☘ گوارای وجود!
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔷🔷♦️🔷🔷
♦️ ظالم باید تنها بماند!
نشستن با مردم ظالم و دوستی و مراودت با ایشان، خطایی عظیم است و افزون بر دیگران خودِ شخص را هم زیان میرساند زیرا مردم او را در شمار ظالمان مینهند.
ظالم باید تنها بماند. اگر جماعتی بسیار به سبب منافع و بهرهمندی از غارت ظالم به گِرد او جمع شوند و ایشان را هیچ باک نباشد که با ظالمان بنشینند، این تقویت ظلم است.
اگر هیچ کاری در دفع ظلم نمیتوان کرد دست کم پرهیز از جانبداری، همراهی، مراودت با او ضروری است.
🔷 از سقراط پرسیدند:
کی ظلم و جور از عالم برمیافتد و عدالت حاکم میشود؟
سقراط گفت:
عدالت زمانی حاکم میشود که وقتی ظلمی بر کسی وارد میشود، آنها که ظلم بر ایشان وارد نشده، همان قدر متغیّر و رنجیده شوند که شخصِ ستمدیده.
#تلنگر 👌🏼
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
کسانی که دیر قول میدهند،
خوشقول ترین مردم جهانند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادترین کشور دنیا!
🙄
┄┅┅┅┅♦️┅┅┅┅┄
#آواز_دُهُل
/غرب و شرق شناسی مصداقی 🏁
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
سراب فارسبان
/ همدان
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم» ⏪ بخش ۱۰۱: جملات عاصم در ذهنم مرور شد، که می گفت: «سارا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «چایت را مـن شیرین می کـنم»
⏪ بخش ۱۰۲:
حسام دل داده بود یا سر؟ یعنی باید آماده می شدم؟ آماده برای گذراندن روزهای بدون حسام؟ او راست می گفت من همسر یک نظامی بودم و باید یاد می گرفتم، تحمل دوری اش را. کاش فرشته ی مرگ هم در کنارم مینشست و صبر می کرد. آن شب، وقتی الله اکبر نمازش را سر داد، روی تخت چمباتمه زدم و تماشایش کردم. جانمازش را گوشه ی اتاقم، زیر پنجره پهن کرد و در حالی که آستین های لباسش را پایین میآورد، روی سجاده ایستاد.
در مدت کوتاهی که او را میشناختم، هیچ وقت ندیدم نمازش را غیر از اول وقت بخواند. صدای غم زده ام را صاف کردم و گفتم:
ــــ حسام! چرا واسه خوندن نماز این قدر عجله داری؟
در نور کم جان مهتاب که از پنجره به اتاق تابیده بود، به سمتم برگشت. صورتش هنوز نم داشت و موهای خیسش، پریشان بر پیشانیاش دل می برد. لبخند زد.
ــــ چای تا وقتی که داغه، می چسبه. همچین که سرد شد از دهن می افته. نمازم تا وقتی داغه، به بند بند روحت گره می خوره. بعدشم، الله اکبر اذون که بلند می شه؛ امام زمان اقامه می بنده. اون وقت کسایی که اول وقت نماز می خونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا می ره بالا. آدم که فقط نباید تو جمع کردن پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه. اگه واسه دارایی اون دنیات مقتصد بودی، هنر کردی!
او در تمام جزئیات زندگی اش، حساب شده حرکت میکرد. الحق که مرد جنگ بود. باید از ثانیه های حضورش، سود میبردم. از تخت پایین پریدم و به سمت در اتاق رفتم.
ــــ دو دقیقه صبر کن برم وضو بگیرم. منم می خوام باهات نماز بخونم. باید رسم تجارت ازت یاد بگیرم استاد!
خنده اش گرفت و صورتش مثل گل، باز شد. مقابل آینه ایستادم. مقنعه و چادر سفیدی را که فاطمه خانم برایم دوخته بود، سر کردم و کمی عطر بر پوششم پاشیدم. حسام تکیه زده به دیوار، با تبسمی دلنشین تماشایم می کرد.
به خنده افتادم و در قاب آینه، از دیدن صورت مهربانش کیف کردم.
ـــ والا ما خودمون رو کشتیم تا روز عقد نفهمیدیم چشمای آقامون چه رنگیه! خیالم راحته از آقامون از این آب ها گرم نمی شه!
ریز خندید و ابروهایش را بالا داد.
ــــ عه! عجبا! پس بگو. خانم، دلداده بودن، داشتن خودشون رو می کشتن و ما بی خبر بودیم! خب می گفتی. دیگه چی؟
طلبکارانه به سمتش برگشتم. دست به کمر زدم و اخمی ساختگی به ابروهایم دادم.
_ تا حالا اون روی خانمتون رو دیدین؟ یا یه چشمه ش رو نشون بدم، جناب آقای مرد جنگ؟
انفجار قهقهه اش بر دلم نشست. دست روی گونه اش گذاشت و گفت:
ـــ والا هنوز خانممون نشده بودی، دو تا چشمه نشونمون دادی! ولی سارا خانم خدایی دست تون خیلی سنگینه ها! اون روز تو حیاط وقتی زدی زیر گوشم، برق سه فاز از کلم پرید. اصلاً فکرش هم نمی کردم نیم و وجب دختر این قدر زود داشته باشه.
سپس با انگشت، اشاره ای به سینه اش کرد.
ـــ این یادگاریتون هم که جاش حسابی مونده! بعد از اون ماجرا، هر وقت توی آینه جای کنده کاریتون رو می بینم، کلی می خندم. می گم من هی سالم می رم سوریه و هی سالم برمی گردم، دریغ از یه خط! اما ببین نیم مثقال جنس لطیف، چه بلایی سرم آورده! چنان زده که تا عمر دارم یادم نره.
خجالت کشیدم اما سیر خندیدم. برای فرار از یادآوری زخمهایش، دستپاچه و خجل، جانماز را از روی میز کنار تخت برداشتم و کمی عقب تر از سجاده حسام پهن کردم.
ــــ پاشو جناب امیر مهدی! بلند شو که ظاهراً زیاد هم سر به زیر نیستی! پاشو نمازمون رو بخونیم تا این حوری ها بدبختم نکردن.
⏪ ادامه دارد...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
[💙⃟☁️]
•
رانندهتـاکسیازایــنلـاتـایقـدیمـیبود
گفتـمبـبخشیدمخاطــبِایـنجـملهکیــه؟
بالحنِلــاتیگفت
هرکـئیـهعشـقیداره
مامعشقموناربابمونـهایـنـونـوشتـمكاگـرشبـی
نصـفهشبـیآقـاسـوارمـاشیـنمـاشدونـشناختـم
حملبـربـیادبـئنبــاشـه ..!
💙⃟☁️¦⇢ #منتظرانہ
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ـــــ ـ دلتنگِ توام کھ ازت خیلی بیخبرم :)
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
*#طنز جبهه
*پیچ و مهره ای ها*
*دسته ما معروف شده بود به دسته پیچ و مهره ای ها !😳 تنها آدم سالم و اوراقی نشده ، من بودم 😌كه تازه كار بودم و بار دوم بود كه به جبهه آمده بودم. دیگران یك جای سالم در بدن نداشتند . یكی دست نداشت😞 ، آن یكی پایش مصنوعی بود ☹️و سومی نصف روده هایش رفته بود 😢و چهارمی با یك كلیه و نصف كبد به زندگانی ادامه می داد😔 و ...
یك بار به شوخی نشستیم و داشته هایمان (جز من) را روی هم گذاشتیم و دو تا آدم سالم و حسابی و كامل از میانمان بیرون آمد!😅 دست✋، پا🦵، كبد، چشم، 👁️دهان 👄و دندان👄 مجروح و درب و داغون كم نداشتیم. 😖خلاصه كلام، جنسمان جور بود.
یكی از بچه ها كه هر وقت دست و پایش را تكان می داد، انگار لوله هایش زنگ زده و ریزش داشته باشد، 😅اعضا و جوارحش صدا می كرد، با نصفه زبانی كه برایش مانده بود گفت:« غصه نخورید ، این دفعه كه رفتیم عملیات از تو كشته های دشمن یك دو جین لوازم یدكی مانند چشم و گوش و كبد و كلیه می آوریم ، یا دو سه تا عراقی چاق و چله پیدا می كنیم و می آوریم عقب و برادرانه بین خودمان تقسیم می كنیم تا هر كس كم و كسری داشت ، بردارد.😁 علی ، تو به دو سه متر روده ات می رسی. اصغر ، تو سه بند انگشت دست راستت جور می شود. ابراهیم ، تو كلیه دار می شوی و احمد جان ؛ واسه تو هم یك مغز صفر كیلومتر كنار می گذاریم. شاید به كارت آمد! » همه خندیدند جز من . آخر «احمد» من بودم.😅😅😅
*کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 32*
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
میدونۍ بزرگترینحسرتتوروزقیامتچیه⁉️
اینه ڪھ پاداشومُزدعبادتهاوهمهثوابهاۍ
خودتو💰💰
توۍترازوۍدیگرانمیبینۍ⚖️
توۍترازوۍهمونایۍ ڪهیهروزباآبوتابپشت
سرشونحرفمیزدۍ🗣
#تݪنگࢪانھ
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥آره ما این جوری پای خاک وطنمون موندیم.
💥کاش کمی خجالت بکشیم.
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
•<#آقامونه>•
👌🏻🌸چہ خوب گفت شهید سید مرتضی آوینے:
✨حزب اللہ اهـل
✨ولایت است و اهل
✨ولایت بودن دشوار است
✨پایمردی میخواهد و وفادارے...
آقاجان انی سلمٌ لمن
سالمکم و حربٌ لمن حاربڪم
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
با دوستات بیا اینجا🥰👆🏻
کتاب شهدایی🖱⇩⇩
📚خاک های نرم کوشک ⇩⇩
نویسنده: سعید عاکف
🌷زندگینامه و خاطرات عبدالحسین برونسی،از تولد تا زمان شهادتش را روایت میکند که در قالب خاطراتی به نقل از خانواده و همرزمانش گردآوری شده است.🌷
🔸قسمت 3⃣⇩
🌹🍃🌹🍃
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔴منزل نتانیاهو محاصره شد/ ورود اعتراضات به فاز جدید
🔹صدها نفر از نظامیان بازنشسته نیروی دریایی ارتش رژیم صهیونیستی از طریق دریا با قایق و حتی شنا کردن خود را به قیساریه اشغالی رساندند و با محاصره منزل بنیامین نتانیاهو به اعتراضات مستمر جامعه صهیونیستی علیه وی پیوستند.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهـــی
بـوی ناب بهشـت میدهد همـۀ نامهای قشـنگِ تــو
میگذارمشان روی ِزخمهای دلـــم
گفـته بـودی «اَلجَّبار»
یعنی کسی کـه"جُـبران مــیکند همـۀ شکستگـیهایِ دلت را
گفـــــته بودی «اَلمُصَـوِّر»
یعنی کسی کــه از ُنومـیسـازد همۀ آنچه را ویـران شـده اسـت درونِ دلت
گفــته بـودی«الشّـافـی»
یعنی کسی کـــه شِفا مـیدهد تمامِ زخمهـایِ عمیق و ناعـلاج را
هـوای ِ دلم سبک میشود بــازمزمه نامهایِ زیبایت
نَفـس میکشــم درهوایِ مهربانیهـایِ نابت
خدایا،آرام جانم تویی
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#ضرب_المثل
بُز در غم جان و قصاب در غم پیه!
خوراک اصلی مردم تفرش در گذشته، آبگوشت بوده است.
آبگوشت را با گوشت چربی دار تهیه می کردند.
معمولاً دیزی ها را «سَرکو» می کردند، به این معنی که مقداری از پیه، دنبه، نخود و سیب زمینی را می کوبیدند و درون آبگوشت می ریختند تا هم چربتر شود هم لعاب بیشتری بدهد.
گوسفندها دنبه داشته ولی بزها دنبه نداشتند.
دُنبه یا دُمبه، تکه بزرگ چربی انتهای پُشتِ بدنِ گوسفند را گویند.
همه گوسفندان دارای دنبه نمیباشند
پیه، چربی های داخل حفره شکم جانوران را گویند.
وجود یا عدم وجود پیه در حیوان، نشانه چاقی یا لاغری آن شمرده میشود.
زمانی که این حیوانات را ذبح می کردند،؛ دنبه و پیه را جدا کرده و به مصارف مختلف می رسیده است.
قصاب معمولاً به فکر این بوده است که حیوان، دنبه یا پیه بیشتری داشته باشد، که بتواند گوشت پُرچرب به دست مشتری بدهد.
مثلِ « بُز در غم جان و قصاب در غم پیه! » را در موارد مختلف به کار می برند:
هرکس به دنبال سود یا نیاز خودش است.منافع افراد گاهی با هم تضاد پیدا می کند و سود یکی در زیان دیگری است.هرکس در فکر چیزی است که خواهان آن است.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا یک دلِ سیر زندگی کنیم.
بیا سخت نگیریم به دنیا، به خودمان، به آدمها…
بیا هر صبح که بیدار شدیم؛
بدون پیشبینیِ اتفاقات روزمره، حالمان خوب باشد
و از تجربههای تازه نترسیم.
ما آمدهایم بچشیم، مزه مزه کنیم و فرق میان خوب و بد را بفهمیم.
چطور آسایش زیر دندانمان مزه کند وقتی سختی ندیدهایم
و چطور شادمانی و فراغت به وجودمان بچسبد وقتی طعم تلخی و غصه را نچشیدهایم؟
همانقدر که در جهان لحظات خوب هست؛ لحظات بد هم وجود دارد
و همانقدر که تفاهم هست؛
تفاوت و ناسازگاری هم هست.
ما آمدهایم که
خوشی و ناخوشی را توامان تجربه کنیم و یاد بگیریم
در هرحال و شرایطی، فرکانس وجودیمان، مثبت بماند.
در این عرصهی غیرقابل پیشبینی، مهمترین مسئله این است که یک دلِ سیر زندگی کنیم،
خوشیها را در آغوش بکشیم،
ناخوشیها را کنار بزنیم و
قدردانِ چیزها و آدمهای خوبی باشیم که داریم.
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📕#داستان_مسافر_نحس😒
حاج ناصر تو بیمارستان بستری بود.
۱۵ نفر از اهالی محل خواستن برن عیادتش.
یک مینی بوس دربست گرفتن با راننده توافق کردن که نفری ۵ تومن بدن.
راننده گفت: یک نفر دگه هم بیارید که صندلی ها تکمیل بشن.
بهش گفتن: نه دگه کسی نیست فقط ماییم .
خواستن حرکت کنند که یکی از دور بدو اومد طرف مینی بوس .
راننده گفت: آها، یک نفر هم جور شد.
بهش گفتن: ولش کن! این جاسم نحسه، اگه بامون بیاد ،حتما نحسیش ما رو می گیره و یک اتفاقی میفته!
راننده گفت: نه، من اعتقاد ندارم به این خرافات. مهم اینه صندلی ها تکمیل بشن و ۵ تومن بیشتر گیرم بیاد.
خلاصه ایستاد و جاسم رسید. تا دَرِ مینی بوس رو باز کرد،گفت:
پیاده شید!حاج ناصر مرخص شد! نمی خواد برید بیمارستان!!
و این گونه راننده بدبخت رزقش بریده شد 😂😂
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌸زندگی آرام است
🌼مثل آرامش یک خواب بلند
🌸زندگی شیرین است
🌼مثل شیرینی یک روز قشنگ
🌸زندگی رویایی است
🌼مثل رویای یک کودک ناز
🌸زندگی زیباست
🌼مثل زیبایی یک غنچه ی باز
🌸زندگی تیک تیک این ساعتهاست
🌼زندگی چرخش این عقربه هاست
🌸زندگی راز دل مادر من، مادر تو
🌼زندگی پینه ی دست پدر است
🌸زندگی مثل زمان در گذر است
🌼زندگی آب روانیست روان میگذرد
🌸آنچه تقدیر منو توست همان میگذرد
🌼زندگی کن زندگی دیدن لبخند خداست
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📘#داستان_کوتاه
کودکی وارد آرایشگاه شد، مرد آرایشگر در گوش مشتری خود گفت :
این احمق ترین کودک جهان است
الان برایت ثابت می کنم
سپس مرد ارایشگر اسکناس یک دلاری در یک دست و در دست دیگر یک سکه ۲۵ سنتی گذاشت، و به کودک گفت کدام را میخواهی
کودک سکه ۲۵ سنتی را برداشت و خارج شد ، مشتری پس از خروج از آرایشگاه پسر را دید و از او پرسید :
چرا هر بار سکه ۲۵ سنتی را برمیداری؟!
پسر پاسخ داد : چون اگر یک دلاری را بردارم بازی تمام میشود
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
دو چیز انسان را نابود میکند
مشغول بودن به گذشته
مشغول شدن به دیگران
هر کس درگذشته بماند آینده
را از دست میدهد و هر کس
نگهبان رفتار دیگران باشد آسایش
و راحتی خود را ازدست میدهد
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
#تلنگر
تا وقتی کسی در کنارت هست ،
خوب نگاهش کن !!!
گاهی آدم هاآنقدر سریع میروند که
'حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻳﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻴﻢ ، ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ . . . !
ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ :
گاهي ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺳﺮﺩ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻣﯽﺷﻮﺩ . . . !
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺳﺨﺘﻴﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﺩﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ
ﻳﮏ ﻋﺰﻳﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺖ ﻋﺰﯾﺰﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺮﻭﺩ ،
ﺧﻮﺑﯿﻬﺎﯾﺶ ﻋﯿﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ٬ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ
ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . . !
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ..!
ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍی ﺭﻭﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ . . . !
تا ميتوانيم
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﻢ
ﻭ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ . . .!
ﺯﻧﺪﮔﯽ آنقدرها هم طولانی نیست ...
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff