💧
در حیرتم از آفرینش آب!
اگر با درخت همنشین شود،
آن را شکوفا می کند.
اگر با آتش تماس بگیرد،
آن را خاموش می کند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند،
آن را پاک میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود،
آن را آماده ی طبخ می کند.
اگر با خورشید متفق شود،
رنگین کمان ایجاد می شود.
💧 «همچون آب باشیم!»
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۷۳: اون قدر صلوات نذر کردم که فکر کنم باید یه هف
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۷۴:
این داستان، شبیه به فیلم های هالیوودی بود! از او خواستم که با یان صحبت کنم. مردانه قول داد و زبان به ادامه ی داستان چرخاند:
- اون شب وقتی سراسیمه وارد خونه تون شدم، اجرای نقشه کمی جلو افتاد. چون حالا دیگه اون ها مطمئن بودن که من، به اون خونه رفت و آمد دارم. بچه ها شبانه روز، شما و منزلتون رو زیر نظر داشتن که اتفاقی رخ نده. چون به هر حال ما به طور قطع نمی دونستیم که واکنش بعدی چیه؛ اما یقین داشتیم که میان سراغتون. اون شب که تو بیمارستان، گوشی به دستتون رسید. من خواب نبودم، فقط نقش بازی می کردم. توی اولین فرصت، یه شنود تو گوشیتون کار گذاشتم. تمام مکالمات شنود میشد و ما می دونستیم که قراره به واسطه ی اون دعوای صوری، از مطب پزشک فرار کنین. از طرفی، انتظار دزدیده شدن حسام، یعنی من رو هم داشتیم. اما شیوه ش رو نه! اون تصادف و به دنبالش، گیر افتادنم توی تله، نوعی غافل گیری به حساب میاومد.
تلخی تمام آن لحظات دوباره در کامم زنده شد و گفتم:
ــ نترسیدین جفتمون رو بکشن؟
کمی در جایش جا به جا شد و قاطع جواب داد.
ــ نه! امکان نداشت. حداقل تا وقتی که به رابط برسن. اونا فکر می کردن که من و دانیال، اسم اون رابط رو می دونیم.
پس زنده موندنمون، حکم الماس رو براشون داشت. اصلاً اون ها تا رسیدن ارنست، جرأت تصمیم گیری برای مرگ و زندگیمون رو نداشتن.
چهره ی غرق در خونش، دوباره در ذهنم تداعی شد و زیر لب نجوا کردم که نفسی تا مرگ، فاصله نداشتی ای شوریده سر!
سؤال هایم تمامی نداشت.
باز هم پرسیدم از نحوهی نجات و زنده ماندنمان. چشمانش طبق معمول جایی جز صورتم را می کاوید.
ـــ خب با ورود عاصم و سوفی به ایران، بچه ها اون ها را زیر نظر داشتن و محل استقرارشون رو شناسایی کرده بودن. در ضمن، علاوه بر آن ردیاب هایی که لو رفت، یه ردیاب کوچولو هم زیر پوست دستم جاساز شده بود که در صورت انتقالم به یه مکان دیگه، با فعال کردنش بتونن پیدام کنن. شما هم که به محض دزدیده شدن، توسط همکاران زیر نظر بودین. بعد هم که با ورود ارنست به فرودگاه و تماسش مبنی بر رسیدن، بچه ها دستگیرش کردن و همه چی به خیر و خوشی تموم شد.
خیر و خوشی؟ کدام را میگفت؟ کتک ها و شکنجه های بی رحمانه شان چیزی در وجودم فروریخت؛ عاصم، یادآوری فرار عاصم، نمک شد بر زخمم. او تا زهرش را نمی ریخت، دست از سر زندگی هیچ کداممان برنمیداشت. با صدای تحلیل رفته از هراس گفتم:
ــــ اما عاصم! اون ولمون نمی کنه.
آرام خندید.
ــ از مرز فرار کرده. اما نگران نباشین، کاری نمی تونه بکنه، خودشون دخلش رو می آرن.
نفس ترسیده ام را سنگین بیرون دادم. حالا دیگر اطمینان نداشتم که عاصم، قبل از سرطان جانم را نگیرد. دلم لرزید.
ــ دانیال کجاست؟ کی می تونم ببینمش؟ می خوام قبل از مردن یه بار دیگه برادرم رو ببینم.
کمی مکث کرد.
ــ مرگ دست من و شما نیست. پس تا هستین به بودن فکر کنین. دانیال هم سوریه ست. داره به بچه های حزب الله لبنان کمک می کنه. نگران نباشین، زود می آد؛ خیلی زود.
جا خوردم.
ــ سوریه؟ یعنی فرستادینش بجنگه؟
حزب الله لبنان چه ربطی به سوریه داره؟
تبسم به چهره اش برگشت.
ــ بله بجنگه. اما ما نفرستادیمش. خودش آبا و اجدادمون رو آورد جلو چشممون، که بفرستینم برم. بچههای حزب الله واسه کمک به سوریه، نیروهاشون رو اون جا مستقر کردن. دانیال هم که یه نخبه ی رایانه است رفته پیش بچه های حزب الله، داره روی مخ داعشی ها، سُرسُره بازی می کنه. البته با تفنگ و اسلحه نه، با ابزار کار خودش؛ رایانه.
به دانیال حق می دادم بابت مبتلا شدن به رسم حسام و رفقایش. اصلاً انگار خوبی میان این جماعت، حکم مرض مُسری را داشت. در سکوت خوب تماشایش کردم. همان جوانی را که زمانی، خنجر تیز می کردم محض یک بار دیدن و خونی که قرار بر ریختنش داشتم به جرم مسلمانی؛ اما مدیونم کرده بود به خودش. جانم را، برادرم را، زندگی ام را، آرامشم را، خدایی که نداشتم و حالا یقین داشتم وجودش را و احیای حسی کفن پیچ شده، به نام دوست داشتن. انگار از گور بی احساسی، به رستاخیز مسلمانی مسلمان زاده؛ به پا خاستم. شک نداشتم که امروز یوم الحسرتی است پیش از قیامت.
خواستن و نداشتن. این حسامِ امیرمهدی نام، گم شده های زندگی ام را پیدا کرد. این شوالیه ی مسلمان، تمام نداشته های دفن شده ی زندگی ام را از خاک بیرون کشید.
این جا ایران بود. سرزمینی که خدا را، با دستان اسلامی اش به آغوشم پرت کرد. این جا ایران بود. جایی که مسلمانانش نه از فرد ترس، سر خم می کردند، نه از وحشیگری گریبان می دریدند. این جا ایران بود. سرزمینی پر از حسام های مسلمان.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 زندگی زیبا
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌷 عاشقانه دختران انقلاب و امام زمان🌷
خبر دهید به لیلا جنون مجنون را .... ♥️
که نبض عاشق بیچاره ناهماهنگ است💔
#سه_شنبه_مهدوی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بانو!دیروز که بهت گفتم روسریت سر کن بهم گفتی به کسی مربوط نیست
به این ها که تو فیلم هستن و تو وصیت نامه هاشون از حجاب گفتن و برای امنیت من و تو رفتن هم مربوط نیست؟؟؟....به اونا هم میخوای همین جواب بدی!!!!
#حجاب_وصیت_شهیدان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
خطِّ حاج قاسم را نگذارید خط خطی کنند
✍بخشی از نامه سپهبد شهید
#قاسم_سلیمانی به دخترش فاطمه
دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچهبهسینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
🙏به کمک و فریاد زنان و کودکان مظلوم زلزله زده #سوریه برسید
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍❤️یادتون باشه روز عشق بچه مسلمونها روز ازدواج حضرت علی و حضرت زهراست
⁉️آیا جشن گرفتن و برگزاری و ترویج مراسم #ولنتاین که در فرهنگ مسیحی روز ابراز عشق است؛ از سمت مسلمانان جایز است؟
🔸آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) :
📣 در صورتی که مستلزم مفسده یا ترویج فرهنگ باطل غربی گردد، جایز نیست.
❌از ما گفتن بود
#سبک_زندگی_اسلامی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭او نگران نمازش بود
بعد از پنج روز که کودک سوری را از زیر آوار بیرون می آورند می گوید وای چند روز است که #نماز نخواندهام
اولین سوال قیامت = نماز
🤮👊مرررررررگ بر حقوق بشری که فقط برای چشم آبی های مو بلوند غربیست و حتی اجازه رسیدن کمک های انسانی را به سوریه نمیدهند
😏سلبریتی های بی غیرت ایرانی تو کدوم سوراخ موشی هستند تا برای این بچه ها شمع روشن کنند و هشتگ بزنند
#کودکان_مظلوم_سوریه
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همواره نبرد #حق و #باطل برپاست
هر روز برای #مسلمین #عاشورا ست
مصداق صحیح #لعن الله #یزید
امروز #شعار #مرگ_بر_آمریکا ست
#اشداء_علی_الکفار👊
#مرگ_بر_آمریکا✊
#مرگ_بر_حقوق_بشر_دروغین👊
#حاج_امیر_عباسی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+بهش گفتم: عزیزم❤️ حجاب تون رعایت کنید
_ بهم گفت: ای بابا چرا چسبیدید به حجاب؟!
#بی_تفاوت_نباشیم
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
👌قانون پایِ کار حجاب می آید
سخنگوی ستاد «امر به معروف»:
🔹در طرح جدید مجلس، کارت ملی بی حجابها در سیستم «فریز» میشود و یک ماه به آنها خدمات داده نمیشود
🔹پلیس در بحث حجاب، هم اکنون طرح «ناظر ۲» برای اماکن تجاری، «ناظر ۳» برای معابر و «ناظر ۴» برای فضای مجازی را پیگیری میکند.
#قانون_حجاب
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴 تفکری مسموم و کشنده برای فضای مجازی و حقیقی جمهوری اسلامی
🔰همان افرادی که با تفکرات انحرافی خود، از سال ها پیش پروژه عادی سازی رواج فحشاء در فضای مجازی جمهوری اسلامی را کلید زدند و سرانجام، اشغال سایبری و انواع آسیب های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و ... را برای ما به وجود آوردند،👈 امروز هم در ماجرای حجاب ورود کرده و برخی از آنها بدشان هم نمی آید که جمهوری اسلامی دست از اقدامات قانونی بردارد❗️
◀️ این یعنی اینکه بعد از فضای مجازی، نوبت به فضای حقیقی رسیده است و نقطه آغازین آن هم عادی نشان دادن برداشتن روسری هاست
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
ساواک؛ سلاخخانه پهلوی!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff