401.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جواب بختیار نخست وزیر شاه به کسایی که میگن زمان پهلوی ایران داشت ژاپن میشد و از این چرت و پرتا ...
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هفته_دفاع_مقدس🇮🇷
گلچینی از نواهای #آهنگران
یاد آن ایام همیشه جاودان
#شهیدانه 🕊🕊
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
علی فانی4654340323.mp3
زمان:
حجم:
2.24M
ڪمےرسم عاشقے بہ جابیاࢪیم بࢪا دلبࢪمون💔🚶♀
اسمشم ڪہ ࢪوشه دل +بࢪ
🤲 دعای فرج
🎤 علی فانی
#لحظه_طلایی
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#اللهم_اشف_کل_مریض
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سردار شهید محمد اسلامی نسب علاقه بسیار زیادی به حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) داشت و هرگاه نام حضرت زهرا (س) را می برد چنان حالی پیدا می کرد که اشک مثال باران از چشمانش سرازیر می شد و برای همین هم رزمندگان نام زیبای «سردار زهرایی (س)» بر او نهاده بودند .
🔹مقام معظم رهبری در لشگر فجر فیلم مصاحبه شهید اسلامی نسب را نگاه کرده و شدیداً منقلب شده و فرمودند : من به یقین می گویم این شهید عزیز در بیداری حضرت زهرا سلام الله علیها را زیارت کرده است.
🌹سردار شهید محمد اسلامی نسب در چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات عاشورایی #کربلای_چهار منطقه عملیاتی #اروندرود در کسوت فرمانده گردان امام رضا (ع) لشگر ۱۹ فجر به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد.
✍️ سردار شهید اسلامی نسب در فرازی از وصیتنامه خود اینگونه نوشته : شهادت آنچنان شیرین و لذت بخش است که با هیچکدام از وعده های دنیوی آنرا قیاسی نیست .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی...
#دفاع_مقدس
#سرداران_شهید
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
شبتون شهدایی
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
♥️ قال الامام علی عليهالسلام:
خَالِطُوا اَلنَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ؛
🌾با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند.
📚 نهجالبلاغه، حکمت ١٠
#نهج_البلاغه
#امام_علی ع
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
🌸🍃
🍃
✨ختم « یا جامع» برای خلاصی از پریشانی✨
✨حضرت امام رضا(ع) فرمودند:
⚡️هر که را پریشانی دست دهد و از دوستان و یاران و دیار خود دور افتاده باشد و در کار خود سرگشته و سر رشته امور را از دست داده باشد روز یکشنبه صبح غسل کند و نماز گذارد و دست بردارد و به هر انگشت یکبار بگوید:
💥یا جامع💥
👈🏻به جمع یاران خود برگردد و از پریشانی خلاص شود
📚کلیدهای غیبی، صفحه ۳۰
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
❣#سـلامامـامزمـانم ❣
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی...✋
🌱 سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایهی دستهای مبارک تو.
سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
امـام زمانـم✨!
نامـت که میآید آرام میـشوم
گویی جـز تـو هیـچ نیسـت مـرا
سوگـند به نامـت که تو آرام منی...
همراهان گرامی سلاااام ☺️
صبحتون امام زمانی
روزتون پر از عشق و لبخند
آدینتون پر از خبرای خوش ان شاالله
╭┅🍃🌺🍃┅╮
@galeriyasrazeghi
مدیر گالریاس
╰┅🍃🌺🍃┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
🌷در سال ۱۳۶۵ من و عمو سلطان در عملیاتی با هم شرکت داشتیم. یک شب را در موضع انتظار ماندیم. هوا خیلی سرد بوده و عمو سلطان با آب سرد، غسل شهادت انجام داد. با خنده و شوخی به او گفتیم: «تو شهید نمیشوی، با آب سرد غسل نکن؛ سرما میخوری و نمیتوانی دفاع کنی.» در طول مسیر از موضع انتظار تا خط مقدم، شهید مدام به شهادت فکر میکرد و میگفت: اگر شهید نشدم دلم میخواهد یک جایی دور از همهی مردم و تعلقات مادی زندگی کنم.
🌷به خط مقدم که رسیدیم، در داخل چند سنگر که کاملاً در تیررس عراقیها بود. مستقر شديم. لحظاتی گذشته بود که متوجه شدم عمو سلطان از سنگرش خارج و به سمت سنگر ما میآمد و در بین راه پیکر شهیدی که قد و قوارهای مثل من داشت و صورتش بر اثر اصابت گلوله از بین رفته بود را در آغوش گرفت و شروع به صحبت با آن شهید کرده و اشک میریخت. من سریعاً خود را به او رساندم؛ که با دیدن من، همدیگر را به آغوش کشیدیم. عمو سلطان همانجا به من گفت: «اگر من زودتر شهید شدم و تو سالم بودی، پیکر مرا به عقب ببر و به خانوادهام برسان.»
🌷با هم به سنگر رفتیم. آتش دشمن خیلی شدید شد و من که آر.پی.جیزن بودم، بلند شدم تا به طرف دشمن شلیک کنم؛ که همزمان با بلند شدن من، تیر دشمن به من اصابت کرد و به داخل سنگر افتادم. عمو سلطان سریعاً چفیهای را روی زخم من بست؛ و به همراه دیگر مجروحین به عقب منتقل شدم. چند روز بعد، برادرم و شهید غلامحسن میرحسینی به عیادت من و جانباز اسفندیار میر، که در تخت کنار من بود آمدند. آنجا بود که از شهادت عمو سلطان با خبر شدم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سلطانعلی آشوغ و شهید معزز غلامحسن میرحسینی
#راوی: رزمنده دلاور علیرضا جامی
📚 کتاب "عمو سلطان"
🇮🇷 شادی روح شهدا 🌹 امام شهدا صلوات و فاتحه ای نثار کنیم.
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯
خُرّم آن کس که غم عشق تو در دل دارد...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
╭─┅🍃🌺🍃┅─╮
@galeriyasrazeghi
گالریاس
╰─┅🍃🌺🍃┅─╯