eitaa logo
قرارگاه حماسه ثارالله
365 دنبال‌کننده
8 عکس
200 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین @Haji201
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خوب و راحت دعوت ما رو برای مصاحبه پذیرفت و آمد درب رو که باز کردم نگاهی به دستان لرزان و عصا بدستی او کردم خجل شدم! حاج مجید برزگر رو میگم جانباز عملیات فتح المبین رو میگم وسط های گفتگو بودیم که گفت: میدونی ما در جنگ فضیل بن عیاض داشتیم! سید اول دزد بود خونه غارت می کرد درست هم غارت می کرد یعنی جارو می کرد یه شب بعد از دزدی نیمه شب شده بود اومد بخوابه شروع کرد با خودش حرف زدن نهیب زدن که تا کی میخوای مردم رو خونه خراب کنی بسه دیگه داری پید میشی توبه کن اون شب با خدای خوش عهدی بست که از صبح فردا نماز اول وقت بخونه بره پی حلالیت طلبیدن و رفت و رفت هر حلالیت طلبیدن ش حکایتی داره یکیش رو بگم دست پسرش رو میگیره با هم دیگه میرن محله قصر دشت شیراز محله مرفه نشین پسرش تعریف می کرد که: توی یکی کوچه های محله رفتیم یکی یکی خونه ها رو از بیرون می دید دنبال خانه خاصی بود تا اینکه پیدا کرد و گفت همینه! زنگ خونه رو زد جوانی در رو باز کرد جویای صاحب خونه شد گقتن پیر است نمی تونه بیاد داخل خونه رفتن پیرمردی روی ویلچر نشسته رو به او کرد گفت یادته خونه ات رو دزد زد! قالی هاتون رو برد ده سال پیش پیرمرد سر درگم که این چی میگه اول حاشا کرد بعد گفت برو تو پذیرایی خونه ببین خونه رو اشتباه نگرفته ای مطمئنی همین خونه بوده رفت و دید گفت همین خونه بود پیرمرد دست بچه اش رو گرفت گفت حکایت بابات چیه الان چیکاره س گقت قصه توبه اش رو رزمندگی اش رو گفت کار خدا بی حکمت نیس من چند سال هست در حال درد کشیدن انواع مریضی هایم نمی دونم چرا خدا من رو نبرد به گمانم نگه داشت تا او را ببینم و حلال ش کنم پدرت در نزد خدا خیلی مرتبه داره پیرمرد بخشید و دو روز بعد فوت کرد من امروز در محضر یه شاعر و مداح اهلبیت بودم یه جانباز با هر خاطره ای شیشه دلش می شکست اشک رو بدرقه خاطرات ش می کرد امروز خیلی احساس کوچیکی در مقابل بزرگی اش کردم و احساس شعف من هم تو کار خدا مونده بودم تا اینکه امروز علنی تر شد ما مانده ام تا روایت و ثبت کنيم حکایت مردان مرد این سرزمین را ثروت های واقعی این سرزمین را گویی جهاد ما ناقص مانده است الا ممهور به روایت شود.
موسسه حماسه ثارالله افتخار دارد که با فرماندهان و رزمندگان استان ها که ساکن تهران می باشند ارتباط گرفته و زمینه لازم برای انجام مصاحبه و ثبت و ضبط خاطرات آنان اقدام نماید. از همه عزیزان انتظار دارد که در این کار مهم نقشی بعهده گرفته و تنها با معرفی نام و شماره تلفن آنان ما را در این راه همراهی نمایند. مسیر ارتباط و ارائه اطلاعات 👇 @Haji201
تا حالا چهره ای با ترکیب مهربونی و سکوت دیده اید من امروز دیدم چه با هم ست میشه جذاب میشه شاید من بعد این ترکیب رو بیشتر بکار گرفتم😊 روستا زاده کاشانی بود آزاده بود جانباز بود رزمنده بود همین سه مدال برای نصب برای سینه اش کافی و بیشتر از مدال های رایج به چشم می آمد دو ساعت کافی بود که با هم بی تعارف و صریح باشیم سوال پی سوال پاسخ پی پاسخ جنس خاطرات ش به گونه ای بود که تلخی خاطرات رو می گرفت و بهت تحویل میداد به همین خاطر کلی با هم خندیدم دست آخر وقتی فهمیدم که مداح هم هست بهش گفتم تو که تبحر در خنداندن داری دستی هم در گریاندن داری؟ گفت از قضا پر سابقه ام. جلسه رو با ذکر مصیبت ختم کردیم نمی دوم‌ طالب این روضه هستید یا نه؟ https://eitaa.com/g_ravayat
12.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آزاده سعید طایفه نوروز میدونید قصه رفتن ساده نبود هرچند ساده می دیدند امام حسین گفت تاریک کنید هرکی میخواد بره هرکی میخواد بمونه اونایی موندن که انتخاب شده بودند تو کربلای ایران هم همین قصه بود انتخاب شدن راه و رسم داره پورمحمودها انتخاب شدند پای این انتخاب ایستادند خدا هم در حقشون خدایی رو تموم کرد همه جور بلا کشیدند تا وقتی رفتند، خالص و ناب باشن خدا فرصت داد که اون یه ذره حق هم بر گردنشون نباشه وقتی که میرن این قصه شهداست بالاتر از حق خدا، حق مردم بود پورمحمودها با تن تکه تکه موندن تا با شک هم نرن کجان مسئولین که برن قصه پور محمودها رو بخونن تو خون خودشون غوطه ور شدند اما نگفت مادر و فرزند و همسر و ... گفت اونی بیاد که حقش بر گردنمه تا حلالیت بطلبم https://eitaa.com/g_ravayat
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهرام جعفری زیر سنگ و لگد اجداد داعشی ها در سرمای زمستان و با تنی عریان و لرزان و دلی نگران اما ایستاده بر عهد و پیمان جانفشانی کردی و جانفشانی ها دیدی و لای دردها و کمبودها به زیارت خدا رفتی، بارها و بارها و هرگز فکر نمی کردی روزی برگردی یا اگر برگشتی چیزهای عجیبی ببینی حالا اما هم برگشتی و هم دیدی تا خدارو اینجا یه جور دیگه ملاقات کنی و براش بجنگی و سینه سپرکنی بالاتر از اسم ها و صندلی ها همونجا که آدرسشو بارها داد روح الله جایی حتی بالاتر از امام جمارانی ها و پیمانی فرای همه پیمان ها بین یکتاپرست ترین سپاهیان خدا https://eitaa.com/g_ravayat
19.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نصرالله حیدری در زندگی مبتنی بر دین، بعضی ها مثل آقا موسی می شوند. از کودکی بوی خدا می دهند. می شوند رکن مسجد و محله. می شوند مربی ۲۰ طلبه و شهید. آنگونه خلاق می شوند که با تکه ای چوب به کودکان، اتحاد را می آموزند. https://eitaa.com/g_ravayat
18.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسعود فتوت والفجر هشت خارک کربلای چهار برگ های زرین یک زندگی پربار پرتکاپو و از مجاهدت سرشار و کربلای پنج و بازگشتی محزون اما پرافتخار! همه ی آنچیزی که سخت است، برای آدمهای این روزگار! عجب آسان است و بدون رنج برای "رنجبرها"! سهل الوصول برای عباس های آن دیار ! گویی امام شان دو انگشتش را بالا آورده شبیه پیروزها و بعد عباس ها را ندا داده تا از میان آن دو انگشت لذت های واقعی را ببینند... نه که از لذت های دنیا دل بریدند! نه که چون ناتوان بودند یا محروم از آنها خود را به دامن جنگ و مرگ کشیدند بلکه لذت های بالاتری را چشیدند و برای رسیدن به آنها عهدی بستند با خدا "که هم اینها و هم آنها" و می دانستند که اگر انتخاب شوند همه چیز را یک جا دارند و شهدا لذت جوی ترین آدم هایند لذت وصل به محبوبی ابدی و ازلی از مسیری سراسر عشقبازی چه لذتی بالاتر از آن می شناسی؟! https://eitaa.com/g_ravayat
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آزاده دکتر علی حقیقی اصل حرف که میزد به بعضی جاها که می رسید نفسش بالا نمیومد وقتی می گفت آب خنک نخورده بودیم وقتی می گفت معده مون از خوردن غذای خوب بیمار شد خنده اش گرفته بود می بینی کجا اشک ریخت؟ کجا کلمه کم آورد؟ کجا دیگه نفسش گرفت؟ اونجا که گفت یارانمون جا موندن و بار سنگین روی دوشمون موند که جواب خانواده هاشون و چی بدیم؟ قصه بازگشت پرستوها و سجده بر خاک وطن از این غصه های بزرگ هم داشت که کسی نمی دید.... https://eitaa.com/g_ravayat