌قيدِ واقعيت، موضوع فلسفه است. از اين منظر، تمام موجودات، اعم از مجرد و مادي، ازآن‌جهت كه موجودند، در حيطة بررسي‌هاي علم فلسفه قرار مي‌گيرند. وقتي به جهت وجودي مي‌نگريم، مي‌بينيم كه تمام موجودات در آن مشتركند. وجود، امري همگاني و كلان است. از اين منظر، همة موجودات را مي‌توان نگاه كرد و همة آنها را با اين عينك مي‌توان ديد. همة موجودات در موجوديت شريكند، اما نحوة وجود آنها متفاوت است. نحوة وجود واجب‌الوجود، غير از نحوة وجود ممكن‌الوجود است. بنابراين در فلسفه نگاه عامي به همة موجودات انداخته مي‌شود و درنتيجه، علمي عام پديد مي‌آيد. وقتي نگاه عام، مطلق و بي‌رنگ شد، همه‌جا را مي‌گيرد و ازهمين‌رو فلسفه را علم عام مي‌گويند، و ديگر علوم را علم خاص و جزئي. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 1️⃣ ابعاد بنیادهای عرفانی امام خمینی https://eitaa.com/fvtt_ir/1929 💢بخش 2️⃣ ادوار عرفان نظری (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/1997 💢بخش 3️⃣ ادوار عرفان نظری (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2041 💢بخش 4️⃣بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2095 💢بخش 5️⃣ بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2148 💢بخش 6️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2176 💢بخش 7️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2196 💢بخش 8️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 1) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2234 💢بخش 9️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 2) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2320 💢بخش 🔟 وحدت عرفان و تشيع https://eitaa.com/fvtt_ir/2393 💢بخش 1️⃣1️⃣ دستيابي به عرفان شيعه فقاهتي https://eitaa.com/fvtt_ir/2441 💢بخش 2️⃣1️⃣ سلوك عرفاني حضرت امام (بخش پایانی) https://eitaa.com/fvtt_ir/2482 🔚 به پایان رسید بحمدالله —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 🔟 📝 پرسش و پاسخ حضار (بخش 3) ☑️وحدت عرفان و تشيع 🏷 سوال: با اينكه عارف واقع را شهود مي‌كند، چرا تقارب عرفان و تشيع در دورة دوم، به وحدت عرفان و تشيع نينجاميد؟ ✅ پاسخ استاد يزدان‌پناه: اتفاقاً من مي‌خواهم بگويم كه به وحدت آنها انجاميد. ابن‌عربي مطالبي دارد كه اگر بعضي از ما بشنويم تعجب مي‌كنيم، هم دربارة مقام اميرالمؤمنين و هم در مورد اينكه در شهودش ديده كه ترتيب خلفا اين‌گونه نيست. قصد ورود به اين مطلب را ندارم؛ چون باب جداگانه‌اي است. اتفاقاً از همان جا شروع مي‌شود و بعد از مكتب ابن‌عربي گرايش عرفا به شيعه زياد شده است. اگر تاريخ را مطالعه كنيد، شاگرد او مثلاً جناب قونوي وصيتنامه‌اي دارد و در آن مي‌گويد كه اگر در كتاب‌هاي من مسائل مشكل و سختي يافتيد، دست نزنيد و تأويل هم نكنيد، بگذاريد باشد ان‌شاءالله حضرت حجت خواهد آمد و معارف را از او مي‌شنويد. ابن‌عربي در مورد حضرت حجت چيزهايي را گفته كه هيچ جايي آن را پيدا نمي‌كنيد. همين باعث شد كه عارفان به سمت شيعه كشانده شوند؛ گرچه من معتقد هستم كه عارفان از اول ريشه‌اي دارند كه به سمت اهل بيت مايلند. اين يك زمينه است. 🔺زمينۀ ديگر كه همين الآن هم برخي از سروراني كه در اين زمينه خبردارند مي‌گويند كه ما در كشورهاي اهل سنت كه ميرويم راه ورود ما همين عرفا هستند خودشان هم مي‌دانند. يكي از دوستان به مزار مولانا رفته بود و چون با متصدي مجموعه مولانا دوست بود مي‌گفت به من اجازه داد كه داخل بروم و انگشتر اختصاصي مولانا را به من نشان داد كه نوشته بود: «علي ممسوس في ذات الله». اين يك واقعيت است، بالاي آن بقعه هم اسم چهارده معصوم را نوشته بود. ما كه نمي‌فهميم ولي اين‌گونه هست. دوازده معصوم در خفا براي آنها مطرح است و در فضاي علني به شكل ديگري بيان مي‌كنند، اين راه آنها است. اما بعد از ابن‌عربي، من سؤالي مي‌كنم و شما جواب بدهيد. اينكه علماي ما شرح اصول كافي نوشتند از چه زماني غني و قوي شد؟ شرح اصول كافي در بحث امامت وشرح روايات امامت را مطالعه كنيد، بعد از ابن‌عربي است؛ يعني از صدرا، صدرا سر سفره اين بزرگان نشسته و اين را حل كرده است. قبلي‌ها راببينيد، نه اينكه آنها قوي نباشند، آنها هم زحمت كشيدند؛ ولي بعضي از روايات را نتوانستند حل كنند. —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/1935 💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2003 💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2051 💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2104 💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2155 💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2185 💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2203 💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2243 💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2333 💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2404 💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4) https://eitaa.com/fvtt_ir/2456 💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5) https://eitaa.com/fvtt_ir/2487 💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2536 💢بخش 4️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2576 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 0️⃣1️⃣ 🌐 واقع بما هو واقع (3) 🏷 آيا چنين نيست كه «بما هو واقع»، قيد موضوع فلسفه قرار گرفته و آن را خاص كرده و بدان رنگي ويژه بخشيده است؟ ✅ پاسخ اين است كه
حیثیت در اينجا قيد نيست
، بلكه بيان اطلاق و بي‌رنگي است. منظور اين است كه در ساحت خود واقع بمان و به ساحت واقعيت‌ها خاص قدم مگذار.
موضوع فلسفه، حتي مقيد به اطلاق نيست، 
ازهمين‌رو، جزئي‌ترين موجودات را هم شامل است و فلسفه مي‌تواند دربارة جزئي‌ترين موجودات نيز بحث كند، البته از منظر واقعيت. بنابراين حيثيت و قيد مذكور، قيد تأسيسي نيست، بلكه توضيحي است. اين ادبيات فقط اين نكته را بيان مي‌كند كه در فلسفه به واقع، ازآن‌جهت كه واقع است، نگريسته مي‌شود. 🔺از نحوة وجود محكي‌هاي معقولات ثاني فلسفي، مانند وحدت و فعليت و ... بايد در فلسفه بحث كرد. همچنين است نحوة وجود معقولات ثاني منطقي، نحوة وجود ماهيات (بر اساس اصالت وجود)، نحوة وجود كثرت، قوه، جسم، نفس، عقل، علم، مفهوم، حركت، زمان، مكان، عدم مضاف، عدم مطلق، معلول، واجب‌الوجود و ... . نيز مي‌توان در فلسفه از نحوة وجود حقايقي بحث كرد كه تا كنون فيلسوفان بدان نپرداخته‌اند؛ مانند نحوة وجود جامعه. آيا اصلا غير از افراد، حقيقتي با عنوان جامعه وجود دارد و يا اينكه جامعه يك امر اعتباري است، مانند لشكر، و غير از افراد، در خارج چيزي وجود ندارد. علامه طباطبايي از نحوة وجود اعتباريات، در برابر امور حقيقي، بحث كرده است. بحث دربارة نحوة وجود اشيا،‌‌ شأن فيلسوف است. تا هرجا كه واقع بما هو واقع پيش برود، فيلسوف مي‌تواند با نگاه وجودي دربارة آن بحث كند. در فلسفة هنر، بايد از نحوة وجود زيبايي سخن گفت و در هرمنوتيك (فلسفة فهم) بايد از نحوة وجود فهم بحث كرد. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 1️⃣ ابعاد بنیادهای عرفانی امام خمینی https://eitaa.com/fvtt_ir/1929 💢بخش 2️⃣ ادوار عرفان نظری (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/1997 💢بخش 3️⃣ ادوار عرفان نظری (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2041 💢بخش 4️⃣بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2095 💢بخش 5️⃣ بنيادهاي عرفان نظري حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2148 💢بخش 6️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2176 💢بخش 7️⃣ بنيادهاي عرفان عملی حضرت امام (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2196 💢بخش 8️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 1) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2234 💢بخش 9️⃣ پرسش و پاسخ حضار (بخش 2) نحوه سازگاری بحث ناب‌سازي آموزه‌هاي وحياني با بحث عدم جدایی دین، فلسفه و عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2320 💢بخش 🔟 وحدت عرفان و تشيع https://eitaa.com/fvtt_ir/2393 💢بخش 1️⃣1️⃣ دستيابي به عرفان شيعه فقاهتي https://eitaa.com/fvtt_ir/2441 💢بخش 2️⃣1️⃣ سلوك عرفاني حضرت امام (بخش پایانی) https://eitaa.com/fvtt_ir/2482 🔚 به پایان رسید بحمدالله —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ عرفان اسلامي از نگاه امام خميني (ره) 💢بخش 1️⃣1️⃣ 📝 پرسش و پاسخ حضار (بخش 4) ☑️ دستيابي به عرفان شيعه فقاهتي 🏷 سؤال: با همۀ تلاشهايي كه عرفاي شيعه انجام داده‌اند آيا به نظرحضرت‌عالي به مقصد نهايي دست يافتيم يا اينكه بايد قدم‌هايي برداشته شود تا به عرفان شيعة فقاهتي بينجامد؟ ✅ پاسخ: هيچ‌يك آنهايي كه دراين باره نوشته‌اند، از دوره دوم و سوم، هيچ‌گاه ادعا نكرده‌اند كه ما همۀ آنچه كه در دين آمده را به دست آورده‌ايم. از محققاني كه ما مي‌شناسيم، هيچ‌كس اين‌طوري نگفته است. مثلاً ابن‌عربي مي‌گويد كه آنچه گفتم، از خزينه‌هاي قرآن گرفتم و بعد مي‌گويد كه در آخرت، قرآن همچنان بكر است. حرف همۀ اين بزرگواران اين است كه هستي‌شناسي قدسي كه از امام معصوم، حجت خدا، رسول الله و خداوند سبحان وجود دارد، پايه و نقشۀ كار ما است. ما تلاشمان اين است كه به اندازه خودمان به عمق آن برسيم. در اين زمينه حركت‌هايي كرده‌ايم؛ ولي هيچ‌گاه ادعا نمي‌كنند به عمق نهايي آن كه از آن معصوم است، رسيديم. اگر كسي ادعا كند كه همۀ آن را فهميده، اين يعني فاصله گرفتن. هيچ فقيهي به خودش اجازه نمي‌دهد كه ادعا كند من همۀ احكامي را كه نزد حضرت حجت است، مي‌دانم. مي‌گويد كه من تلاشم راكردم و مي‌دانم كه مرضي امام زمان است؛ ولي اينكه بگويم به آن رسيدم، معلوم نيست. همه جا همين‌طور است چون واقعش آن ساحت بي‌نظير است. حجت خدا وصل به درياي بيكران الهي است. همان‌گونه كه فقيه به خودش اجازه مي‌دهد بگويد كه الحمدلله به بسياري از احكام فقهي رسيدم يا در اين مسير هم مرضي حجج الهي است، اينها هم به همين شكل ادعا دارند و بيشتر از اين ادعا ندارند. اگر كسي اين را مي‌خواهد بگويد، اشكالي ندارد؛ ولي اگر از اين نتيجه ديگر بگيرد، حرف درستي نيست. 🔹 همايش «عرفان اسلامي از نگاه امام خميني؛ بنيادها و دستاوردها» 7/3/94 (برگزار کننده: مجمع عالی حکمت شعبه مشهد) —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/1935 💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2003 💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2051 💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2104 💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2155 💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2185 💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2203 💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2243 💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2333 💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2404 💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4) https://eitaa.com/fvtt_ir/2456 💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5) https://eitaa.com/fvtt_ir/2487 💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2536 💢بخش 4️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2576 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 ☑️ بریده هایی از کلاس 💢بخش 1️⃣1️⃣ 🌐 واقع بما هو واقع (4) ❇️ منظور از «واقع» در قید واقع بما هو واقع 1️⃣ «واقع» به‌معناي اعم از وجود و عدم و ماهيت 🔺در بحث نفس‌الامر، واقع به‌معنايي اعم از وجود است، كه شامل معدوم هم مي‌شود. نفس‌الامر، يعني واقع، آن‌گونه‌كه هست؛ كه شامل هرچه كه وراء فرض و اعتبار ذهني است، مي‌شود. مطابق يك طرح، منظور از واقع، كه موضوع فلسفه هم قرار مي‌گيرد، اعم از موجود و معدوم است. مطابق اين طرح، بحث از عدم و معدوم، جزو فلسفه است. 2️⃣«واقع» به‌معناي موجود 🔺مطابق يك طرح، كه در بيان غالب فيلسوفان ما نيز آمده است، منظور از واقع بما هو واقع، موجود بما هو موجود است. سياق بحث علامه نيز همين طرح را نشان مي‌دهد. برخي بر آنند كه فلسفه از موجود بحث مي‌كند، بنابراين بحث درباره عدم و معدوم در فلسفه، استطرادي است و اين بحث ذاتا جزو فلسفه نيست. بيان علامه اين است كه بحث از عدم و معدوم در فلسفه، به‌تبع وجود مطرح است. 3️⃣دیدگاه استاد یزدانپناه موضوع فلسفه موجود بما هو موجود است، نه واقع اعم. نيز بحث از عدم در فلسفه، استطرادي نيست؛ زيرا اگر بحث نفس‌الامر به‌خوبي حل شود، معلوم مي‌شود كه اموري مانند عدم، از لوازم و توابع وجود هستند. وجود، اصل در تحقق است و تحمل حقايق فراواني را، همانند ماهيت، عدم‌هاي مضاف و حتي عدم مطلق، دارد. 🔺اما لزومي ندارد كه عدم را داراي ثبوت تبعي بدانيم. درواقع، عدم لازمه سلبي وجود است. وجود و عدم تطارد ذاتي دارند. اساسا اصل امتناع تناقض، همين تطارد ذاتي است. لازمه وجود اين است كه عدم نبايد تحقق داشته باشد؛ يعني وجود در متن خود،‌ عدم را طرد مي‌کند. صدرا هم اين نکته را مطرح کرده است که وجود، حقيقتا عدم را در موطن خودش طرد مي‌‌کند، نه عدم غيرمجامع را. ازاين‌رو مي‌گوييم عدم لازمه سلبي وجود است. وقتي وجود هست، و ذاتا طارد عدم است، عدم بطلان محض است. بطلان، ذاتي عدم است، اما همين بطلان، لازمه وجود است. نبودن وجود، همان عدم است. 🔺با ديدن وجود، به عدم هم راه مي‌بريم. عدم از دل وجود مي‌جوشد. ازهمين‌روست كه مي‌توان گفت عدم العلة علة لعدم المعلول، يا شريك‌الباري ممتنع بالذات. مطابق اين طرح نيز عدم از اعراض ذاتي وجود و موجود خواهد بود. بنابراين براي شمول فلسفه بر بحث از ماهيات و اعدام، نيازي نيست که واقع به‌معناي اعم را موضوع فلسفه قرار دهيم. 🔺موضوع فلسفه موجود بما هو موجود باشد، كه علامه و غالب فيلسوفان مسلمان بر همين نظرند، مي‌توان پرسيد كه منظور از موجود، وجود است يا ماهيت اين مطلب جزو مسائل فلسفه است و در بيان موضوع فلسفه نمي‌توان آن را تعيين كرد. به ديگر سخن، هم باورمند به اصالت وجود و هم معتقد به اصالت ماهيت، در فلسفه از موجود و واقع بحث مي‌كنند؛ اما اولي موجود را همان وجود و دومي موجود را همان ماهيت مي‌داند. آنكه ماهيت را اصيل مي‌داند و مصداق موضوع فلسفه را ماهيت مي‌داند نه وجود، در اين مسئله به اشتباه رفته، در اصل اينكه به كار فلسفي مشغول است و در تشخيص موضوع فلسفه، که واقعيت بما هو واقعيت است، خطايي نكرده است. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac