#توئیت استاد شجاعی (en)
This tragic event of bombarding a hospital will stay in history's memory, and the world's anger over these crimes will open new fronts that will make the truth prevail.
#PalestineGenocide
👈 دسترسی به توئیت
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
4_5870827690671476394.mp3
23.75M
#استاد_شجاعی | #رهبری
• صهیونیسم چیست؟
• صهیونیستها چه کسانی هستند؟
• حماس کیست؟
• نتیجه نبرد حماس و صهیونیست چه خواهد شد؟
• گروه مقاومت کِی وارد جریان میشود؟
🎞 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
بیانیه حزب الله.pdf
94.9K
بیانیه حزب الله لبنان: فردا (چهارشنبه) روز خشم مقاومت است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀
سفارشی به همه ی مرتبطین عرصه های تعلیم و تربیت:
انسان تربیت کنید؛
دنیا پر از جانوران متخصص است!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌺🍀
در تربیت فرزندان به این زبانزد (ضرب المثل) معروف دقت داشته باشیم:
«دو صد گفته چون نیم کردار نیست!»
بیش از گفتن، ما باید مفاهیم را با عملمان به فرزند آموزش دهیم؛ مانند یاد دادن اعداد و جمع و تفریق در ابتدایی، که بچهها مدام با استفاده از دستهایشان و میوهها و شمردن آنها، اعداد را یاد میگیرند.
مثلاً مفهوم نظم را باید با عمل به بچهها نشان داد. باید نظم را در ما حس کنند. فرض کنید شما با اتاقی به هم ریخته و نمازی که سر وقت و نظم خاصش نمیخوانید، بچه را توصیه به نظم میکنید، مسلّم است که این رفتار اثر کلام شما را خیلی پایین میآورد. اگر آنچه ما به فرزندانمان میگوییم با آنچه آنها از ما میبینند با هم متفاوت باشد، آن ها را دچار تضاد و تعارض شخصیتی می کنیم.
#باغچه / خانوادگی
مشاور
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🌸」
نگران نباشید
همان خدایی که آمار
تک تک برگهای عالم را دارد
از حال و احوال شما هم خبردار است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪بخش پانزدهم: ساعتی به غروب مانده بود که ابراهیم مقاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر»
⏪بخش شانزدهم:
ابراهیم من من کنان گفت:
«میخواسته است برای من خوش خدمتی کند! باهوش است، اما کم تجربه! قصد بدی نداشته است.مطمئن باشید.»
آمال نگاهی به روزنه ی میان سقف انداخت. برخاست و دیگ را در گاری گذاشت.
ــ کم کم باید جمع کنم بروم. قبول کردم که جوانک، قصد دزدی نداشته است. بقیهاش برایم مهم نیست! این که برای چه آن جا ایستاده بود و مراقبم بود و به چه قصدی پیش آمد، دیگر برایم اهمیتی ندارد. به او بگو دیگر این اطراف پرسه نزند! خودت را هم دیگر نبینم بهتر است!
آمال منقل و لاوک را در گاری گذاشت.
ابراهیم دل به دریا زد و گفت:
«راستش را بخواهید، من به شما علاقمند شدهام. طارق میخواسته است تحقیق کند و ببیند شما همسر مناسبی برای من هستید یا نه. سر خود این کار را کرده؛ گفتم که کم تجربه است. راهش این نبود.»
آمال کمر راست کرد و به ابراهیم زل زد.
ــ لعنت به شیطان! من میدانم راهش چیست. باید جای دیگری را برای کار پیدا کنم؛ جایی آن طرف شهر. اگر اهل دوز و کلک نباشی، آدم سادهای هستی که ممکن است زود فریب بخورد! تو از من چه میدانی که به من علاقمند شدهای؟ به کم قانع نباش! تو قدبلند و خوش قیافهای! وضع مالی ات بدک نیست! خیلی بهتر از من را میتوانی گیر بیاوری!
گاری را از آن باریکه بیرون آورد.
ــ من جز این گاری چیزی ندارم. یک عموی خسیس و یک زن عموی جادوگر دارم که سکهای برایم خرج نمیکنند. پس پاک مفلسم. اگر مادر داشته باشی، از عروسی مثل من بیزار خواهد بود! زن عمویم مرا برای دایی رباخوار و شصت سالهاش لقمه گرفته است. به عمویم قول صد سکه ی طلا داده است. پس دیگر حرفی نمیماند. فراموشم کن و راحتم بگذار!
راه را باز کن بروم!
ابراهیم کنار کشید و آمال گاری دو چرخ را هل داد و رفت.
ــ ذرت آب پز... کلوچه...
بخر که تمام شد.
خیلی جلوتر ایستاد و دو ذرت و چند کلوچه فروخت و به راهش ادامه داد. ابراهیم نگاهش کرد تا در پیچ کوچهای نزدیک خروجی بازار ناپدید شد.
دوباره باران میبارید. تا خود را به کاروانسرا برساند، دستار و شانهاش خیس شد. مسافرخانه را پیدا کرد. در انتهای حیاط کاروانسرایی، راهروی کوتاهی بود که به حیاطی کوچک و خلوت میرسید.
در اطرافش اتاقهایی بود. مسافرها به اتاقها پناه برده بودند. سر و صدای بچهها به گوش میرسید.
رو به رو، در مطبخی خشت و گلی و تیره، دیگی روی اجاق بود و آتش از اطرافش زبانه میکشید. دود از روزنه ی سقف بیرون میرفت و دانههای باران پایین میریخت.
مرد میانسال و چاقی کفگیر در دیگ میچرخاند. بوی نان تازه و خورش قیمه همه جا پیچیده بود. پیرمردی لاغر گوشه ی دیگر روی تشکی کوچک نشسته بود و با انبر از تنوری زمینی، نان در میآورد و چانهها را پهن میکرد و به تنور میزد. سینیهای مسی و کاسههای سفالی، بالای سکو، روی هم چیده شده بود.
بالاتر از سکو، طاقچههایی بود پر از ظرفهای حبوبات و ادویه.
حدس زد صاحب مسافرخانه، همان مرد میانسال است. نزدیک رفت.
مرد نیم نگاهی به او انداخت و گفت:
ــ «خوش آمدی جوان! بیا خودت را گرم کن! مسافری؟ باروبنه ات کجاست؟ تنهایی؟ از بخت تو اتاق خالی داریم. الیاس صدایم کن. تا استراحتی کنی و لباست خشک شود، شام آماده است.
امشب قیمه داریم. کرایه ات با غذا میشود شبی چهار درهم.»
به پیرمرد گفت:
«شعبان کارت که تمام شد اتاق را به آقا نشان بده!»
رعد و برقی زد و حیات را روشن کرد. سبزههایی که از درز سنگهای کف حیاط روییده بودند و تک درختی بیبرگ که عقب حیاط بود لحظهای به چشم آمدند.
◀️ ادامه دارد....
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌹رگهایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت: بیارش داخل اتاق عمل...
دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابجا کنم، مجروح به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و به سختی گفت: من دارم میروم تا تو چادرت را در نیاوری؛ما برای این چادر داریم می رویم، چادرم در مشتش بود که شهید شد.
#عاقبتمون_بخیر
#شبتون_شهدایی_
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" یا حی یا قیوم "
ذکر روز چهارشنبه
صد مرتبه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
AUD-20220317-WA0002.mp3
5.82M
" زیارت آل یاسین "
#علی_فانی
⚫️کانال گام دوم انقلاب ✌🏴
⚫️https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
زیارت عاشورا - حسین حقیقی.mp3
16.55M
🏴 زیارت عاشورای زیبا
🎙 با صدای: حسین حقیقی
⏰ زمان ۱۱ دقیقه
⚫️کانال گام دوم انقلاب ✌🏴
⚫️https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff