eitaa logo
جدیدترین اخبار
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
0 فایل
پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و....... @hzrzhh ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🪧"از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" 2⃣ قسمت دوم: اسماعیل و اسحاق؛ دو برادر، دو مسیر. آغاز قطب‌های تاریخ‌ساز اسلام و یهودیت متن اصلی پست بعدی⬇️ (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
جدیدترین اخبار
. 🪧"از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" 2⃣ قسمت دوم: اسماعیل و اسحاق؛ دو برادر، دو مسیر. آ
. در قسمت دوم از بزرگترین شکاف تاریخی و ادیانی پرده برداری میکنیم شاید بشه گفت ریشه جریان اختلاف بزرگ در تاریخ همین نقطه ست. (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
🔰 قسمت دوم: اسماعیل و اسحاق؛ دو برادر، دو مسیر. آغاز قطب‌های تاریخ‌ساز اسلام و یهودیت باد داغ بیابان، ذرات شن رو به چهره ابراهیم (ع) می‌زد. هنوز خاطرات بابل (عراق امروزی) و رویارویی با نمرود در ذهنش زنده بود. همون روز که به خاطر یکتاپرستی در میان شعله‌های آتش انداخته شد، اما خداوند فرمان داد: «ای آتش! برای ابراهیم سرد و بی‌خطر باش» (سوره انبیاء، آیه ۶۹). این معجزه باعث شد ابراهیم از آتش سالم بیرون بیاد و مردم از قدرت خداوند حیرت‌زده بشن. حالا ابراهیم (ع) به همراه همسرش ساره و برادرزاده‌اش حضرت لوط (ع) به سمت کنعان (فلسطین امروزی) در حرکت بود؛ 👈 کنعان، با زمین‌های حاصلخیز و طبیعت زیباش، محل مناسبی برای سکونت بود. اما به‌زودی شرایط تغییر کرد؛ قحطی شدیدی منطقه رو فرا گرفت. باران نیومد، زمین‌ها خشک شدن و مردم دچار رنج و سختی زیادی شدن. 🔸 قحطی در کنعان باعث شد ابراهیم به فکر کوچ به سرزمینی دیگه بیفته؛ جایی که بتونه از این بحران نجات پیدا کنه. مصر، با رود نیل و زمین‌های حاصلخیزش، از خشکسالی و قحطی در امان مونده بود. ابراهیم تصمیم گرفت به همراه ساره راهی مصر بشه. طبق منابع تاریخی، مصر در اون زمان یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های جهان با اقتصاد قوی و کشاورزی پررونق بود. 🔹 در مصر، ابراهیم و ساره مورد استقبال قرار گرفتن. در همین سفر بود که هاجر، زنی مؤمن از مصر، به عنوان هدیه به ابراهیم و ساره داده شد. هاجر خیلی زود جایی در دل این خانواده پیدا کرد. اما مسئله‌ای که همیشه ساره رو ناراحت می‌کرد همچنان باقی بود؛ ساره بعد از سال‌ها زندگی با ابراهیم هنوز فرزندی نداشت. این مسئله همیشه ذهنش رو مشغول می‌کرد. در نهایت، ساره با بزرگواری پیشنهاد داد که ابراهیم با هاجر ازدواج کنه. این ازدواج به تولد حضرت اسماعیل (ع) منجر شد. 👈 تولد اسماعیل باعث شادی ابراهیم شد، اما این ماجرا باعث شد حسادت و نگرانی ساره هم افزایش پیدا کنه. طبق برخی روایات، تنش‌هایی بین ساره و هاجر به وجود اومد. در این شرایط، خداوند به ابراهیم (ع) دستور داد که هاجر و اسماعیل رو به سرزمینی دور ببره؛ جایی بی‌آب و علف که بعدها به مکه معروف شد. قسمت دوم بخش اول ادامه در پست بعدی ⤵️ (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
⤴️ ادامه پست قبلی 🔸 مکه در اون زمان یه بیابان خشک و بی‌حاصل بود. ابراهیم (ع) با دلی پر از ایمان، هاجر و اسماعیل رو به این سرزمین برد. خداوند به ابراهیم وعده داده بود که این سرزمین روزی مرکز یکتاپرستی خواهد شد. ابراهیم، با توکل به خدا، هاجر و اسماعیل رو در اونجا تنها گذاشت و به کنعان برگشت. هاجر که زنی صبور و مؤمن بود، با همه سختی‌ها به خداوند توکل کرد. اما وقتی آب و غذا تموم شد، نگرانی از جان فرزندش دل هاجر رو به تپش انداخت. او در جستجوی آب، بین دو تپه صفا و مروه هفت بار دوید تا راه نجاتی پیدا کنه. 🔹 خداوند در نهایت دعای مادرانه هاجر رو شنید و از کنار پای اسماعیل چشمه زمزم جوشید. این چشمه، منبع حیات در اون سرزمین خشک شد و خیلی زود قبیله جُرهُم که از یمن به اون منطقه مهاجرت کرده بودن، به کنار این چشمه اومدن و در مکه ساکن شدن. به این ترتیب، مکه کم‌کم تبدیل به یه محل زندگی پررونق شد. 👈 سال‌ها بعد، وقتی اسماعیل بزرگ شد، ابراهیم دوباره به مکه برگشت. خداوند این بار به ابراهیم و اسماعیل دستور داد که خانه خدا رو بنا کنن؛ همون بنایی که امروز به نام کعبه می‌شناسیم. پدر و پسر دست به دست هم دادن و سنگ‌های این بنای مقدس رو روی هم گذاشتن (سوره بقره، آیه ۱۲۷). این خونه، بعدها به مرکز یکتاپرستی و محل طواف و قبله میلیون‌ها انسان از سراسر دنیا تبدیل شد. از نسل اسماعیل پیامبر خاتم یعنی محمد ص و بعدش هم دوازده وصی او اومدن. خداوند دین پایانی بشریت و موعود جهان رو تو نسل اسماعیل قرار داد! 🔸 اما این تمام ماجرای وعده‌های خدا نبود. در همون زمان خداوند به ساره هم لطف بزرگی کرد. در سن ۹۰ سالگی، در حالی که دیگه امیدی به فرزند نداشت، خداوند به او بشارت داد که فرزندی به دنیا خواهد آورد: حضرت اسحاق (ع) (سوره هود، آیه ۷۱). این معجزه الهی دل ساره رو پر از شکر و سپاس کرد. اسحاق در کنعان رشد کرد همانجا هم مرکز اونها شد که وقتی پسر حضرت اسحاق یعنی حضرت یعقوب و بعدشم فرزندانش بدنیا اومدن، شد مرکز بنی اسرائیل که اسرائیل یعنی بنده خدا و لقب حضرت یعقوب هست که فرزندانش به دوازده قبیله تبدیل شدن. 🔹 نسل اسحاق (ع) پیامبران بزرگی مثل حضرت یعقوب (ع) و حضرت یوسف (ع) رو به دنیا آورد و بعدش هم حضرت داوود و سلیمان و موسی و در آخر هم عیسی علیه السلام که همگی از نسل اسحاق هستند. همچنین در همون فلسطین، بنای مسجدالاقصی ساخته شد؛ همون جایی که بعدها به معبد سلیمان (ع) تبدیل شد و به مرکز پادشاهی و توحید در دوران سلیمان نبی گردید. به این ترتیب، دو مسیر بزرگ در تاریخ ادیان ابراهیمی شکل گرفت: اسماعیل در مکه و اسحاق در فلسطین، که هر کدوم آغازگر نسل‌هایی شدن که تاریخ جهان رو تغییر دادن. قسمت دوم بخش دوم (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
. پ.ن: در قسمت اهدای هاجر به حضرت ابراهیم علیه السلام در سفر مصر اقوال مختلفی هست. تاریخ نویسان یهودی میگن وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام رفت مصر، پادشاه مصر از زن حضرت ابراهیم یعنی ساره خوشش اومد😒 و حضرت ابراهیم برای اینکه ساره رو از دست نده (چون فکر کرد اگر بگه شوهرش هست پادشاه ابراهیم رو بکشه و با خیال راحت زنش رو بگیره) به پادشاه گفت ساره خواهرم هست😶. پادشاه وقتی ساره رو تنهایی برد داخل قصر ، چند بار قصد ساره رو کرد و هر بار عذاب الهی براش نازل میشد. بعدش ساره مجبور شد راستش رو بگه. فرعون مصر هم متنبه شد و بخاطر عذرخواهی ، هاجر که کنیز دربار بود رو به ابراهیم علیه السلام هدیه کرد😐 👆این نقل قول چون نسبت دروغ به پیامبر هست و حضرت ابراهیم رو دروغگو نشون داده ، شخصا قبول ندارم! ضمن اینکه قول یهود هست دیگه. یهود کلا دنبال این هست که پیامبران رو خطا کار و گناه کار نشون بده و بگه درسته گناه کار هستن اما خب خدا میبخشه اونها رو . این که چرا اصرار دارن پیامبران رو گناهکار‌ جلوه بدن ، یک دلیل مهم داره در حد استراتژی تاریخی و بنیادین که تو شب‌های آینده دستشونو رو میکنم به فضل الهی 😎 (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
. 🛑یک نکته ای درباره منابع تاریخ یهود عرض کنم که دوستان درخواست کرده بودن بعد از هر پست منابع رو هم بیاریم 📚منابع مورد استفاده در نوشتن تاریخ یهود بسیار بلند بالا هست. طوری‌که برای هر قسمت داستان حداقل از ۱۲ الی ۱۵ منبع معتبر استفاده میشه و کل منابع مورد استفاده برای نوشتن تاریخ یهود که استفاده میکنم و مرتب مطالعه میکنم شامل کتب فارسی و عربی و عبری و انگلیسی هست؛ مجموعا ۱۴۰ عنوان کتاب میشود. 👈طبعاً بعد از هر پست نمیشه همه منابع رو بیارم چون خودش یک پست بلند بالا میشه. (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
💥 🪧"از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" 3⃣ قسمت سوم: "اسحاق و یعقوب؛ ریشه‌هایی که تاریخ را به لرزه انداختند" (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
🔰 قسمت سوم: "اسحاق و یعقوب؛ ریشه‌هایی که تاریخ را به لرزه انداختند" 🌿 اسحاق ، پسر ابراهیم (ع)، در زمانی به دنیا اومد که ابراهیم و ساره دیگه امیدی به بچه‌دار شدن نداشتن. خداوند که همیشه برنامه‌های خاص خودش رو داره، به اون‌ها در پیری بشارت داد که پسری خواهند داشت که پیامبری از صالحان خواهد بود. خداوند در قرآن به این بشارت افتخار کرده و فرموده: "و به ابراهیم بشارت دادیم که اسحاق پیامبری از صالحان خواهد بود." (صافات: ۱۱۲) در زمانی که اسحاق (ع) به دنیا اومد، کنعان هنوز منطقه‌ای نیمه‌متمدن بود، در حالی که در نقاط دیگه دنیا، تمدن‌های بزرگی شکل گرفته بودن. در غرب تمدن مصر باستان و در شرق، در منطقه بین‌النهرین، تمدن‌های بزرگی مثل سومر، بابل و آشور در حال رشد و توسعه بودن. اما خداوند برنامه‌ای خاص برای سرزمین کنعان داشت، چراکه قرار بود نسل پیامبران بزرگ از اینجا آغاز بشه؛ دیگه کار خداست😇 وقتی اسحاق به سن بلوغ رسید، با رِفقه (رِبکا)، زنی از خاندان ابراهیم، ازدواج کرد و خداوند به او دو پسر داد: عیسو و یعقوب (ع). عیسو از همون اول شیفته طبیعت و شکار بود؛ انگار عاشق زندگی تو دل دشت و بیابون بود. ولی یعقوب (ع) اهل فکر و اندیشه بود و همیشه دل‌بسته به عبادت و خلوت با خداوند. خدا هم نبوت رو به یعقوب سپرد و او رو به‌عنوان ادامه‌دهنده راه ابراهیم و اسحاق انتخاب کرد. البته یهود اینجا رو میگه مادر یعقوب یه حیله ای به خرج داد که نبوت برسه به یعقوب که الکی میگن و قبول نداریم 😒 🔹 یعقوب (ع) برای ازدواج به حران (شهری در شمال بین‌النهرین، در نزدیکی ترکیه امروزی) سفر کرد و در اونجا با دو خواهر به نام‌های راحیل و لیه ازدواج کرد و دوباره برگشت کنعان؛ یهودی ها میگن راحیل از فامیلاش بوده و خیلی دوستش داشته که پدرزنش اول لیه رو بهش داد بعد چند وقت گفت بیا راحیل رو هم ببر که میری کنعان دخترام تنها نباشن😐. تو کنعان خداوند به یعقوب دو جین پسر داد اگه الان بود می‌تونست میلیاردی وام بگیره😅 ➖هر کدوم از بچه های یعقوب بنیان‌گذار یکی از دوازده قبیله بنی‌اسرائیل شدن. اما در میان این دوازده پسر، سه نفر بیشتر از بقیه در تاریخ نقش برجسته‌ای داشتن: یوسف، لاوی و یهودا. دیگه داستان یوزارسیف جوان رو هم که بلدین انقدر ای فیلم گذاشته که راه مخفی قصر آمنهوتپ رو هم یاد گرفتیم😄 خلاصه که یوسف بعد از رسیدن به مقام بالا، خانواده‌اش رو به مصر آورد و اون‌ها رو در منطقه گوشن ساکن کرد. اما این زندگی راحت برای بنی‌اسرائیل زیاد طول نکشید؛ چراکه بعد از مرگ یوسف، فرعون‌های اصلی مصر دوباره به قدرت رسیدن و بنی‌اسرائیل رو به بردگی گرفتن. این بردگی سال‌ها ادامه داشت تا اینکه... ادامه ماجرا بمونه برای قسمت بعدی... ✍ [سید روح الله ستاره حیات] (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
🔰قسمت چهارم: نبرد با سرنوشت؛ آغاز سفر به سرزمین موعود داستان از جایی شروع می‌شه که حضرت یوسف (ع) به یکی از مقامات بلندپایه مصر تبدیل شده بود. اون تونسته بود با تدبیر و سیاست خودش، مصر رو از قحطی نجات بده و مقامش نزد فرعون بالاتر بره. خب، وقتی آدم یکی از افراد نزدیک به حاکم باشه، طبیعتاً شرایط خانواده‌ش هم خوب می‌شه. یعقوب (ع) و خانواده‌اش به دعوت یوسف اومدن مصر و تو منطقه‌ای خوش‌آب‌وهوا به نام گوشن، کنار نیل، ساکن شدن. اوضاع گل‌وبلبل بود؛ هرکدوم از دوازده پسر یعقوب رئیس یه قبیله بزرگی شدن و زندگی‌شون آروم و راحت می‌گذشت. اما می‌دونی که، همیشه قرار نیست اوضاع یجور بمونه... 🔺همه‌چیز وقتی خراب شد که یوسف (ع) از دنیا رفت. بعدش هم که حکومت هیکسوس‌ها تو مصر سقوط کرد و فراعنه اصلی مصر دوباره به قدرت رسیدن. حالا تصور کن؛ فرعون‌های جدید نه یوسف رو می‌شناختن و نه لطف‌هایی که به مصر کرده بود براشون اهمیتی داشت. فقط می‌دیدن که بنی‌اسرائیل تعدادشون و نفوذشون زیاد شده و به فکر افتادن که یه کاری بکنن. 🔹فرعون‌های جدید که هیچ خاطره خوشی از بنی‌اسرائیل نداشتن، تصمیم گرفتن اوضاع رو به نفع خودشون تغییر بدن. وقتی دیدن جمعیت بنی‌اسرائیل داره مثل یه موج سهمگین بالا می‌ره، به فکر فرو رفتن: «نکنه یه روزی برگردن و قدرت ما رو بگیرن؟» پس اونا رو به بردگی گرفتن. دیگه خبری از زندگی راحت و آزادانه نبود؛ حالا باید به‌سختی کار می‌کردن و برای فرعون شهرها و معابد عظیم می‌ساختن. شهرهای پیتوم و رامسیس که برای فراعنه ساخته شدن، یادگار روزهای سخت کارگری بنی‌اسرائیل بودن. همون مردمی که روزگاری آزادانه کنار نیل قدم می‌زدن، حالا باید روز و شب زیر آفتاب سوزان برای فرعون کار می‌کردن. اما، با همه این سختی‌ها، امیدشون به خدا از بین نرفت. مردم دست به دعا برداشتن و از خدا (منجی) نجات‌دهنده خواستن. 🔸حالا تو همین دوران سخت و ناامیدکننده، خدا تصمیم می‌گیره که نجات‌دهنده‌ای برای این قوم بفرسته. البته برخی منابع تاریخی نوشتن که بخاطر دعای خالصانه همه بنی اسرائیل ظهور منجی شون زودتر اتفاق افتاد. منجی کی بود؟! جناب حضرت موسی علیه السلام. حضرت موسی (ع) تو یکی از همین روزهای تلخ به دنیا اومد. اما شرایط تولدش خیلی سخت بود، چون فرعون دستور داده بود که هر نوزاد پسری که از بنی‌اسرائیل به دنیا میاد، باید کشته بشه تا جمعیتشون کنترل بشه. خب، مادر موسی که نمی‌خواست نوزادش به دست سربازان فرعون بیفته، به الهام خداوند اونو توی یه سبد گذاشت و روی آب نیل رها کرد. قسمت چهارم بخش اول ادامه در پست بعدی⬇️ (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
⬆️ادامه پست قبلی 🔅حالا فکر کن این سبد چطوری تو رودخونه جلو می‌ره و دقیقاً همون‌جایی توقف می‌کنه که باید! سبد به دست آسیه، همسر فرعون، می‌رسه. آسیه که دلش از دیدن بچه نرم شده بود، تصمیم می‌گیره اونو بزرگ کنه. این شد که موسی در کاخ فرعون، در دل دشمنش، بزرگ شد. انگار خدا داشت یه نقشه عجیب برای آینده می‌کشید! ⚜سال‌ها گذشت و موسی (ع) به‌عنوان یک شاهزاده مصری تو کاخ فرعون رشد کرد، ولی خداوند از اول براش یه مأموریت خاص در نظر داشت. یه روز، بعد از ماجرایی که باعث شد موسی در سن ۳۰ سالگی از مصر فرار کنه و به سرزمین مدین بره و داماد شعیب نبی بشه، خدا اونو به پیامبری مبعوث کرد. حالا وقتش بود که برگرده و قوم خودش رو از دست فرعون نجات بده. ولی، خب این کار اون‌قدرها هم آسون نبود! موسی حدود ۴۰ سالگی با یاری خدا به کاخ فرعون برگشت. اول با زبون خوش به فرعون گفت: «بنی‌اسرائیل رو آزاد کن.» اما فرعون با اون غرور و تکبرش حتی یه لحظه هم فکر نکرد که کوتاه بیاد. «تو کی هستی که بخوای برای من تعیین تکلیف کنی؟» جوابش همین بود. موسی هم که معجزاتی از طرف خدا داشت، عصاشو به زمین زد و تبدیل به مار شد. اما فرعون با سِحر و جادوگرای دربارش دست از سر موسی برنمی‌داشت. ➰وقتی زبون نرم کار نکرد، خداوند به فرعون و مردم مصر بلایای ده‌گانه رو نازل کرد. اول رود نیل تبدیل به خون شد، بعد هجوم ملخ‌ها و قورباغه‌ها، طاعون، مرگ دام‌ها، و تاریکی مطلق کل مصر رو فرا گرفت. این بلاها به قدری سنگین بودن که حتی فرعون رو هم به زانو درآوردن. دیگه راهی براش نمونده بود؛ باید تسلیم می‌شد. در نهایت، با دل ناخواستنی اجازه داد که موسی و قومش از مصر خارج بشن. ▫️اما ماجرا اینجا تموم نمی‌شه. وقتی بنی‌ اسرائیل به رهبری موسی (ع) مصر رو ترک کردن و به سمت دریای سرخ رفتن، فرعون از تصمیمش پشیمون شد. «چرا گذاشتم اینا برن؟» سریع لشکری عظیم جمع کرد و به دنبال اونا راه افتاد. یه تعقیب و گریز نفس‌گیر شروع شد؛ از یه طرف بنی‌اسرائیل با موسی که به دریای سرخ رسیدن، از طرف دیگه فرعون و لشکرش با سرعت به سمتشون می‌اومدن. حالا قرار هست چی بشه؟! 🟢 بقیه ماجرا رو فردا شب می‌گم... فقط بدون که این وسط، معجزه‌ای بزرگ منتظره! (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234
♨️ 📚در پستهای بعدی بحث جذاب مسیر حرکت موسی علیه السلام و قومش یعنی بنی اسرائیل رو میگم. مطالبی گفته میشه که فکر کنم برای اولین بار هست که میشنوید. ان شاء الله سعی میکنم نقشه حرکتشون رو از ابتدا تا انتها براتون به صورت تصویری بکشم. چون همین مسیر حرکت خیلی خیلی مهمه و تو تصمیمات اسرائیلی های ساکن فلسطین اشغالی اثرگذار هست! (پاسخ به شبهات احکام شرعی مشاوره و ارسال عکس وفیلم‌و سوژه های خبری و....ارتباط با ما 👇 @hzrzhh https://eitaa.com/gam1234