eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.6هزار دنبال‌کننده
188.5هزار عکس
130.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 آقا همیشه آقاست.... 1⃣‏ما که مطیع رهبریم اما کاش شما غربزده ها هم زمانی که سرمست قدرت به همه چیز اهانت میکنید، بدونید که در یک شرایطی بازم "آقا" باید از زیر لعن و نفرین ملت نجاتتون بده. کاش میفهمیدید که آقا همیشه آقاست، آقا رو از هر طرف بخونی آقاست. *فرید ابراهیمی* 2⃣‏خب خب خب پس حرفای رهبر مملکت مهمه نه؟ اون زمان که گفت به مذاکرات خوشبین نیست اون وقتی که گفت تو برجامتون خطوط قرمز رعایت نشده اون وقتی که گفت حجاب قانون مملکته اون زمان که گفت اقتصاد بدون نفت، اقتصاد مقاومتی و ... مرده بودین حضرات اعتدالی و اصلاحاتچی؟ یهو ولایتمداری شدین؟ *مهندس خبرنگار* 🏴@gamedovomeenqelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فریاد دختر یک اسیر فلسطینی بر سر زندانبان صهیونیست 🔹دختر «ماهر الاخرس» اسیر فلسطینی که ۹۰ روز است دست به اعتصاب غذا زده با فریاد بر سر زندانبان صهیونیست، خواهان دیدار با پدرش شد. 🏴@gamedovomeenqelab
✳ زندگی‌مان را با امام زمان گره بزنیم 📌 زندگی‌مان را با (عج) گره بزنیم. این‌طور نباشد که فقط در دعای ندبه یاد امام زمان باشیم. در متن زندگی با امام زمان محشور باشیم. در درست عمل کردن با امام زمان محشور باشیم. اگر این‌طور شد، آن‌وقت امام زمان در صحنه مؤثر است. 💠 لذا دارد یک کسی خدمت (ع) رسید، عرض کرد من می‌آمدم عده‌ای گفتند: سلام ما را به آقا برسان و بگویید: برای ما دعا کنند. امام صادق(ع) فرمودند: فکر می‌کنید ما برای شما دعا نمی‌کنیم؟ هر روز اعمال شما بر ما عرضه می‌شود و وقتی ما می‌بینیم کوتاهی‌هایی از شما صورت گرفته، ناراحت می‌شویم و برای شما دعا می‌کنیم که خدا توفیق بدهد جبران کنید و برگردید. یعنی هر فعل هر روز من به حضرات عرضه می‌شود. آن‌وقت می‌شود من در دعای ندبه بنشینم زار بزنم ولی در روز رفتار من طور دیگری باشد؟ 👤 📺 (۹۸/۰۴/۰۱) 🙏 🏴@gamedovomeenqelab
🔴۱۰ نکته حضرت آقا به مسئولین در ستاد ملی کرونا 🏴@gamedovomeenqelab
🔴بازی جدید شبکه امنیتی های آلوده برای مقابله با ساماندهی فضای مجازی و ایجاد شبکه ملی اطلاعات.... اخیرا خبری مبنی بر محکومیت ۱۰ ساله مدیر یک پلتفرم داخلی بخاطر انتشار یک کلیپ توسط یک کاربر در آن پلتفرم منتشر شده است. با بررسی جنگ رسانه ای دو روز اخیر شبکه های زنجیره ای وابسته به عناصر امنیتی آلوده مشخص میشود که این هم یک سناریوی طراحی شده علیه ساماندهی فضای مجازی و ایجاد شبکه ملی اطلاعات است . بعد از شکست طرح کاپیتولاسیون فضای مجازی در مجلس ،حالا این جریان امنیتی ضدنظام به سناریوسازی برای فریب افکار عمومی روی آورده است. جریان امنیتی که آنقدر قدرت دارد تا پروژه بگیرهای ضدانقلاب خود را تحت پوشش قرار دهد یا جاسوسان سرویس های غربی را از مجازات اعدام برهاند آیا جلوگیری از یک حکم علیه نیروهای تحت حمایت و پوشش خود در یک پلتفرم داخلی برایش کاری دارد؟ فضای مجازی رهاشده آخرین سنگر جریان تحریف و دشمنان در داخل کشور است که با فروپاشی آن دشمنان شکست قطعی خواهند خورد 🏴@gamedovomeenqelab
🔴 فوت ۲۹۶ بیمار کرونایی در شبانه روز گذشته 🔸لاری، سخنگوی وزارت بهداشت: 🔹استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحال و بختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. 🔹استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستان و بلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند. 🏴@gamedovomeenqelab
💢آمار منتشر شده بسیار عجیب تلفات کرونایی عراق در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۲۰ مصادف با شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹ 📍نجف بدون کشته و کربلا فقط یک کشته؛ آن یک کشته هم شاید اوضاع جسمی مناسبی از قبل نداشته است... 📍این آمار ۱۶ روز پس از انجام مراسم بزرگ و میلیونی مردم در عزاداری با تراکم جمعیتی بسیار بالا و بدور از پایبندی به پروتکل‌‌های ابلاغی سازمان صهیونیستی و جنایتکار WHO است... 📍چرا باید اینگونه خبرها توسط غول‌های رسانه‌ای داخلی و خارجی شود؟! 🔎قضاوت و نتیجه‌گیری با 🏴@gamedovomeenqelab
گام دوم انقلاب
💢آمار منتشر شده بسیار عجیب تلفات کرونایی عراق در تاریخ ۲۴ اکتبر ۲۰۲۰ مصادف با شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹ 📍نجف
✍چند نکته در مورد آمار رسمی و غیررسمی تلفات کرونایی عراق 📍اگر حتی به اخبار رسمی عراق نیز بی‌اعتنایی کنیم، از دوستانمان و منابع غیررسمی هم اوضاع عراق پس از اربعین را جویا شدیم و آنها نیز همین نکات را اذعان داشتند که مراسم اربعین تغییر محسوسی در ابتلائات و تلفات کرونا نداشته و چه بسا کمتر هم شده... 📍شما به عقل خودتان هم رجوع کنید، متوجه خواهید شد وقتی ده ها میلیون جمعیت بدون رعایت هیچگونه پروتکل، چند روز چسبیده به همدیگر بودند، الان باید عراق کشتارگاه کرونا می‌شد و برای تخريب شیعه و اربعین هم که شده به صدر اخبار دنیا می‌آمد... 🔎چه منفعتی در اربعین به عنوان بزرگترین مراسم پروتکل شکنی پس از شیوع کرونا وجود دارد؟! 🏴@gamedovomeenqelab
📌چهره ی «وجیه» نفوذ و تکلیف عاجل ما 🖋امیر حسین عاصف آنگاه که حسگر ها و قوای پنجگانه اش دچار ضعف تشخیص و استنباط میگردد, و گلبولهای سفیدش به وظیفه مراقبت در قبال هجوم بیرونی پاسخ مناسب نمیدهند. این مرحله ای است که هجمه بیرونی در پایین ترین توان گاهی این موجود زنده را نابود میکند. اگر نظام انقلابی و دینی کشور را سیستماتیک تحلیل نماییم فراتر از حمایت های الهی که همواره به لطف خداوند شامل حالش بوده فراز و فرود هایش در قبال خطرات را باید با تحلیل سلامت سیستمهای تشخیص و دفاع داخلی آن ارزیابی نمود. حضرت امام(ره) در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر در سومین روز این فاجعه از وجود جریانی به عنوان همزاد و همراه انقلاب که کمر به هدم آن بسته و با این نهضت ادامه مسیر میدهد خبر داد و در بهار سال62 در اوج جنگ نابرابری که با تمام دنیا داشتیم فرمود خطر خارجی این انقلاب را تهدید نمیکند مراقب داخل باشید. این خطر داخلی که از سازماندهی قدیمی هوشمند و برنامه ریز برخوردار است چگونه قابل پایش و کنترل و هدفگیری است؟ قدرتمند ترین قوای برانداز آنگاه که مانور بروز و ظهورشان علنی شد زهر دارتر از منافقین و بقیه مسلحین نبوده و نخواهند بود به نظر میاید موفقیت نسبی آنها همواره متکی به نقاب و ظاهر فریبنده آنهاست که خودی مینمایند و با دقت های عمیق میتوان أنها را شناخت. رزمندگانی که در مرصاد در تاریکی مواجهه با منافقینی که با لباس مشابه خودی ها و کلاش به دست لابلای نیروهای خودی میلولیدند با بازوبند سپیدی که سپاه شیطان بر دست نیروهایش بسته بود آنها را شناخته و هدف قرار میدادند؛ حال تصور کنید حالت رعب و وحشت مستولی بر آنها وادارشان میکرد بازوبند سفید خود را نیز مخفی کنند، به واقع نبرد بسیار سخت تر و خطرناکتر مینمود. شرایط نبرد امروز ما با سپاهیان شیطان به مراتب سخت تر از آن شب است؛ همه یک شکل و یک شمایل گاهی نفوذیان با جلوه و شعارهایی بسیار جذابتر!!! تجربه40 ساله مقاومت و تبعیت محض از ولی فقیه در این شرایط تعیین کننده ترین تکیه گاه و اندوخته ماست؛ او که موسی وار به سربازانش فرمود: ان ربی معی؛ سیهدین اگر این عروه الوثقی را رها کنیم کشتی مان بی لنگر در اقیانوس فتنه ها و جاذبه ها رها و بی ساحل نجات خواهد ماند. جاذبه های فریبنده ای که نفوذی ها دارند و همواره تلاش داشته و دارند که سرخط جریان سازی باشند از پس تحلیلهای ظاهر بینانه براحتی برمیاید و شعبده ای بکار میبندد که جز " درع حصین" ولایت سپری برای دفاع ندارد، نفوذی خوش خط و خال شعارهای جذاب دارد، انقلابی تر از همه مینمایاند؛ به قول خودش ناصبی ذبح میکند حتی اگر ولی فقیه او را دوست قدیم و دشمن بی ضرر بنامد، افراد گمنام را به ضرب چاقو و گلوله اش به چهره ای مشهور و مظلوم تبدیل مینماید، نسخه مرگ برای کسانی که آنها را دگراندیش مینامد میپیچد، فرقه های گمنام ، حسینیه های بی خطر، مراجع بی مسئله و شخصیت های معتقد به سایر ادیان توحیدی را داعشی وار مستوجب مرگ میداند، باظاهر صدور انقلاب سلاح و بمب با ردهای آشکار به سایر کشورها میفرستد، دست به ترور واماندگان سیاسی مخالف که سلاح بر زمین گذاشته اند میزند و پرونده های متعدد حقوق بشری در داخل وخارج برای نظام خلق میکند، حریمها را زیر پا میگذارد تا بی تفاوت ترین افراد و جریانات را به معارض و برانداز تبدیل کند. همیشه طلبکار هم هست، به پشتوانه حاشیه امنی که همدستانش برایشان فراهم میکنند همواره مصون از پیگرد یا دور زدن قوانین به نفع خود باقی میمانند، آنگاه که ولی دستور سکوت و تأمل میدهد نطقهای آتشین میکنند، صحبتها و سخنانشان نیز میدان های جدید مین گذاری علیه نظام را تداعی میکنند، در چنین شرایط سختی سازمانهای موظف در شناسایی، خنثی سازی و برخورد انهدامی با این شبکه های مخوف نفوذی اگر خود به تسخیر این جریانات درآمده باشند که سیستم تشخیص و مقاومت پیکره نظام از مدار خارج و تخریب شده است و اگر دچار ملاحظات سیاسی مآل اندیشانه باشد که هیچ امیدی به آن نمیرود و اگر بشاش و سرزنده خود را حفظ کرده باشد در این آخرین نبردهای آخرالزمانی چه سلحشوریها که باید از آن دید تا نظام و مردم بی پناه باقی نمانند. ما در هر موقعیتی که هستیم باید تکلیفمان در این برهه حساس را روشن کنیم تا دشمن مسلط به رسانه تزویر بداند ما ملتی دست بسته نیستیم امیر حسین عاصف 🏴@gamedovomeenqelab
⭕️ تبریزیان کتاب علوم پزشکی رو اتیش زد صدای همه در اومد تازه اون کتاب مقدس نبود تو‌فرانسه قران خدا رو اتیش میزنن پاره میکنن کاریکاتور رسول الله رو میکشه صدا از کسی درنمیاد 👤 S.Musavie 🏴@gamedovomeenqelab
آمار کرونا - یکشنبه ۴ آبان ۹۹ رکورد ابتلا به کرونا شکسته شد! مبتلابان جدید: ۶.۱۹۱ نفر قربانیان جدید: ۲۹۶ نفر 🏴@gamedovomeenqelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌به مناسبت محکومیت خانم شهیندخت مولاوردی 📌مرور بخشی از پرونده خیانتهای معاونت سابق امور زنان و خانواده دولت تدبیر و امید 🏴@gamedovomeenqelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عکس مکرون زیر پای مشتریان رستورانی در کویت 🔺یکی از فعالان فضای مجازی ویدئویی از رستورانی در کویت منتشر کرد که در اعتراض به اظهارات اخیر رئیس جمهور فرانسه در طرفداری از کاریکاتورهای موهن به مقدسات و ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص)، با چسباندن عکس امانوئل مکرون روی زمین، از مشتریان می خواهد روی تصویر وی بایستند و آن را لگد مال کنند. 🏴@gamedovomeenqelab
🔴اینها مسئول کدام کشورند ؟ ‏نمیدانم بعضی از مسئولان اقتصادی چطور میتونند اینقدر بی‌خیال و خونسرد باشند؟! باحرارت بهش میگم: برخی جاها ریال داره از چرخه خارج میشه، اقتصاد داره بادلار۳۰تومنی تنظیم میشه این یعنی نابودی تولید یعنی له شدن فقرا میگه:حالاقراره هفته بعد جلسه بگذاریم! تماس را قطع کردم قبل از اینکه... *سید امیر سیاح* 🏴@gamedovomeenqelab
ماسک سه لایه با کیفیت بالا و قیمت مناسب، کش پِرسی، جنس عالی و نرم، تولید شده با دستگاه تمام اتوماتیک. ارسال به سراسر کشور، جزئی و عمده. برای سفارش تماس بگیرید 09010846021 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 1⃣7⃣ 💢باز به هوش می آید.... خود را بر خاك مى کشد،... بر پاى کودکان بوسه مى زند،... خاك پایشان را به اشک چشم مى شوید و باز از هوش مى رود.... آنچنانکه تو ناگزیر مى شوى دست از بردارى و به این زن بپردازى.... تو هنوز خود را باز نیافته اى.. و کودکان هنوز از تداعى این خاطره سوز فارغ نشده اند... 🖤که دیگر با کوزه 💙 در دست وارد خرابه مى شود... چهره این زن، اما براى تو آشناست . او تو را به جا نمى آورد اما تو خوب او را به یاد مى آورى.چهره او از دوران کودکى ات به یاد مانده است. زمانى که به خانه مادرت زهرا مى آمد و براى کمک به کارهاى خانه مادرت التماس مى کرد... او دختر کوچک و دوست داشتنى و شیرینى را در ذهن دارد و به نام که هر بار به خانه مى رفته ، سراپاى او را غرق بوسه مى کرده... و او را در آغوش مى گرفته و قلبش التیام مى یافته... 💢آنچنانکه تا سالها کمک به کار خانه را بهانه مى کرده تا با خود، تجدی د دیدار کند و از آغوش او وام التیام بگیرد.او واله و سرگشته شده، اما حوادثى او را از مدینه دور کرده... و دست نگاهش را از جمال زینب ، کوتاه ساخته . و براى اینکه خدا عطش اشتیاق او را به زلال وصال زینب فرو بنشاند، عهد کرده که عطش غریبان و اسیران و در راه ماندگان را فرو بنشاند. 🖤او باور نمى کند که تو زینبى!! و چگونه ممکن است که آن عقیله ، آن دردانه و عزیز کرده قوم و قبیله ، اکنون ساکن خرابه اى در شام شده باشد؟!چگونه ممکن است که بانوى بانوان عالم ، رخت اسیرى بر تن کرده باشد؟! او، و او تنها کارى که مى کند،... مشتعل کردن آتش🔥 عزاى تو و بچه هاست. خرابه تا نیمه هاى شب،...🌙نه خرابه اى در کنار کاخ یزید... که عزاخانه اى است در سوگ حسین و برادران و فرزندان حسین. 💢بچه ها به خواب مى روند... و تو مهیاى مى شوى. اما هنوز خود را نبسته اى که صداى به گریه بلند مى شود.... گریه اى نه مثل همیشه . گریه اى وحشتزده ، گریه اى به سان مارگزیده . گریه کسى که تازه داغ دیده . دیگران به سراغش مى روند و در مى گیرند... ... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 2⃣7⃣ 💢و در آغوشش میگیرند... و تو گمان مى کنى که هم الان آرام مى گیرد و صبر مى کنى.... بچه، بغل به بغل و دست به دست مى شود اما .پیش از این هم آرام نبوده است.... از خود تا همین .... لحظه اى نبوده که آرام گرفته باشد، لحظه اى نبوده که بهانه پدر نگرفته باشد، لحظه اى نبوده که اشکش خشک شده باشد، لحظه اى نبوده که با زبان کودکانه اش مرثیه نخوانده باشد. 🖤انگار که ، برخلاف سن و سالش ، از همه بوده است. به همین دلیل در تمام طول راه،... و همه منازل بین راه ، ملاحظه او را کرده اند، به دلش راه آمده اند، در آغوشش گرفته اند، دلدارى اش داده اند، به تسلایش نشسته اند و یا لااقل پا به پاى او گریسته اند. هر بار که گفته است : _✨کجاست پدرم ؟ کجاست حمایتگرم ؟ کجاست پناهگاهم ؟ با او ... 💢و وعده پدر از سفر را به او داده اند.هر بار که گفته است : _✨عمه جان! از ساربان بپرس که کى به منزل مى رسیم . تلاش کرده اند که... با نوازش او، با سخن گفتن با او و با دادن وعده هاى شیرین به او، رنج سفر را برایش کم کنند... اما انگار ماجرا فرق مى کند.... این گریه با گریه همیشه متفاوت است . این گریه، گریه اى نیست که به سادگى آرام بگیرد... و به زودى پایان بپذیرد. انگار نه خرابه ، که را بر سرش گذاشته است این دختر سه ساله.... 🖤فقط خودش که گریه نمى کند، با مویه هاى کودکانه اش، همه را به گریه مى اندازد... و ضجه همه را بلند مى کند. تو هنوز بر سر سجاده اى که از سر بریده حسین مى شنوى که مى گوید:_✨خواهرم! دخترم را آرام کن.تو ناگهان از سجاده کنده مى شوى و به سمت مى دوى... او رقیه را در آغوش گرفته است ، بر سینه چسبانده است و مدام بر سر و روى او بوسه مى زند... 💢و تلاش مى کند که با لحن شیرین پدرانه و برادرانه آرامش کند اما موفق نمى شود.... تو بچه را از آغوشش مى گیرى... و به سینه مى چسبانى... و از وحشت مى کنى._✨رقیه جان! رقیه جان! دخترم! نور چشمم! به من بگو چه شده عزیز دلم! بگو که در خواب چه دیده اى! تو را به جان بابا حرف بزن... که از گریه به افتاده است، بریده بریده مى گوید: 🖤_✨بابا، را دیدم که در بود و یزید بر لب و دندان و صورت او چوب مى زد. بابا خودش به من گفت که بیا.با تو هر زبانى که بلدى... و با هر شیوه اى که همیشه او را آرام مى کرده اى... ، تلاش مى کنى که آرامش کنى و از یاد پدر غافلش گردانى ،... اما نمى شود، این بار، دیگر نمى شود. گریه او، بى تابى او و ضجه هاى او و خرابه نشین را و را آنچنان به گریه مى اندازد... که خرابه یکپارچه و مى شود و به مى رسد.... 💢یزید که مى شنود؛ دختر حسین به دنبال سر پدر مى گردد، که سر را به خرابه بیاورند.... ، انگار تازه است. خود را به روى سر مى اندازد... .... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 3⃣7⃣ 💢 خود را به روى سر مى اندازد.... و مثل مرغ پر کنده پیچ و تاب مى خورد.مى نشیند، برمى خیزد، دور سر مى چرخد، به سر نگاه مى کند، بر سر و صورت و دهان خود مى کوبد، خم مى شود، زانو مى زند، سر را در آغوش مى کشد، مى بوید، مى بوسد، خون سر را با دست و صورت و مژگان خود مى سترد... و با خون خود که از دهان و گوشه لبها و صورت خود جارى شده در مى آمیزد، اشک مى ریزد، ضجه مى زند، صیحه مى کشد، مویه مى کند، روى مى خراشد، گریه 😭مى کند، مى خندد، تاولهاى پایش را به پدر نشان مى دهد، شکوه مى کند، دلدارى مى دهد، اعتراض مى کند، تسلى مى طلبد.... 🖤و را و را به آتش 🔥مى کشد.... بابا! چه کسى محاسن تو را کرده است ؟بابا! چه کسى رگهاى تو را است ؟بابا! چه کسى در این کوچکى مرا کرده است؟ بابا! چه کسى یتیم را کند تا بزرگ شود؟بابا! این زنان را چه کسى پناه دهد؟بابا! این چشمهاى گریان، این موهاى پریشان، این غربیان و بى پناهان را چه کسى کند؟بابا! شبها وقت خواب ، چه کسى برایم بخواند؟ چه کسى بادستهایش را شانه کند؟ چه کسى با لبهایش را بروید؟ چه کسى با بوسه هایش هایم را بزداید؟ 💢چه کسى را بر زانویش بگذارد؟ چه کسى را آرام کند؟کاش مرده بودم بابا! کاش فداى تو مى شدم ! کاش زیر خاك بودم ! کاش به دنیا نمى آمدم ! کاش کور مى شدم و تو را در این حال و روز نمى دیدم.مگر نگفتند به سفر مى روى بابا؟ این بود که میان سر و بدنت انداخت؟ این چه سفرى بود که را از گرفت ؟باباى شجاع من ! چه کسى کرد بر سینه تو بنشیند؟ چه کسى کرد سرت را از تن جدا کند؟ 🖤چه کسى کرد دخترت را یتیم کند؟تو کجا بودى بابا وقتى ما را بر نشاندند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى زدند؟تو کجا بودى بابا وقتى کاروان را مى راندند و زهره مان را آب مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را از ما دریغ مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى به ما مى دادند؟ تو کجا بودى بابا وقتى را مى زدند؟ 💢تو کجا بودى بابا وقتى برادرم را به مى بستند؟تو کجا بودى بابا وقتى در ترسناك مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى را در ظل آفتاب از ما مضایقه مى کردند؟تو کجا بودى بابا وقتى مردم به ما مى 😄⁉️تو کجا بودى بابا وقتى ما بر روى شتر مى رفتیم و ازمرکب و زیردست وپاى شترها مى ماندیم ؟تو کجا بودى بابا وقتى از #پیش_چشمهاى_گریان_ما مى ؟ 🖤تو کجا بودى بابا وقتى بدنهایمان شد و پوست صورتهایمان برآمد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب را در سایه شتر خوابانده بود و او را باد مى زد و گریه مى کرد؟تو کجا بودى بابا وقتى عمه ام زینب نمازهاى شبش را مى خواند و دور از چشم ما تا صبح🌥 مى کرد؟ تو کجا بودى بابا وقتى سرش را بر شانه عمه ام زینب مى گذاشت و زارزار مى گریست ؟تو کجا بودى بابا وقتى از غل و زنجیر سجاد مى چکید.. ... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 4⃣7⃣ 💢تو کجا بودى بابا وقتى از غل و زنجیر سجاد مى چکید؟تو کجا بودى بابا وقتى ما همه صدا مى زدیم ؟جان من فداى تو باد بابا که باباى عالمى!بابا! من این را که... تو باباى من نیسى، باباى همه جهانى.پدر همه عالمى ، امام دنیا و آخرتى ، نوه پیامبرى ، فرزند على و فاطمه اى ، پدر سجادى و پدر امامان بعد از خودى ، تو برادر زینى!من اینها را مى فهمم... و مى فهمم که تو کودکان و مى فهمم که همه دنیا به تو نیازمند است. اما الان من بیش از همه به تو محتاجم و بیشتر از همه ، فرزند توام ، 🖤دختر توام ، دردانه توام.هیچ کس به اندازه غربت و یتیمى و نیاز به دستهاى تو را احساس نمى کند. همه ممکن است... بدون تو هم زندگى کنند... ولى من بدون تو مى میرم. من از همه عالم به تو محتاجترم . بى آب هم اگر بتوانم زندگى کنم ، بى تو نمى توانم.... تو نفس منى بابا! تو روح و جان منى.بى روح ، بى نفس ، بى جان ، چه کسى تا به حال زنده مانده است ؟!بابا! بیا و مرا ببر.زینب ! زینب ! زینب!اینجاهمان جایى است که تو به و مى رسى.... 💢اینجا همان جایى است که تو زانو مى زنى و مرگت را آرزو مى کنى... تویى که در مقابل یزید و ابن زیاد،آنچنان ایستادى... که پشت نخوتشان را به خاك مالیدى ، اکنون ،... اینجا و در مقابل این سه ساله احساس عجز مى کنى.... چه کسى مى گوید که این رقیه بچه است ؟ فهم همه را با خود حمل مى کند.چه کسى مى گوید که این دختر، سه ساله است ؟ همه زنان عالم را دل مى پرورد! 🖤چه کسى مى گوید که این رقیه ، کودك است ؟ زانوان بزرگترین جهان را با ادراك خود مى لرزاند.نگاه کن ! اگر که شده است ، لبهایش را بر لبهاى پدر گذاشته است و چهار ستون بدنش مى لرزد.اگر صدایش شنیده نمى شود، تنها، گوش شنواى پدر را شایسته شنیدن ، یافته است.نگاه کن زینب ! ! انگار رقیه آرام گرفت.دلت فرو مى ریزد... و مى پیچد... که رقیه را صدا مى زند و مى گوید: 💢_✨بیا! بیا دخترم ! که سخت چشم انتظار تو بودم.شنیدن همین ، را براى تو محرز مى کند.... نیازى نیست که خودت را به روى رقیه بیندازى ، او را درآغوش بگیرى ، بدن سردش را لمس کنى و چشمهاى باز مانده و بى رمقش را ببینى.... درد و داغ رقیه تمام شد... و با سکوت او انگار خرابه آرامش گرفت.اما اکنون ناگهان توست که سینه آسمان را مى شکافد.... انگار مصیبت تو آغاز شده است. ... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 5⃣7⃣ 🏴🏴 💢انگار مصیبت تو آغاز شده است.... همه و و ، یک طرف ،... و این یک طرف. همه غمها و دردها و غصه ها یک طرف و یک طرف.نه زنان و کودکان کاروان و نه سجاد و نه حتى فرشتگان آسمان ، نمى توانند تو را در این غم تسلى ببخشد.... و چگونه تسلى دهند فرشتگانى که خود صاحب عزایند... و پر و بالشان به قدرى از سنگین شده است... که پرواز به سوى آسمان را نمى توانند.تنها حضور مادرت مى تواند تسلى بخش جان سوخته تو باشد. پس خودت را به آغوش بسپار و عقده فروخورده همه این داغها و دردها رابگشا... 🖤مگر نه بزرگترین آرزوى هر ، رسیدن به خویش است ؟ و مگر نه مقصد در پیش است ؟ پس چرا تو مدام تداعى خاطرات گذشته را مى کنى... و در کجاوه تنهایى خودت ، اشک مى ریزى ؟نمى توان گفت که هر چه بود، گذشت . ولى مى توان گفت که ، سپرى شد.... اگر چه این فصل به اندازه تمام سالهاى عمر، کش آمد... و اگرچه این فصل ، خزانى جاودانه براى عالم ، رقم زد.... نمى توان توقع کرد که تو اکنون که به مدینه باز مى گردى، تمام خاطرات این سفر را، این سفر پر رنج و راز و خطر را نکنى... 💢و براى لحظه لحظه آن ، کجاوه خودت ، نریزى. اما تو باید خودت را هم حفظ کنى زینب ! چرا که هنوز به نرسیده است.پس به یاد بیاور اما گریه نکن.... یزید شما را میان اقامت در شام و مراجعت به مدینه، مخیر ساخت.... و تو و امام، مراجعت به مدینه را برگزیدید. تو گفتى :_✨ما را به مدینه برگردان . ما به سوى جدمان هجرت مى کنیمبه هنگام خروج از شام، یزید براى تو پیشکش آورد و گفت : 🖤_این را به عوض بگیرید. و تو بر سرش فریاد زدى که : _✨واى بر تو اى یزید که چقدر و و . برادرم را مى کشى و در عوض آن به من مال مى دهى ⁉️یزید شرمگین سرش را به زیر افکند و پولهایش را پس کشید.یزید به جبران گذشته، را که مسن تر و مهربانتر و نرمخوتر بود به سرپرستى کاروان برگزید... و به او سفارش کرد که همه گونه با اهل کاروان مدارا کند. کاروان را از کناره شهرها بگذارند... و در جاى خوب مقام دهد. و ماموران و محافظان را از اطراف کاروان ، دورتر نگاه دارد تا اهل کاروان معذب نشوند.... 💢و نیز دستور داد که بر شترها بگذارند و کجاوه ها را با پارچه هاى و ، زینت دهند و...و تو وقتى چشمت به این پارچه هاى رنگارنگ افتاد،... خشمگین شدى و فریاد زدى : این پارچه هاى الوان و این زینتها را فرو بریزید. این کاروان ، فرزند رسول االله است. کاروان را بپوشانید تا مردم بدانند که این کاروان شهادت اولاد زهر است. و دستور دادى که علاوه بر آن ، در پس و پیش و میان کاروان برافرازند... 🖤تا هر کس به این کاروان بر مى خورد،.. بفهمد که چه اتفاق بزرگى در عالم افتاده است... و بفهمد که باعث و بانى این اتفاق که بوده است و بفهمد که... و براى دستگاه یزید نماند.با اى که تو در مجلس یزید خواندى ،... با که تو در شام بر پا کردى و با خطبه تکان دهنده اى که درمسجدشام خواند،... بر حکومت خود ترسید.. ..... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 6⃣7⃣ 💢 بر حکومت خود ترسید... واگر چه به دروغ ، اظهار ندامت کرد. به تو گفت:_خدا لعنت کند را که حسین را به قتل رساند. من هرگز به قتل حسین ، راضى نبودم.تو پاسخ دادى : _✨اى یزید به خدا قسم که برادرم حسین را کسى نکشت. و اگر نبود، ابن زیاد کوچکتر و حقیرتر از آن بود که به چنین دست بزند. تو نترسیدى؟ به قتل کسى دست یازیدى که پیامبر درباره اش فرموده بود: "حسن و حسین جوانان بهشتى 🌸اند." 🖤اگر بگویى رسول خدا چنین نگفته است، دروغ گفته اى و مردم تو را تکذیب خواهند کرد و اگر بگویى گفته است ، خصم خودت شده اى. و سر فرو انداخت و به این آیه از قرآن، کرد که: «ذریۀ بعضها من بعض .(43)» به فکر کن زینب! به که بر دوش توست ! به اى که پیش روى توست.تا ساعتى دیگر،... قاصدى حسین و دوفرزندت را به خواهد داد.... و عبدالله گریه کنان خواهد گفت :_اناالله و اناالیه راجعون. که نامش است به طعنه خواهد گفت : 💢_این مصیبت از حسین به ما رسید. و کفش خود را بردهان او خواهد کوبید که : _اى حرامزاده! درباره حسین چنین جسارتى مى کنى؟ به خدا قسم که اگر در آنجا داشتم ، دست از دامنش بر نمى داشتم تا در رکابش شوم.سوگند به خدا که آنچه تحمل این مصیبت را بر من ممکن مى کند و مى بخشد این است که این دو فرزند، حسین و حسین کشته شدند. و سپس روى به آسمان 🌫خواهد کرد و خواهد گفت : _خدایا! ، جانم را گداخت اما تو را سپاس مى گویم که اگر خودم نبودم تا جانم را فدایش کنم ، را قربانى خاك پایش کردم. 🖤زیر لب زمزمه مى کنى: _✨کاش فرزند مى داشتم و همه را فداى حسین مى کردم. و نام آرام بخش حسین را زیر لب ترنم مى کنى:حسین ! حسین ! حسین! حسین اگر بود، تحمل همه این رنجها و دردها و داغها اینقدر مشکل نبود.... حتى داغ على اکبر، حتى مصیبت قاسم ، حتى شهادت على اصغر، حتى عروج عباس!...عباس ؟ ! تو با خواهرت چه کردى عباس ؟! تو از کجا آمده بودى عباس؟ تو چگونه خودت را با جگر زینب ، پیوند زدى؟هم اکنون که به مى رسیم، من به چه بگویم ؟ 💢بگویم ام البنین ! مادر پسران مادر کدام پسران ؟ کجایند آن چهار سروى که تو روانه کربلا کردى ؟بگویم : ام البنین ! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند، همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند.حسین ! حسین ! حسین! جاذبه عشق تو با این چهار جوان چه کرد؟ با پیران و سالخوردگان چه کرد؟ با حبیب چه کرد؟ با مسلم چه کرد؟ حسین ! حسین ! حسین!تو اگر بودى، سینه تسلاى تو اگر بود، نگاه آرام بخش تو اگر بود، همه غمهاى عالم ، قابل تحمل بود.پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.... .... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 7⃣7⃣ 💢پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.پدرم فداى آنکه غمگین در گذشت.پدرم فداى آنکه تشنه جان سپرد. پدرم فداى آنکه محاسنش غرق خون شد.پدرم فداى آنکه جدش محمد مصطفاست، جدش فرستاده خداست . راستى حسین! این سؤال تو را چه پاسخ گفتند وقتى که پرسیدى : _✨فبم تستحلون دمى ؟(44)راستى، از خون على اصغر حتى به زمین نچکید...میان دست و بدن عباس ، افتاده بود؟ آب نخورد، حتى وقتى که آب شد. 🖤راستى رقیه به حسین چه گفت، رقیه با حسین چه کرد که حسین به او پروانه 🦋رفتن داد؟از همه سخت تر وداع بود.... وداع با حسین. وداع با جهان، وداع با جان ، وداع با هر چه که دوست داشتنى است.زینب ! زینب ! زینب!تو را به خدا خودت را کن. کار تو هنوز به اتمام است. تو تازه باید را از مدینه رسول الله به تمام منتشر کنى.... تو باید را نگه دارى. 💢و اصلا مگر نه مرجعیت آشکار، پس از حسین با توست ؟ مگر نه باید باید در پرده بماند تا نسل امامت شود؟پس تو از این پس، مردمى، پرسشهاى مردمى ، مشکلات مردمى و پرچم مردمى و میان حق و باطل مردمى. با دستهاى توست... که از دوش به قامت منتقل مى شود.... پس گریه نکن زینت ! خودت را حفظ کن زینب!اکنون آرام آرام به نزدیک مى شوى... و که درمدینه چشم انتظار توست، از آنچه تاکنون بر دوش خود، حمل کرده اى ، کمتر نیست. 🖤پرده کجاوه را کنار مى زنى... و از پشت پرده هاى اشک به راه ، نگاه مى کنى . چیزى تا مدینه نمانده است. سواد مدینه که از دور پیدا مى شود، فرمان مى دهى که همگان از مرکبها پیاده شوند:_✨به احترام حرم رسول الله از محملها فرود بیایید! همه پیاده مى شوند.... .... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 8⃣7⃣ اول 💢همه پیاده مى شوند.... و که همان جا خیمه🏕 را علم کنند.... سپس را صدا مى کند و به او مى گوید:_✨بشیر! پدرت شاعر بود، خدا رحمتش کند. تو نیز شعر مى توانى سرود؟بشیر مى گوید:_آرى یابن رسول الله.امام مى فرماید: _پس ، به مدینه برو و شهادت اباعبداالله را به مردم برسان.بشیر به تاخت خود را به مدینه مى رساند،... 🖤مقابل مسجد 🕌پیامبر مى ایستد و این دو بیت را فریاد مى زند:_یا اهل یثرب لا مقام لکم بها/قتل الحسین فادمعى مدرارالجسم منه بکربلاء مضرج/ و الراءس منه على القناة یداراى اهل یثرب! دیگر مدینه جاى ماندن نیست، که حسین به شهادت رسیده است. پس همه چشمها باید هماره بر او بگریند که حسین در کربلا به خون تپید و سرش بر نیزه ها چرخید.و اعلام مى کند که:_اى اهل مدینه! على، فرزند حسین با عمه ها و خواهرانش به نزدیکى شهر رسیده اند. من جاى آنها را به شما نشان خواهم داد. 💢، به سرعت در همه کوچه پس کوچه ها و خانه هاى مدینه مى پیچید.... و شهر یکپارچه ، ضجه و ناله مى شود.زنان و دختران از خانه ها بیرون مى ریزند، روى مى خراشند، موى مى کنند، بر سر و صورت مى زنند، خاك بر سر مى ریزند و شیون و فریاد مى کنند.هاتفى میان زمین و آسمان، 🌫صلا مى دهد:_✨اى آنانکه حسین را نشناختید و او را به قتل رساندید! 🖤 بشارت باد بر شما عذاب و مصیبت جانسوز. تمام اهل آسمان، از پیامبران تا فرشتگان شما را نفرین مى کنند. پس بدانید که لعنت شما بر زبان سلیمان و موسى و عیسى گذشته است، دختر عقیل، با شنیدن این خبر، با سر و پاى برهنه از خانه 🏚بیرون مى جهد و سرآسیمه و دیوانه وار این اشعار را مى خواند:_ما ذا تقولون اذ قال النبى بکم/ما ذا فعلتم و انتم آخرالاممبعترتى و باهلى بعد مفتقدى/ منهم اسارى و قتلى ضرجوا بِدَمما کان هذا جزائى اذ نصحت لکم/ان تخلفونى بسوء فى ذوى رحمى چه پاسخى براى پیامبر دارید 💢 اگر به شما بگوید که شما به عنوان آخرین امت بر سر عترت و خاندانم ، پس از من چه آوردید؟ عده اى را اسیر کردید و عده اى را به خون کشیدید؟ پاداش من که خیر خواه شما بودم این نبود که با بازماندگانم اینسان بدکنید. با شنیدن این خبر،... همچون جنون زده ها از خانه بیرون مى زند، و بى چادر و مقنعه و کفشى در کوچه راه مى رود و سر تکان مى دهد و با خود مویه مى کند:_پیام آورى ، خبر مرگ مولایم را آورد، 🖤خبر، دلم را به آتش🔥 کشید. تنم را بیمار کرد و جانم را اندوهگین ساخت. پس اى چشمهاى من یارى کنید و اشک ببارید و پیوسته و مدام ببارید.اشک بر آن کسى که در مصیبت او عرش خدا به لرزه در آمد و با او مجد و دین ما به تباهى رفت.آرى گریه 😭کنید بر پسر دختر پیامبر و وصى و جانشین او. هر چند که جایگاه و منزل او از ما دور است. 💢پیش از آنکه ، باز گردد،... مردم ضجه زنان و مویه کنان ، از مدینه بیرون مى ریزند... و با اشک و آه و گریه به استقبال شما مى آیند.... مدینه جز هنگام ، چنین درد و داغ و آه و شیونى را به خود ندیده است.... زنان ، زنان مدینه ، زنان بنى هاشم که چند ماه پیش تو را بدرقه کردند... اکنون تو را به جا نمى آورند... 🍃🌹🍃🌹 🏴@gamedovomeenqelab