اگر یک جوینده ی واقعی هستید،
باید به یادگیری ادامه دهید.
زندگی، دیدن، شنیدن، خواندن و آموختن است و این هرگز متوقف نمیشود.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه
از همه جا
در راه یکی شدن
در مسیر تمدن بزرگ
🌊 چشمه های جوشان و رودهای خروشان در مسیر دریا شدن...
🍀 چه مسیر سخت و زیبایی!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🪴
🔸 دنیازدگی همیشه دلبستگی به مال و مقام نیست، وجوه دیگری هم دارد.
🔺 دنیازده نباشیم!
#نردبان 🪜
/دینی، اخلاقی
………………………………………
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤝 به رسم کاسبان قدیم
بیشتر هوای همدیگه رو داشته باشیم.
#چُرتکه 🧮
/آگاهی های اقتصادی 📉📊📈
╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
روزی واعظی به مردمش گفت:
هرکس دعا را از روی اخلاص بگوید، میتواند از روی آب بگذرد، مانند کسی که در خشکی راه میرود.
جوانی ساده دل و پاک که خانهاش در خارج از شهر بود و هر روز میبایست از رودخانه میگذشت، پای منبر بود.
چون این سخن از واعظ شنید، بسیار خوشحال شد.
هنگام بازگشت به خانه، دعاگویان، پا بر آب نهاد و از رودخانه گذشت.
روزهای بعد نیز کارش همین بود و در دل از واعظ بسیار سپاسگزاری میکرد. آرزو داشت که هدایت و ارشاد او را جبران کند.
روزی واعظ را به منزل خویش دعوت کرد، تا از او به شایستگی پذیرایی کند.
واعظ نیز دعوت جوان پاکدل را پذیرفت و با او به راه افتاد.
چون به رودخانه رسیدند، جوان دعا گفت و پای بر آب نهاد و از روی آن گذشت. اما واعظ همچنان بر جای خویش ایستاده بود و گام برنمیداشت.
جوان گفت:
ای بزرگوار! تو خود، این راه و روش را به ما آموختی و من از آن روز چنین میکنم، پس چرا اینک بر جای خود ایستادهای؟
دعا را بگو و از روی آب گذر کن!
واعظ، آهی کشید و گفت:
حق، همان است که تو میگویی، اما دلی که تو داری، من ندارم!
#داستانَک
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
✨
خندیدی و شهر، آرزومند تو شد
گل با همه اسم و رسم، پسوند تو شد
یک رأی که بیشتر ندارم، آن هم
تقدیم به جمهوری لبخند تو شد!
«محمدعلی نیکومنش»
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
در سپاه کار میکرد. اما نمیدانستم چه کاری انجام میدهد هر وقت از او میپرسیدم در سپاه چه کارهای، جواب میداد:
« من در سپاه جارو میکشم.»
واقعاً باور کرده بودم که او در سپاه مستخدم است.
قرار شد برایش برویم خواستگاری.
دختر خانم از شغل ناصر پرسید و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
پسرم در سپاه مستخدم است.
یک روز چادر سر کردم و به مسجد جامع محلمان رفتم. در حال و هوای خودم بودم که سخنران آمد و شروع کرد درباره جنگ و ... صحبت کردن.
نگاهش کردم خیلی شبیه ناصر بود. شک برم داشت.
وقتی از دیگران سؤال کردم، فهمیدم ناصر یکی از سرداران سپاه است!
من اصلاً از این موضوع اطلاع نداشتم!»
❇️ #مدیر_انقلابی
روایت مادر «شهید ناصر قاسمی»
رئیس ستاد لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع)
📚 کتاب «یک جرعه آفتاب»
روحمان به یادشان شاد!
🌷 صلوات
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿🍁🌿
گفتيم عشق و طاقت آن را نداشتيم
چيزی كه ما لياقت آن را نداشتيم
گفتيم در كشاكش تقدير با هميم
حرفی زديم و قدرت آن را نداشتيم
بعد از هزار مرتبه تكرار دوستی
يک بار هم صداقت آن را نداشتيم
بسيار ساده بود، سخن گفتن از گذشت
اما دريغ! جرأت آن را نداشتيم
حالا بيا كمی سخن از عاشقی بگو
كاری كه هيچ فرصت آن را نداشتيم
«مجيد افشاری»
#شور_شیرین_شعر فارسی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مثـل بیـروت بود» ⏪ بخش ۱۰۵: _ بابا جان، باید باهات صحبت کنم. خواستم به دنبالش ا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مثـل بیـروت بود»
⏪ بخش ۱۰۶:
نگاهی به پانسمان خونی زانویم انداختم. یعنی تمام آن لحظات سخت، گریز از چنگال موتور سوار، فرار از پنجره ی ساختمان، درگیری عقیل با راننده و تیراندازی مرد کلاهکاسکت پوش، نقشه ی یکی از فرزندان ابلیس بود؟!
پدر، سر درگمیام را خوب فهمید و گفت:
_ تو ساختمان که گیر افتادین، عقیل درخواست کمک کرد. اما یه دفعه ارتباطمون قطع شد و قبل از رسیدن نیروهای ما، ماشین دیگهای که از خودشون بود اومد سراغتون. طبق حرفهای عقیل، افرادی که اجرای این نقشه رو به عهده داشتن نمیدونستن چه بلایی قراره سرشون بیاد. اون راننده، اون موتور سوار و تک تک اون آدمها فکر میکردن که جونشون در امانه و فقط مأمور گرفتن جون یکی دیگه هستن اما این طور نبود؛ واسه ی مرگ و زندگی همه شون برنامهریزی شده بوده.
تصویر پرتاب خون از گلوی راننده در ذهنم رژه رفت؛ خونی که داغی اش پوست دستم را سوزاند و وجدانم را به عذابی کاذب بابت مرگ مرد موجی نشاند، در حالی که او زنده بود و فتنه در سر داشت. پدر نگاهی به ساعت مچی قدیمیاش انداخت.
_ نیروهای ما وقتی رسیدن که تو از صحنه ی درگیری فرار کرده بودی و کار از کار گذشته بود. رد گوشیت رو زدیم اما اون رو گوشه ی خیابون پیدا کردیم.
نمیدونی چی بهم گذشت، زهرا... نمیدونی... پسرم روی تخت بیمارستان، دخترم سوزن وسط انبار کاه. تا این که بچهها از طریق دوربینهای سطح شهر پیدات کردند و اومدی تو دیدمون. همون موقع دانیال بهم خبر داد که اونها میخوان از طریق تو یه فلش رو دریافت کنند. یه فلش که خیلی براشون مهمه.
باید میفهمیدیم اطلاعات داخل فلش چیه و قراره چه کسی اون رو تحویل بده.
مجبور شدیم دست نگه داریم. اما اول از طریق مهلا، همون دختر افغانی که از بچههای خودمون بود یه ردیاب تو بانداژ زانوت و بعد از طریق عقیل، یه دوربین به عنوان گیره روی روسریت کار گذاشتیم؛ این جوری هم از دستمون لیز نمیخوردی، هم میفهمیدیم کی قراره فلش رو بیاره.
تصویر اتو کشیده و خوش پوش آن آقازاده ی منفور مقابل چشمانم رژه رفت.
بوی سوختگی، موج انفجار. شقیقههایم تیر کشید.
_ و من شدم مأمور مرگ و باعث اون انفجار اگه کوله رو نمیبردم هیچ وقت...
پدر لرزش مشهود دستانم را دید و اجازه تمام کلام را به من نداد:
_ نه، تو مقصر نیستی. بچهها بررسی کردن؛ توی اون کوله فقط پول بود. بمب به ماشینش وصل شده بود.
با حالی عجیب به چشمان پدر زل زدم. میخواستم مطمئن شوم که برای دلخوشی من نمیگوید. سری پر از اطمینان تکان داد. آتش دلم کمی فرونشست؛ اما باقی مردم چه؟ باور میکردند که هیچ دخالتی در آن آتش سوزی نداشتهام؟ دلم سیاه شده بود و عنان زبان به کف نداشتم.
_ بابا، این حرفا و توضیحات هیچ تأثیری تو اصل ماجرا نداره. اصل قصه اینه که من شدم طعمه ی سر قلاب واسه ی شکار شاه ماهی. می گید نمیدونستید و انتظار دارید باور کنم؟! چه طوری باور کنم؟! چه طوری باور کنم وقتی که خود دانیال از دست اون کلاه کاسکت پوش نجاتم داد؟ دانیال که مأمور خودتونه و با شما در ارتباط بوده؛ میتونست خیلی راحت بهتون خبر بده. همه ی اینها یعنی شما از همه چیز خبر داشتید، اما مصلحت رو بر سکوت دیدین.
آتشفشانی در درونم طغیان کرده بود و پدر بدون هیچ حرفی، به صدایم گوش میداد.
_ سکوت مصلحت اندیشانهای که اگر نبود من موضوع مهم دنیای مجازی و شبکههای اون ور آبی، متهم به وطن فروشی و آدم کشی و از همه جا مونده و از همه کس بریده نمیشدم. آخ بابا... آخ... چی کار کردین با من؟! چی کار کردین؟! حالا نشستین جلوم و ازم میخواین بشم گوشت قربونی تا گرگ رو بکشم تو تله؟ بعد از این ماجرا، چه طوری میتونم زندگی کنم؟ چه طوری میتونیم سر بلند کنیم تو جمع آشنا و غریبه؟ تا همین جاش هم همیشه دلمون خون بود از زخم زبون و تهدیدهای رنگارنگ، از سکوت و سکوت و سکوتهای شما مقابل این همه بیمعرفتی.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
کودتای ۲۸ مرداد فرجام اعتماد به آمریکا
🔹اعتماد و عدماعتماد به آمریکا از مهمترین اختلافهای مصدق و آیتالله کاشانی بود که در نهایت منجر به جدایی مصدق از آیتالله کاشانی و زمینهساز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
ایران به فناوری موتورهای رم جت دست یافت
▪️خبر تسنیم تایید شد
🔹وزیر دفاع: متخصصان کشورمان به فناوری موتورهای رم جت دست یافتند.
🔸از این نوع موتور در ساخت موشکهای کروز سوپرسونیک استفاده خواهد شد.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
هتکحرمت قرآن اینبار در هلند
🔹فعال راست افراطی هلندی در جریان تظاهراتی مقابل سفارت ترکیه در لاهه، به یک نسخه از قرآن کریم اهانت کرد و خشم شرکتکنندگان در تظاهرات متقابل را برانگیخت.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff