eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
196هزار عکس
136.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش ۵۹: خدا را شکر کرد که آن زن را دیده بود و نُه ک
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش ۶۰: ابن خالد ماجرای ابراهیم را تعریف کرد و گفت: «به نظرم جوان راستگویی است!» ابن سکیت گفت: «سیاهچال‌ها و زندان‌ها پر است از کسانی مانند ابراهیم! خدا رحمت کند علی بن یقطین را؛ اگر کسی چون او را در دربار می‌شناختم، می‌توانستم راهی برای نجاتش پیدا کنم!» ــ اگر امام چنین قدرتی دارد، چرا ابراهیم و دیگر زندانیان شیعه را نجات نمی‌دهد؟ چرا اشاره‌ای نمی‌کند تا بنی عباس نابود شوند؟ ابن سکیت به مخده تکیه داد و اشاره کرد که ابن خالد لم دهد و راحت باشد. ــ دوست عزیزم! نمک را که به غذا می‌زنی، خوشمزه‌اش می‌کند. اما کسی نمی‌تواند به جای غذا، نمک بخورد. پیامبر یا امام گاهی برای شناساندن خود مجبور به استفاده از قدرت تکوینی‌اش می‌شود. موسی عصایش را انداخت تا ساحران دریابند حقیقتی ورای سحر و چشم‌بندی و شعبده وجود دارد. اژدهای او همه ی اسباب و ابزار ساحران را بلعید و آن ها به او ایمان آوردند. موسی می‌توانست با آن قدرت خداداد، اشاره‌ای کند و ساحران و فرعون و هامان و درباریان را در هم بکوبد و در دَم نابود کند. فرعون قرار بود بماند و نشانه‌های دیگری از حقانیت موسی را ببیند و حجت بر او تمام شود و پس از اصرار در سرکشی و خیره سری با سپاهش در نیل غرق گردد. خدای حکیم، کسی را به ایمان آوردن مجبور نمی‌کند. همه باید فهم خود را رشد دهند تا راه را از بی‌راه بشناسند. باید به این ضرورت برسند که نباید از فرعون‌هایی چون هارون و مأمون و معتصم پیروی کنند. باید این نیاز را در خود ببینند که زندگیشان بدون امام حقیقی بی‌معناست. معجزه و کرامت امام چون رعد و برقی است در شب دیجور، تا ظلمت نشینان بدانند نور و روشنایی هم هست. اراده ی الهی آن است که امت به دور خورشید امام، گرد آیند و شمع جانشان را برافروزند و از معرفت، گوهری شب چراغ شوند. این که امام با قدرت تکوینی‌اش طاغوت‌ها را نابود سازد، همانند آن است که خدای حکیم، اختیار را از مردمان بگیرد و به هدایت پذیری مجبورشان کند. ــ کاش این‌ها را به شاگردانت هم می‌گفتی تا آگاه شوند! ــ در لفافه چیزهایی می‌گویم تا زمینه آماده شود. شاید در میان آن ها جاسوسی هم باشد. باید مراقب باشم. کمترین بهای بی‌تدبیری آن است که مدرسه‌ام را تعطیل می‌کنند و خودم را تبعید. باید بدانی در این زمانه حق را چه گونه باید گفت؛ گاه با کنایه و گاه با صراحت. ــ از ابن رضا برایم بگو! به او علاقمند شده ام! روز و شب به او فکر می‌کنم. این شعله‌ای است که ابراهیم در دلم افروخت. ــ آنچه از ابراهیم دمشقی گفتی عجیب است، اما نه برای من. آن روز که هشتمین امام ما را در خراسان به شهادت رساندند، ابن رضا در مدینه به خویشانش گفته بود که برای عزاداری آماده شوند. همان روز به معمر بن خلاد می‌گوید: «سوار اسبت شو تا برویم!» می‌روند تا از مدینه خارج می‌شوند و به بیابان می‌رسند. امام به معمر می‌گوید: «همین جا باش تا بازگردم!» امام از نظرش ناپدید می‌شود و ساعتی بعد با چهره‌ای پریشان باز می‌گردد. معمر می‌پرسد: «فدایت شوم! کجا رفتی و بازگشتی؟» حضرت پاسخ می‌دهد: «برای دفن پدرم به خراسان رفتم و بازگشتم!» پس از هفته‌هایی کاروانی خبر شهادت ثامن الحجج را به مدینه می‌آورد. مشخص می‌شود که روز خاکسپاری همان روزی بوده است که ابن رضا به معمر گفته بود: «سوار شو تا برویم!» این‌ها قطره‌ای از دریای دانش و قدرت امام است. پس از آن که مأمون امام رضا را در سال ۲۰۳ به شهادت رساند، پایتخت را از مرو به بغداد انتقال داد تا ناآرامی‌های این جا را سامان دهد. ــ یادت هست که بغداد در زمان جنگ بین امین و مأمون چه قدر آسیب دید و آتش سوزی‌های وسیع چه بر سرش آورد! ــ هرگز از یادم نمی‌رود! هنوز برخی ویرانه‌هایش باقی است! ◀️ ادامه دارد ... ................................. 🌳 ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔹🔹💠🔹🔹 فقر، گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند. فقر، شب را بی غذا سر کردن نیست، روز را بی اندیشه سپری کردن است. 🌃 / اجتماعی ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🔹 نه به ظاهر است و نه به آرزو! ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍀🌺🍀 وقتی همسرتان به خانه می‌آید با خودتان قرار بگذارید که هیچ مسئله‌ی ناخوشایندی را در ۹۰ دقیقه‌ی اولِ ورود همسرتان به خانه، به او نگویید. آسمان که به زمین نمی آید! / خانوادگی مشاور ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🌙 خارم، ولی گلاب ز من می‌توان گرفت از بس ‌که بوی همدمیِ گل گرفته‌ام «لطفی نیشابوری» ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
🍃 به خودت براى اين همه راهى كه اومدى افتخار كن و به خودت براى مسيرى كه بايد برى ايمان داشته باش. ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💳 یک راه که شیادان، پول شما را از کارت هایتان می دزدند 👌🏼 ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
📿 خدا بزرگه... 🤲🏼 ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
کویر و زیبایی‌های چشم نواز / یزد / نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷 ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🍁🍀 شعر زیبا و حکیمانه به لهجه ی زیبای قمی ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
روزگاری آدم ها، نه قیمت خانه شان را می‌دانستند و نه قصد فروشش را داشتند. چون خانه «کالا» نبود، «منزل» بود، یعنی محل نزول فرشتگان، محل نزول برکت. قدر و قیمت خانه به داستان های شکل گرفته ی درونش بود، پر از خاطره. ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
گام دوم انقلاب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش ۶۰: ابن خالد ماجرای ابراهیم را تعریف کرد و گفت
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش ۶۱: ــ وقتی مأمون به بغداد آمد، از او استقبال خوبی نشد. چندان محبوب نبود. بنی عباس از او خوششان نمی‌آمد، چون برادرش امین را کشته بود. علویان کینه‌اش را به دل داشتند، چون علی بن موسی الرضا را مسموم کرده بود. برای آن که وجهه‌ای کسب کند، این شهر را بازسازی کرد و ابن رضا را از مدینه به پایتخت آورد تا به ظاهر از او دلجویی کند. در واقع می‌خواست پای او را از کودکی به دربار باز کند و او را همانند درباریان اهل خوشگذرانی و عیش و نوش بار بیاورد و زیر نظر داشته باشد. در ابتدا شاید فکر می‌کرد که ابن رضا کودکی معمولی است که می‌شود سرش را در دربار گرم کرد. تازه ابن رضا به بغداد آمده بود که روزی مأمون هوس کرد به شکار برود. با پیش قراولان و نگهبانان و همراهان و بازها و سگان شکارچی از کوچه ی پشت قصرش می‌گذشتند. در آن کوچه، بچه‌ها مشغول بازی بودند. بچه‌ها تا پارس سگان و صدای سم اسبان را می‌شنوند و گرد و خاک و پیش قراولان را می‌بینند که پیش می‌تازند و نزدیک می‌شوند، وحشت زده فرار می‌کنند. ــ من هم بودم؛ جایی پناه می‌گرفتم! شاید گمان می‌کردم حمله‌ای در کار است! ــ تنها کسی که در آن ازدحام، خونسردی اش را حفظ کرد و نترسید و فرار نکرد، کودکی نه ساله بود. مأمون که تحت تأثیر متانت و شجاعت آن کودک زیبا قرار گرفته بود، دست بالا برد و دستور داد همه بایستند. سوار بر اسب به او نزدیک شد و پرسید: «چرا مانند دیگر کودکان فرار نکردی؟» آن کودک با آرامش پاسخ داد: «نه راه تنگ است، نه جرمی مرتکب شده‌ام که بترسم و بگریزم! گمان هم نمی‌برم که تو کودکی را که جرمی نکرده است، بازخواست کنی!» مأمون چنان از او خوشش آمد که پرسید: «نام تو و پدرت چیست؟» آن کودک گفت: «من محمد فرزند علی بن موسی الرضا هستم!» مأمون مبهوت ماند و گفت: «پس آن یتیم تویی! از چنان پدری چنین فرزندی عجیب نیست!» این ماجرا را یکی از نگهبانان که خود شاهد این صحنه بوده است، برایم نقل کرد. دیگران هم گفته‌اند، شاید پس از این دیدار و گفتگو بود که مأمون تصمیم گرفت دخترش را به امام تزویج کند. ــ پدری را کشت و به پسرش دختر داد! سیاست حیله گری، چه بازی‌هایی دارد! ــ بنی عباس با این وصلت مخالف بودند. به مأمون می‌گفتند: «به تازگی با مرگ ولی عهدت علی بن موسی، خلافت به بنی عباس بازگشته است. اگر دخترت را به محمد بن علی بدهی و فرزندی از آن ها به هم برسد، تهدید دوباره‌ای خواهد بود. ممکن است آن فرزند که نوه ی توست، وارث خلافت شود و حکومت به دست آل علی بیفتد. آنها را قلع و قمع نکرده‌ایم که پس از آن همه جنگ و کشتار علویان، خلافت را به کسانی واگذاریم که کینه‌مان را در دل دارند! اگر چنین شود، همه خواهند گفت حق به حقدار رسیده است! هم قدرت و حکومت را از دست می‌دهیم، هم آبرویمان می‌رود! مأمون هم دلایل خودش را داشت. می‌گفت: «ترتیبی می‌دهیم که فرزند آن ها هرگز خلافت را به ارث نبرد. از طرفی اگر دخترم همسر ابن رضا شود، از آن چه در خانه‌شان می‌گذرد، از رفت و آمدها و نامه‌ها با خبر خواهم شد. من دخترم را بهتر از شما می‌شناسم! او بازیگوش و سر به هواست. تحت تاثیر جنبه‌های معنوی شوهرش قرار نمی‌گیرد! ساعتی نیست که با برادرش جعفر برای تصاحب جوجه یا بزغاله‌ای که در باغ می‌بیند، دعوا نکند و به سر و صورتش ناخن نکشد. ــ می‌خواهم ابن رضا کنار دستم باشد. در دربار و در قصری مجلل زندگی کند و سرش به عیش و نوش و بازی با بچه‌ها گرم شود و همه ببینند که اهل بیت اگر دربارنشین شوند، با بقیه فرقی نخواهند داشت! بنی عباس می‌گفتند: «مگر پدرش به دربار و زندگی شاهانه اعتنایی کرد؟ در مرو، تو در قصرت زندگی می‌کردی و او در خانه‌ای خشت و گلی! هرگز نتوانستی او را آلوده ی قدرت و ثروت و خوشگذرانی کنی!» مأمون می‌گفت: «زمانی که علی بن موسی را از مدینه به مرو کشاندم و مجبورش کردم ولایت عهدی‌ام را بپذیرد، بیش از پنجاه سالش بود. دیگر رغبتی به دنیا نداشت. ابن رضا نه ساله است. او را دیدم که در کوچه با کودکان بازی می‌کرد. اگر بتوانیم سرش را در دربار گرم کنیم. به هدفمان رسیده‌ایم. ◀️ ادامه دارد ... ................................. 🌳 ┄┅♦️ گام دوم انقلاب♦️┅┄ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff