eitaa logo
جام جهان بین
2.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.9هزار ویدیو
18 فایل
بصیرت افزایی و خبر های داغ جهان و ایران🔮 جهت رزرو تبلیغ ( @sadateshonam )
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ سیل و سانسور 🔻خالد با تعجب به خیابان آب گرفته جلوی خانه‌شان خیره شده بود. دبی، شهری که همیشه با آسمان‌خراش‌های بلند و ماشین‌های لوکسش شناخته می‌شد، حالا شبیه یک شهر ساحلی شده بود. سیل آمده بود و همه جا را آب گرفته بود. خالد گوشی‌اش را برداشت تا از این منظره عجیب فیلم بگیرد اما به یاد قانون جدید دولت افتاد. هرکس از سیل فیلم بگیرد، جریمه سنگینی می‌شود. 🔺خالد با ناراحتی گوشی‌اش را گذاشت کنار. دوستش، حمد، که از راه رسید گفت: «شنیدی؟ می‌گن دولت نمی‌خواد کسی بفهمه که شهرمون اینقدر آسیب‌پذیره. می‌خوان به همه دنیا نشون بدن که همیشه همه چی اوکیه». 🔻حمد ادامه داد: «فکر کن زیر این همه برج و بنای بلند، چقدر لوله‌های آب قدیمی و فرسوده وجود داره. دولت همیشه به ظاهر شهر اهمیت می‌داده و به زیرساخت‌ها توجهی نکرده». 🔺خالد و حمد با هم حرف می‌زدند و به فقر و نابرابری که در شهر وجود داشت فکر می‌کردند. خیلی از کارگرهای ساختمانی که این همه ساختمان بلند را ساخته بودند، در خانه‌های کوچک و کثیف زندگی می‌کردند و حقوق کمی می‌گرفتند. 🔻خالد گفت: «شاید این سیل یه نشونه باشه. یه نشونه از این‌که این همه تجمل و ظاهرسازی، فایده‌ای نداره». 🔺حمد با تأسف سر تکان داد و گفت: «شاید. ولی متأسفانه خیلی از مردمِ دنیا این حقیقت رو نمی‌بینن، حتی کشورهای همسایه هم نمی‌دونن». 🔻روزها گذشت و آب کم‌کم فروکش کرد. اما خاطره سیل در دل مردم باقی ماند. آن‌ها می‌دانستند که این پایان ماجرا نیست و ممکن است بار دیگر شاهد چنین اتفاقی باشند... 📚 ======================= ⚠️ این داستان، الهام‌گرفته از آمارهای پژوهشی است که می‌توانید در اینجا مشاهده کنید. 💠 🔮 @gamegahanbine 🪩
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمونه‌ای از میهن‌پرستی و ورزش‌دوستی شاه! ✅ به این میگن حاکمِ مملکت که اینقدر ورزشکارا رو دوست داره! 🔻 پاسخی به فوتبالیستی که گفت بوده چون رو ساخت ⁉️ البته اگر شاه می‌بود و یکی این جمله رو می‌گفت، فکر می‌کنین کجا بود؟! 🔰 برشی از سخنرانی 🔸 دریافت نسخه با کیفیت 💠 🔮 @gamegahanbine 🪩
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمانی که دارنده طلای المپیک فکر کرد آمریکا، ایران است که... 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز اعتراض مردم آمریکا و فتح کنگره آن در سال ۲۰۲۰ 💠 🔮 @gamegahanbine 🪩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ازعشق_تاپاییز قسمت ۱۸ چیزی طول نکشید که مامان درب حیاط و باز کرد مثل بچه‌ها پریدم بغلش -چه قدر دلم برات تنگ شده بود مامان -منم همین‌طور خوشحالم که سالمید -بابا کجاست -رفته دوش بگیره برمیگرده رفتم تو اتاقم، اتاق کوچیک و قشنگم تو این ۴۰ روز حسابی خاک خورده بود خستگی راه هنوز تو وجودم بود بدجور بدنم گرفته بود و از همه بیشتر گردنم درد میکرد ترجیح دادم استراحت کنم تمیزکاری اتاق باشه برای یه وقت دیگه. رو تختم دراز کشیده بودم و مداحی شهید گمنام رو گوش میدادم. دام لک زده بود برای دیدن مرتضی نمی‌تونستم صبر کنم پنجشنبه شه تا برم دیدنش دلم میخواست الان کنارش بودم. کلی حرف دارم برای گفتن. کلید اسرارم شده بود مرتضی اتفاقاتی که تو حوزه برام می‌افتاد اول از همه به مرتضی میگفتم. البته آبجیم هم محرم اسرارم بود. یه جورایی از جیک و پیک هم خبر داشتیم. گاهی وقتا آبجیم حرفایی رو که باید به یک خانم میزد به من میگفت من هم متقابلا بهش اعتماد میکردم و از خودم بهش میگفتم تو کل فامیل که چه عرض کنم بین دوست و آشنا هم پیچیده بود که اسماعیل و سارا رفیق همن و بدون هم نمیتونند زندگی کنند. خدا میدونه وقتی سارا ازدواج کرد. چه قدر برام سخت گذشت داشتم مداحی گوش میدادم که ناصر وارد اتاقم شد +بیداری؟ -آره تو چرا نخوابیدی +داشتم اتاقمو مرتب میکردم حسابی خاک گرفته این چهل روز خندم گرفت ناصر هم به درد من مبتلا بود -بابا نیومد از حموم بیرون +نه بابا تو که بابا رو میشناسی چهار ساعت یه دوش گرفتنش طول میکشه حالا حالاها بیرون نمیاد. راستی مامان بهت گفت عمه مریم فرداشب میخواد بیاد اینجا با شنیدم اسم عمه مریم از جام پاشدم و باتعجب گفتم -نه مامان حرفی بهم نزده. چیزی شده؟؟ +چیز خاصی نشده میاد برای همون حرفای تکراری عمه مریم تداعی یه قهر بی‌سابقه تو فامیلمونه اونم بابت مخالفت ازدواج من و دخترش از قضا عمه مریم پیشنهاد ازدواج من و فاطمه رو به بابا میده و بابا هم که از ازدواج فامیلی خوشش نمیاد بهونه میکنه که اسماعیل داره درس میخونه و هنوز بچه‌ست دخترعمم خدایی خیلی دختر خوبی بود اما مگه میشد رو حرف پدر مادر حرف زد وقتی میگن نه یعنی نههههه حرفم نباشه -مگه بابا جوابشونو نداده ؟ چرا؟ -ولی تو چی؟ -من چی؟؟ +تو نمیخوای نظر بدی؟؟ -دلت خوشه ناصر جان. درمورد چی نظر بدم وقتی مامان بابا تو خصوصی‌ترین مسئله‌ی آدم دخالت میکنند -خاک بر سرت اسماعیل که حتی نمیتونی برای آینده‌ت تصمیم بگیری با عصبانیت از جام پاشدم و گفتم -مواظب حرف زدنت باش ناصر. تو میگی چی کار کنم؟ داد بکشم؟ دعوا راه بندازم؟ هوار کنم؟ که چرا با ازدواج من و فاطمه مخالفت کردین؟ بعد اونوقت فکر میکنی زندگی که با دعوا شروع بشه عاقبت خوشی داره؟ -من که نمیگم صداتو ببر بالا. من میگم اگه فاطمه رو دوست داری چرا سعی نمیکنی بهش برسی با این حرف ناصر بغضم گرفت -تو چی میفهمی از دوست داشتن بچه‌ جون چی میفهمی چه قدر سخته بخاطر پدر مادرت چون دوستشون داری از دلت از خواسته‌ت از همه چی بگذری تا پدر مادرت ناراحت نشن. من از خیلی چیزا گذشتم نه بخاطر خودم بلکه بخاطر مامان. دیگم درمورد این موضوع صحبت نکن نمی‌خوام چیزی بشنوم ناصر که از برخوردم شُکه شده بود گفت -لیاقتت یکی مثل خودته و بدون خداحافظی از اتاقم رفت بیرون اشکامو پاک کردم و رو تختم دراز کشیدم دام میخواست بخوابم ولی دلم برای بابا تنگ شده بود منتظر موندم تا از حموم بیاد بیرون ببینمش بعد بخوابم صدای بابا که داشت با ناصر احوالپرسی میکرد بلند شد از اتاقم رفتم بیرون بابا طبق معمول ریشش و شش تیغه کرده بود -بابااااا؟؟ +جانم پسرم -باز که زشت شدی. چند بار بگم ریش بهت میاد نزن اون لامصبو بابامم طفلی گفت -فعلا بیا ماچ بده که حسابی دلم برات تنگ شده غُر زدنت باشه برای بعد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅ وعده صادق الهی... 👈 تصاویری از مقایسه ویرانی‌های غزه که با موشک‌های صهیونیستی آمریکایی ویران شده است و شهر لس‌آنجلس آمریکا که با آتش‌سوزی به این وضع درآمده... " 🔮 @gamegahanbine 🪩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨تکنولوژی پیشرفته آتش نشانی آمریکا از تبلیغات تا واقعیت... 👈 مصداقی از توهم اقتدار دشمن در تبلیغات رسانه ای که فرو ریخت. " 🔮 @gamegahanbine 🪩
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از تلاش جهادی یک دانشمند مؤمن 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز درگذشت شهادت‌گونه 🔸 دریافت نسخه با کیفیت 💠 🔮 @gamegahanbine 🪩
⭕️ شب‌های طولانی، زنانی تشنه 🔻آفتاب داغ عراق مغزش را ذوب کرده بود. بی‌رمق وارد خوابگاه شد؛ هم اتاقی‌اش هنوز نیامده بود. نفس عمیقی کشید و خود را روی تخت پرت کرد. 🔺جرعه‌ای آب می‌توانست او را از این حال نزار نجات دهد. قمقمه را برداشت و سعی کرد بدون فکر کردن به عواقبش قدری بنوشد، هنوز تری آب را روی لبانش حس نکرده بود که صدای جیغی حرکت دستش را متوقف کرد. 🔻می‌دانست علتش چیست. مجدد خواست آب بخورد که این بار صدا تشدید شد. دوست داشت بی‌تفاوت باشد اما نمی‌توانست. فکر این‌که ممکن بود خودش به جای آن سرباز بیچاره باشد، لرزه به جانش می‌انداخت. 🔺چشم‌هایش را فشرد تا جلوی ریزش اشک‌هایش را بگیرد، در دوره آموزشی در آمریکا به آنها گفته بودند ارتشی گریه نمی‌کند! هرچند که برای این فاجعه گریه کفایت نمی‌کرد، باید ضجه میزد درست مثل سرباز زنی که آن بیرون صدای ضجه‌هایش در بین دادوبیداد و فحش‌های رکیک مرد متجاوز گم شده بود. 🔻جرئت نداشت برای نجاتش برود، چون مطمئن بود که خودش هم گرفتار می‌شود؛ حتی دیگر می‌ترسید که آب بخورد! اگر آب می‌خورد و مجبور می‌شد به توالت برود چه؟! نه. هرگز حاضر نبود ریسک کند‌! 🔺قمقمه آب را به کناری انداخت و با خود گفت: «تا حالا کسی به‌خاطر چند شب آب نخوردن نمرده؛ ولی مطمئنم اگه توی راه توالت، گیر یک نظامی مرد بیوفتم حتی ده دقیقه هم دووم نمیارم». 🔻ملی آن شب با ترسِ رخنه کرده در جانش خوابید و تا صبح کابوس دید، هر بار هم که بیدار می‌شد جرئت نمی‌کرد حتی یک جرعه آب بنوشد. 🔺روزها می‌گذشت و او بی‌جان‌تر می‌شد اما حاضر نبود آب زیادی بخورد. وقتی ظهر سه‌شنبه در حین تمرین تیراندازی از حال رفت، حتی خودش هم فکر نمی‌کرد دیگر به هوش نیاید! 🔻ملی مُرد! به‌خاطر چند شب آب نخوردن؛ مانند خیلی از زنان ارتش آمریکا که در سال ۲۰۰۶ از ترس تجاوز مردان ارتش آمریکا آب نخوردند و مُردند، اما ژنرال ریکاردو سانچز (ارشد ارتش آمریکا در عراق) حتی اجازه نداد تا سال‌ها کسی علت مرگ این‌ها را بداند. بعدها ژنرال جنسیس کارپینسکی این راز را افشا کرد. 🔺در همه جای دنیا سربازان یک ارتش از دشمن خود می‌ترسند؛ اما اگر نظامی زن آمریکایی باشند ابتدا باید از همرزمانِ مردِ خود بترسند و بعد اگر زنده ماندند و فرصت شد از دشمن! 🔻وظیفه سرباز در ارتش جنگیدن است اما اگر زن باشد وظایف دیگری هم دارد؛ او باید درحالیکه بر اثر تبعیض جنسیتی خُرد می‌شود این پیام را به دنیا مخابره کند که همه چیز در ارتش خوب است و از فمینیست‌ها ممنون است که فرصت حضور در ارتش و چشیدن طعم برابری جنسیتی زیر تجاوز را به او داده‌اند! 📚 ======================= ⚠️ این داستان، الهام‌گرفته از کتاب ناگفته‌های صورتی به نقل از کتاب زیر است👇 Marjorie Cohn, Military hides cause of women soldiers’ death, 2006. 💠 🔮 @gamegahanbine 🪩