eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
192.3هزار عکس
133.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🌧 نعمت، فقط باران نیست؛ گاهی خدا دوستی نازل می کند زلال تر از باران. 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مسئله ی حجاب پاسخ به شبهه ها 🌃 / اجتماعی 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📒 کتاب «چایت را من شیرین می‌کنم» نوشته ی «زهرا بلند دوست» روایتگر داستان دختری به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان است که پدرش عضو سازمان مجاهدین خلق است اما مادر در نقطه مقابل پدر قرار دارد. پدر سارا پس از شکست سخت سازمان در عملیات مرصاد، با خانواده خود از ایران خارج شده و به آلمان می‌آیند. زندگی پدر و مادر سارا با دعوا و کشمکش‌ سپری می‌شود، در میان این مجادله‌ها مادر از خدا و خوبی‌هایش می‌گوید و پدر از دغدغه‌های سازمان... در ادامه ماجرایی پیش می‌آید که برادر سارا وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود. سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت‌هایش آشنا می شود، اما روند داستان این گونه ادامه نمی‌یابد. در کشاکش داستان‌ با قدرت ایمان و حضور خداوند در تمامی لحظات زندگی بنده‌هایش نیز آشنا می‌شوید. همچنین با خواندن این کتاب با بخشی از رشادت‌های پاسداران و مجاهدان بدون مرز ایرانی در مقابل گروه داعش نیز آشنا خواهید شد. 🔹 با ما همراه باشید و دوستان خود را به این جا دعوت کنید. 🌺 سپاس از همراهی شما! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌿 برای حل مشکلات جامعه پیش و بیش از خواندن و نقد و بررسی دیگران، خودمان را مرور کنیم! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍂🍃 نادان را می‌شناسد، چرا که خود زمانی بوده است. اما نادان، دانا را نمی شناسد، چرا که هرگز دانا نبوده است ! 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
Erfan Tahmasbi - Najla.mp3
8.33M
🌿 🎶 🎙 «عرفان طهماسبی» /موسیقی 🎼🌹 🎵 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گرچه گاهی تندبادی شاخه‌ای را هم شکست می‌ماند ولی طوفان به پایان می‌رسد 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀 او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها می رود و لباس و اسلحه ای از عراقی ها به دست می آورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می شود. به طوری که رزمندگان می بینند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید! می خواهند به او شلیک کنند که یکی از آنان می گوید: صبر کنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک می شود، می بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت و لیاقت حضور در خط مقدم را دارد. به فراخور گذر از سالروز شهادتش 🌷 شهید محمد حسین فهمیده ...🌷... /یاد یاران 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
📒 کتاب «چایت را من شیرین می‌کنم» نوشته ی «زهرا بلند دوست» روایتگر داستان دختری به نام سارا، ایرانی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش اول: از زمانی که حرف زدن یاد گرفتم در آلمان زندگی می کردیم. نه این که آلمانی باشیم، ایرانی بودیم، آن هم اصیل؛ اما پدرم هوادار و همفکر سازمان مجاهدین خلق بود، بعد از کشته شدن تنها برادرش در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) و شکست سخت سازمان، ایران برایش جهنم شد و با وجود، مخالفت مادرم، باروبندیل بست و عزم خروج از ایران کرد. آن روزها من یک ‌ساله بودم و برادرم دانیال پنج ‌ساله. مادرم همیشه نقطه‌ی مقابل پدر قرار داشت، اما بی‌صدا و جنجال. او تنها برای حفظ من و برادرم بود که تن به دوری از وطن و زندگی با پدرم داد؛ مردی که از مبارزه، تنها بد مستی و شعارهایش نصیبمان شد. شعارهایی که آرمان‌ها و آرزوهای دوران نوجوانی من و دانیال را تباه کرد و اگر نبود، زندگیمان شکل دیگری می‌شد. پدرم با این‌که توهم توطئه داشت اما زیرک بود و پل‌های بازگشت به ایران را پشت سرش خراب نمی‌کرد. می‌گفت: «باید طوری زندگی کنم که هر وقت نیاز شد به‌ راحتی برگردم و برای استواری ستون‌های سازمان، خنجر از پشت بکوبم.» نمی‌دانم واقعاً به چه فکر می‌کرد؛ انتقام خون برادر، اعتلای اهداف سازمان و یا فقط نوعی دیوانگی محض. هر چه که بود، در بساط فکری‌اش چیزی از خدا پیدا نمی‌شد. شاید به زبان نمی‌آورد اما رنگ کردار و افکارش جز سیاهی شیطان را نشان نمی‌داد. زندگی منِ یک ‌ساله و دانیال پنج ‌ساله، میدانی شد برای مبارزه‌ی خیر و شر و طفلکی خیر که همیشه شکست می‌خورد در چهارچوبِ سازمان ‌زده‌ی خانه‌مان. مادر مدام از خدا و خوبی می‌گفت و پدر از دغدغه‌های سازمان. چند سالی گذشت اما نه خدا پیروز شد و نه رجوی و مریمش. روزها دوید و در این هیاهو، من و برادرم دانیال، خلأ را انتخاب کردیم، بدون خدایی که فقط تماشاگر بود و سازمانی که همه چیز را به پای اهدافش گردن می زد؛ در بی وزنی محض، چیزی درست شبیه به برزخ! نوجوانی ما غرق شد در مهمانی های آن چنانی و خوش گذرانی؛ جدای از مادرِ همیشه تسبیح به دست، و پدرِ هر لحظه مست. شاید، زیاد راضیمان نمی کرد اما خب، از هیچ بهتر بود. آن روزها به دور از تمام حاشیه ها، من بودم و محبت های بی دریغ برادرم که تنها کورسویِ دنیای تاریکم به حساب می آمد. هر چند ما بزرگ تر شدیم، احساس امنیت مادر از وجود پدر، کم جان تر شد. تا جایی که تنها فرزند عمارت پدر بزرگ، ماندن کنار فرزندان را به حضور در مراسم دفن پدرش ترجیح داد. بیچاره مادر بزرگ که از درد دوری دختر و فراق همسر، به یک ماه نکشیده، عزم همجواری با شوهر کرد و رفت و مادر تنها شمع وجودش در ایران خاموش شد. سال ها، بی خیال به دلشکستگی های مادر گذشت. من و دانیال رشد کرده در غربت، خوشگذرانی های شبانه را به خانه و مرد پدرنامِ ساکن در آن ترجیح می دادیم. اما انگار زندگی، شگفتانه ای عظیم داشت برای ما. آن روزها همه چیز خاکستری و سرد به نظر می رسید، حتی چله ی تابستان. پدرم سال ها در خیالش مبارزه کرد و مدام از آرمانش گفت؛ به این امید که فرزندانش را تقدیم سازمان کند، که نشد. فرزندانش عادت کرده بودند به شعارزدگی پدر و رنگ نداشت برایشان رجز خوانی هایش. بیچاره مادر که هیچ همدمی نداشت. در این بین، دانیال همیشه هوایم را داشت. هر روز و هر لحظه، درست وقتی که خدای مادر، بی خیالش می شد زیر کتک ها و کمربندهای پدر. خدای مادر، بد بود. دوستش نداشتم. من خدایی داشتم که برادرم بود و وقتی صدای جیغ های دلخراش مادر زیر آوار کمربند آزارم می داد، محکم گوش هایم را می گرفت و اشک هایم را می بوسید. کاش خدای مادر هم، کمی مثل دانیال، مهربانی بلد بود. دانیال، در، پنجره، آسمان و تمام دنیایم را تشکیل می داد. کل ارتباط این خانواده خلاصه می شد در خوردن چند لقمه غذا کنار یکدیگر، آن هم گاهی، شاید، صبحانه یا ناهار. چون شب ها اصلاً پدری وجود نداشت تا خانواده کامل باشد. در روزهای کودکی، گاهی از خودم می پرسیدم: «یعنی همه همین طور زندگی می کنند حتی خانواده ی تام؟ یا مثلاً معلم مدرسه مان، خانم اشتوتگر هم از شوهرش کتک می خورد؟ پدر لیزا چه طور؟ او هم مبارز و دیوانه است؟» و بی هیچ جوابی، دلم می سوخت برای دنیایی که خدایش جرعه ای مهربانی نداشت. ⏪ ادامه دارد ... ................................. 🌳 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
جهان، در ساعاتی که گذشت 👇 🌐 : صفحه هشتگ/عبارت مربوط به خبر در توئیتر 🇮🇷 : لینک فارسی خبر 🇬🇧 : لینک انگلیسی خبر ----------- ۱. 19 میلیون یمنی گرفتار ناامنی غذایی 🇬🇧 / 🌐 ۲. درخواست از پاپ برای رسیدگی به وضعیت سرکوب‌گری در بحرین 🇮🇷 / 🌐 ۳. ناامیدی مردم آمریکا از آینده این کشور 🇮🇷 / 🇬🇧 / 🌐 ۴. ۱۵۲ کشور خواهان پیوستن اسرائیل به «ان پی تی» شدند 🇮🇷 / 🇬🇧 / 🌐 ۵. ادامه‌ تظاهرات در آلمان در پی افزایش هزینه انرژی 🇮🇷 / 🌐 ۶. روزنامه صهیونیستی: سالهاست اسرائیل شرایطی به دشواری امسال نداشته است 🇮🇷 ۷. انتخاباتِ سیاه‌تر از سرنوشت تل‌آویو؛ صهیونیست‌ها هرچه انتخاب کنند، بازنده‌اند 🇮🇷 / 🌐 ۸. نرخ تورم در منطقه یورو به سطح بی سابقه‌ای رسید 🇮🇷 / 🇬🇧 ۹. گریه یک زن فلسطینی پس از تخریب خانه‌اش توسط نیروهای اشغالگر 🇮🇷 / 🌐 ۱٠.عربستان حکم قتل ۱۵ زندانی عقیدتی دیگر را صادر کرد 🇮🇷 / 🌐 ۱۱. اروپا و مساله‌ی حقوق بشر/ چطور جرات می‌کنید درباره حقوق زنان حرف بزنید؟! 🇮🇷 ۱۲. افزایش چشمگیر بی‌خانمان‌ها در لندن به‌دلیل بالارفتن هزینه‌ها 🇮🇷 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 چرا بعضی وقتها یهو دچار تردید میشیم و در نبرد رسانه‌ها فریب می‌خوریم؟ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
👤 ۱۵۲ 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff