eitaa logo
گسترده پاسارگاد✔️⁩
319 دنبال‌کننده
454 عکس
27 ویدیو
2 فایل
💛‌#بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌💛 💠تعرفه‌ی‌تبلیغات‌ : 🔸‌ @d_ahang 💠‌کانال‌واریزی : 🔸‌ @pasargadv 💠‌واریزی‌شبانه : 🔸‌ @shabane_pasargad 🔻برای‌رزرو-انتقاد؛پیشنهاد :🔻 🆔‌ @Pasargad_admin مدیریت : @moohamadii
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژه برای تمام این 😍👏👏👏 اگه میخوای و بشی اگه میخوای تو همه چشم ازت برندارن😃 دنبال لباس باقیمت مناسب میگردی😍این کانال کلی حراجی داره🏃😍 این کانالو ازدست نده😍👇 ارسال سراسر کشور❌رایگان❌ http://eitaa.com/joinchat/3390504973C4328f2d802
_من تورو سگ در خونه بابامم حساب نمیکنم چجوری اجازه بدم حالا که بی کس و کار شدی خونمون بمونی؟ به پاش افتادم و التماس کردم _احمدخان توروخدا اجازه بده اینجا بمونم کنیزیت میشم حلقه به گوشت میشم فقط به من سرپناه بده انگار کمی رام شد با شک و تردید گفت _نمیشه که یه دختر بیست ساله ی ترگل ورگل، نامحرم ور دلم باشه منم پسر پیغمبر نیستم با تعجب نگاهش کردم چی از من میخواست مردی که ۱۳ سال ازم بزرگتر بود _برای موندنت اینجا باید ی من باشی ... https://eitaa.com/joinchat/2803105884Cb74c253931
نزدیک عیده⁉️ فرشت خونت کهنه شده😫 نمیتونی بری بیرون⁉️ ♨️بیا اینجا سربزن پشیمون نمیشی👇 https://eitaa.com/joinchat/2201092149Cde304d3586 💯 فرشهای جدید و به روز_فرش جهیزیه تا عید خونتو خوشگلش کن😍😍 💯ما ادعا نمیکنیم ثابت میکنیم https://eitaa.com/joinchat/2201092149Cde304d3586 ارسال رایگان به سراسر ایران ✈️🚛
_من میرم تو سالن میخوابم آقا عماد شما هم به قهرتون ادامه بدین عصبی و خشمگین از جا بلند شدم بازوش گرفتم پرتش کردم روی تخت _شما حق نداری شبا جایی بجز کنار همسرت بخوابی فهمیدی؟ لبامو دادم جلو با بغض ساختگی گفتم _آخه همسرم قهر کرده دستاشو باز کرد اومد سمتم با لبخند مهربونی گفت _همسرت غلط کرد با تو صبر کن ببینم جوجه ... https://eitaa.com/joinchat/1460994111Cc5028f7a96 😛
_تو چیکار کردی ترانه تو برای پول رفتی صیغه ی مردی شدی که ۱۰ سال از خودت بزرگتره؟ زانو زدم کنارش پاش افتادم به گریه _داداش مجبور شدم بابا داشت میمرد باید پول پیدا میکردم عصبی پاشو اوورد بالا زانوشو کوبید زیر دلم درد بدی پیچید تو تمام تنم جیغ کشیدم: _یا حضرت زهرا بچه امممم ... https://eitaa.com/joinchat/293011559C9b40f8ef08
دستشو برد بالا تا بزنه تو صورتم که صدایی متوقفش کرد :_حیوون با نامزد من چیکار داری؟ داداش احمد با تعجب اشاره کرد سمت ایمان و پرسید :_بهار این کیه چی میگه؟ ایمان اومد رو به رو ایستاد سینه اش رو داد جلو :_نامزدشم دوستشم خاطرخواهشم تو چیکاره ای؟ داداش احمد یقه اش رو گرفت و داد زد:_بیشرف تو دزد ناموسی نه خاطرخواه باید یه جوری جلوشونو میگرفتم تا آبروریزی نکنن دست گذاشتم روی گوشهام و جیغ زدم :_تو داداش من نیستی پسر شوهر مادرمی که تا دیروز میخواستی منو صیغه کنی پس خفه شو https://eitaa.com/joinchat/2803105884Cb74c253931