#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_های_شبانه
#از_زبان_مولا
ای قلبیمین آرامش و صبر و قراری
آغلار گچر سن سیز علینون روزگاری😭
سینونده یاره😭
گیتدون مزاره😭
بو درده ایلوم😭
ایندی نه چاره😭
فدای فرزندان بانو
سن سیز حسینیله حسن گل تک سارالدی😭
کلثوم وزینب الری قوینوندا قالدی😭
سن سیز منیم قلبیمی طوفان غم آلدی😭😭
حسین (ع)نشسته بر بالین مادر
داره در دل میکنه😭
التماس میکنه😭
ی گل پرپر طاها منی دیندیرمسون ئوللم
آنا زهرا آنا زهرا منی دیندیرمسون ئوللم
طاقتیم یوخدی فراقه😭
یاتما بیله دور ایاقه
ال گوتورمم دامنوندن
آل منی بیرده قوجاقه😭
آغلاسئیدیم دوزمزیدون من همان عطشان حسینم
وای آنام ایوای آنام وای، وای آنام ایوای آنام وای
آتما کلثومی گوزوندن زینبی آواره قویما
دویمیوب سندن حسینون گل حسیندن سنده دویما
😭😭😭😭😭😭
دوستان امروز روزمون حال و هوای عجیبی داره.
اگه طولانی شد عذر خواهی میکنم
اگر اشکی از بصر جاری شد التماس دعا دارم 😭
با اجازه همه بزرگواران امشب یک روضه بگم به نیت سلامتی تمام بیماران
پدران😭
مادران😭
فرزندان😭
به نیت حاجتمندی تمام اعضای ان شاءالله
شرمنده این شب ها خیلی اذیت کردم 😭😭حلالم کنید
دوستانتان را دعوت کنید به مجلس روضمون لطفا😭
┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi
┗━━━ 💐 ━
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
علامۀ مجلسی می نویسه:
امیرالمؤمنین نمازش رو توی مسجد خوند، از مسجد آمد بیرون،تا خَمِ کوچه رو رد کرد ،دید یه عده از این کنیزا در حال گریه دارن نگاش میکنن، امیرالمؤمنین صدا زد: "مَا الْخَبَر؟"
یهو یکی روش بشه،نشه،صدا زد: آقا! اگه میخوای فاطمه ات رو ببینی عجله کن..."
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا" امیرالمؤمنین دوان دوان خودش رو رسوند، وارد حجره شد،"😭😭
◼️ وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا ... وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالا"
دید فاطمه داره از درد به خودش رو زمین می پیچه... 😭😭😭بمیرم مادر
"فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِه" عمامه رو برداشت، زانو زد زمین، سَرِ فاطمه رو از زمین بلند کرد گذاشت تو بغلش😭😭😭😭
"وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" صدا زد:یا زهرا! با من حرف بزن...
😭😭😭😭😭😭😭
اما جوابی نشنید...
یه بار دیگه صدا زد: فاطمه! عزیزم!" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ "😭😭😭😭😭