eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.9هزار عکس
130.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 امام خامنه ای :قضیه فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلام است... 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
اینستاگرام صفحه منتسب به فرمانده ارتش را بست 🔹هرچند فرمانده ارتش اکانت شخصی در فضای مجازی ندارد، اما صفحه‌های منتسب به او در اینستاگرام به‌خاطر مطالب ضدصهیونیستی مسدود شد. ✍ این قضیه نشان دهنده ولایی بودن ارتش است و دشمنان خارجی و همفکران داخلیشون اگرچه فکر میکنن زرنگن ولی چکار کنیم که خدا دشمنان ما را از احمق ها قرار داده که اینجوری دم خروسشون مثل دم درازگوش بزنه بیرون !! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد باقر، آن شب در مدرسه چهارباغ مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختري وارد اتاقش شد و درب رابست. با انگشت تهدید به طلبه اشاره کرد که هيچ نگويد... 🔹 تولید گر: حمیدرضا شمسایی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 خوبعمل کردیم؛ کشته‌شدگان موش‌های عرب بودند! 🔻 در ۱۸ آوریل سال ۱۹۹۶، نیروهای اشغالگر اسرائیلی مقر پناهندگان فلسطینی وابسته به سازمان‌ملل در روستای در جنوب لبنان را گلوله‌باران کردند. ❗️۸۰۰ شهروند لبنانی از جنوب این کشور از ترس حملات به این منطقه پناه آورده بودند که ۱۱۰ تن از آنان به شهادت رسیدند. ❗️در میان آنان کودکان و زنان زیادی دیده می‌شدند. ❗️هیچ نشانه‌‌ای از احساس پشیمانی نیروهای توپخانه که اقدام به گلوله‌باران قانا کرده‌ بودند وجود ندارد. ❗️به گفته‌ی یکی از نیروهای توپخانه‌ای، سروانی که مسئول آن واحد بود، چند دقیقه بعد از گلوله‌باران مرگبار قانا به نیروهایش گفته بود: ‼️ «ما خوب با توپ شلیک می‌کنیم و باید همین‌طور به کارمان ادامه دهیم چون می‌دانید میلیون‌ها وجود دارند که باید همه‌شان کشته شوند!» ‼️ او تاکید داشت: «خوب عمل‌کردیم و آن‌ها که در قانا کشته شدند، کسی نبودند جز یک سری موش عرب!» 📚 کتاب «رزمندگان خدا؛ حزب الله از درون؛ ۳۰ سال نبرد ضد اسرائیل» 👤 نوشته‌ی نیکلاس بلانفورد 🌐 https://www.independent.co.uk/news/massacre-in-sanctuary-1305571.html 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
نکته ناب👆 استوری سید محمدمهدی شفیعی فرزند آسیدمحسن شفیعی اخلاق و تواضع و مردمداری حاج آقا مثال زدنی بود و کم نظیر 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⭕️ هر چند وقت یکبار شبا میاد اینجا میشینه با این دختر کوچولوی دستفروش درس کار میکنه :) زیبا نیست؟؟ 👤 فایتِر 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
پس چرا دیوار بین زن ها و مردها نیست🤔 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نوع آلیاژ که با حرارت همچین واکنشی داره 👆 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🖼 هرچقدر رژیم موقت صهیونیستی بیشتر بماند، کودکان بیشتری کشته و زندانی می‌شوند 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من هم سن این بودم قاشق عادی رو میکردم توو چشمم 😐 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️تغییر شکل خلیج فارس بعد از آخرین عصر بخبندان در ۱۸هزار سال پیش وقتی که سطح دریاها ۱۳۰ متر پایین تر بود. از اون زمان تا ۶هزار سال پیش یخهای ذوب شده در کانادا و اسکاندیناوی باعث بالا اومدن سطح دریاها شدند و بعدا شکل خلیج تقریبا ثابت مونده. ➕ سمکِ عیّار ‌‌‌‌‎‎‌‎‌ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📸 مرور بخشی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⭕️ آقای مرد با تقواییه خوب می‌دونه چه خرابه‌ای تحویل گرفته و خیلی از گرانی‌هایی که تو دولتش اتفاق می‌افته ریشه در دولت قبل داره اما به اون نسبت میدن! می‌دونه اگه هشت سال هم دوندگی کنه تازه به سال ۹۲ برمی‌گرده و کسی ازش تشکر نمیکنه اما براش مهم نیست چون با خدا معامله کرده ♥️ 👤 حـمـیـد‌ مـقـدم ✍️⚙️🇮🇷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دل بسته ی عشقیم و گرفتار شماییم معشوق دل مایی و ما یار شماییم 👤 سید احمد 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⭕️ حرام زاادگی بی بی سی فارسی رو ببینید توی تیتر نوشته دانشجوی نخبه ولی ننوشته در حال ساخت بمب و اقدام خرابکارانه دستگیر شدن این دوتا 👤 زیدان 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با یه حرکت کل مزرعه آبیاری میشه 😍👆 نصب تورهای پلیمری برای تولید گیاهان دارویی در صحرای امارات این تورها شبها رطوبت هوا را به خود جذب کرده و در اول صبح با یک تکان کل مزرعه آبیاری می‌شود. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
کوتاه بیا ! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
⭕️ از حواشی جالب دیدار اهالی رسانه با شهردار تهران، اقتدا نماز جماعت مدیران رسانه های اصلاح طلب به امامت حاج حسین شریعتمداری بود حاشیه مهمتر هم این بود که دکتر زاکانی برای تمامی دغدغه های که اهالی رسانه برای پایتخت مطرح کردند، طرح و برنامه در دست اجرا داشت که برای همه قابل توجه بود 👤 مهدی جهان تیغی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
.• کتابِ مرتضی و مصطفی •. " قسمت۲۱ " |فصل هشتم : عملیات تدمر| ...💔... بعد از تار و مار کردن شان، وقتی رسیدیم بالای سر جنازه ها، صحنه ی جالبی دیدیم. یکی از آنها برای این که یک وقت بر اثر شدّت آتش شل نشود، و بخواهد عقب‌نشینی کند، پای خود را با کمربند بسته بود به سه پایه ی دوشکا. می خواست تا آخرین لحظه و تا آخرین گلوله بجنگد و کشته شود. آش و لاش شده بود، اما عقب‌نشینی نکرده بود. بعد از گرفتن تلّ ۶، دشمن یک عقب‌نشینی کلی کرد و رفت توی تدمر. ما رسیدیم به سه راهی تدمر. عملیات موفقیت‌آمیز بود. بچه‌ها همه خوشحال بودند. ماشین صوت که شب دوم تیر خورد، درست شده بود. شیشه‌ها را انداخته و لاستیک‌ها را عوض کرده بودند. دنبال سیدابراهیم می گشتم که دیدم با ماشین صوت آمد. دستش را از روی بوق بر نمی داشت. سرش را از پنجره بیرون کرده و فریاد می زد: «پیروزی مبارک باشه.» سید حسن هم همراهش بود. عقب ماشین پر از یخ و دبه های شربت بود. این شربت ها را با سیدابراهیم توی مسجد درست کرده بودیم. چون شکر توی مسجد زیاد داشتیم، زمانی که توی خط نبودیم، یک قابلامه بزرگ برداشتیم و با این شکرها شیره درست کردیم. بعد آنها را ریختیم داخل دو تا دبه. آبلیمو هم از شهر گرفته بودیم تا برای هم چین مواقعی به بچه‌ها شربت بدهیم. سریع دست به کار شدیم و شربت درست کردیم. بعد هم داد زدیم: «شربت پیروزی! شربت پیروزی!» خوردن شربت خنک، بعد از پیروزی و در آن گرما خیلی می چسبید. بچه‌ها می خوردند و کیف می کردند. در همین حال و هوا، یک دفعه صدای سوت خمپاره آمد. همه دراز کشیدیم. من ۵۰ متری با ماشین فاصله داشتم. آنها ماشین صوت را دیده بودند. چون آن مناطق دست دشمن بود، نقطه ثبتی آنجا را هم داشتند. اولین خمپاره خورد ۲۰ متری ماشین، دومی آمد خورد کنار ماشین؛ یا ابوالفضل! خیلی وحشتناک بود. آتش بازی دشمن شروع شد. دو تا از بچه‌ها در دم شهید شدند. یکی از بچه‌ها، به قول سیدابراهیم، ترکش ساتوری خورد و دستش از کتف کنده شد. خون از شانه اش فواره می زد و می پاشید روی ماشین. همه چیز درهم و برهم شد. منطقه را گرد و خاک گرفته بود. از همه بیشتر نگران سید حسن بودم. اگر شهید می شد، جواب پدرش را چه می دادیم. بر اثر آتش خمپاره های دشمن، بچه‌ها یکی پس از دیگری روی زمین می افتادند. یک آن شنیدم سیدابراهیم هم مجروح شده. او پشت بی سیم به من گفت: «من حالم خوبه. تو حواست به گردان باشه.» یک ترکش به پایش خورده و چند ترکش ریز به کمرش اصابت کرده بود. وقتی رسیدم که سیدابراهیم را برده بودند. با رفتن سیدابراهیم مسئولیت گردان عملاً افتاد گردن من. اولین کارم، جمع و جور کردن بچه‌ها بود. دشمن با خمپاره باران شدید تلفات زیادی از ما گرفت. حدود ۷، ۸، ۱۰ نفر از بچه‌ها شهید شدند، کلّی هم مجروح دادیم. بچه‌ها را آوردم روی تلّ ۶ مستقر کردم. دشمن ول کن نبود؛ خمپاره ها پشت خمپاره. تند و تند مجروح می دادیم. بچه‌ها را سر جمع کردم. بگی نگی ترسیده بودند. با مجروح شدن سیدابراهیم هم خودبه‌خود روحیه ها پایین آمده بود. سنگر درست و حسابی نداشتیم. تازه آمده بودیم روی تل سنگر درست کنیم. باید تیربارها را می چیدیم و دور تل تأمین می گذاشتیم. بچه‌هایی که ترسیده بودند، گفتند: «آقا! اینجا نمیشه سنگر زد.» بعد هم سر تل را گرفتند و آمدند پایین، رفتند یک تل عقب تر، روی تل ۵، هر چه فریاد زدم: «بابا! مگه نمی گفتین سر می دیم سنگر نمی دیم، پس کجا دارین می رین؟» گوش شان بدهکار نبود و می گفتند: «اینجا جای وایسادن نیست.» بی انصاف ها بعضی تیرباری که دست شان بود، تیربار نو، با یک نوار هفتصدتایی فشنگ را همان جا گذاشتند و آمدند پایین. نشد جلویشان را بگیرم. همه عقب‌نشینی کردند. شرایط خیلی سخت شد. پیکرهای شهدا افتاده بودند روی زمین، مجروح ها هم همین طور. ماشین هم نبود آن‌ها را ببرد عقب. من ماندم و «سید رضا حسینی» و دو نفر دیگر. آنها گفتند: «ابوعلی! تا هر جا تو وایسی، ما هم وایمیسیم.» اگر دشمن می رسید بالای تل، تیربارهای خودمان را علیه خودمان به کار می گرفت. به بچه‌ها گفتم: «ما چهار نفر که نمی تونیم تل رو نگه داریم، کلّ گردان رفته پایین. جمع و جور کنید حداقل همین سلاح هایی که اینجا مونده رو برداریم با خودمون ببریم.» در حال آماده شدن بودیم که یک دفعه خمپاره خورد کنار سید رضا. او خیلی پرحرف بود. آن قدر حرف می زد که حوصله آدم سر می افتاد. پسر خوب و مهربانی بود، اما مثل رادیو حرف می زد. خمپاره که آمد، عدل خورد پشت سر سید رضا و سرش ۵، ۶ سانت شکافت. بر اثر اصابت ترکش، سیستم عصبی اش بهم خورد و لکنت زبان گرفت. در آن شرایط هم دست از حرف زدن برنمی داشت. هِی می خواست حرف بزند، نمی توانست. وقتی اسم من را صدا می کرد، می گفت: «اَ بَ بَ بَ بَ ... بوعلی!» ابوعلی را یک دقیقه طول می داد.گفتم: «سیدرضا! ساکت باش، بذار سرتو ببندیم.» با کمک بچه‌ها سرش را باند بستیم. می توانست راه برود. او