🌺💚🌺💚
💚🌺💚
🌺💚
💚
دستانت
سایهساری است برای تمام غریبیها...
و آغوش گشودهای
تا همهی بیپناهیها را در بر بگیری...
عالم، مبهوت وفاداری تو
و تو گوش بفرمان حسین😍
خورشید را ماه شدی
و تابیدی تا شب عالَم روشن شود❣
ای علـــمدار ادب
به یُمن آمدنت
قلبمان را اهلیِ آستان عــشق کن 💚
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
#میلاد_حضرت_عباس (علیهالسلام)
#ماه_شعبان
💚
🌺💚
💚🌺💚
🌺💚🌺💚
🌺💚🌺💚
💚🌺💚
🌺💚
💚
سلام بر تو
ای کتاب مجـسّم کربلا
زیباییِ مُهر و مناجات
ای خــدای عــاشــقی❣
سجادهات را پهن کردی
تا اهل زمین را با دستان دعایت به آســمان وصـل کنی...
بودنت را شُــکر
و آمـدنت را شــادباش😍
یا أبَـتاه سخت مشــتاق مِــهر بیبــهانهات هستیم ❤️
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
#میلاد_حضرت_سجاد (علیهالسلام)
#میلاد_امام_سجاد (علیه السلام)
#ماه_شعبان
💚
🌺💚
💚🌺💚
🌺💚🌺💚
خداوند در ماه شعبان درهای بهشت را باز میکند و درخت طوبی از بهشت برین شاخه های خود را به دنیا نزدیک میکند🍃🌺🍃
آن گاه ندا میدهد که «ای بندگان خدا، این شاخههای درخت طوبی است؛ پس درآویزید به او که بلند کند شما را به سوی بهشت✨
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
تا حالا چیزی راجع به درخت طوبی شنیدی؟😃
درخت طوبی یه درخت بهشتیه که ریشه هاش تو آسمونه و شاخه هاش به طرف زمینِ، یعنی بر عکس حالت معمولی🙃
واقعا⁉️😳
آره... واقعا☺️
حالا اگه گفتی برای چی❓
و اصلا چه معنی ای داره که این درخت برعکسه و ریشش تو آسمونِ❓😊
👇https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
🍃🍃🌹🌹🍃🍃
درخت طوبی چگونه درختیست ⁉️
رُوی عَن الصّادق(ع): هِی شَجَرَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبِّی بِیدِهِ
🍃طوبی🍃، درختی بهشتی است که ریشههایش درآسمان است و شاخههایش را بطرف زمین گسترانده
🌺انجام هر عمل نیک در ماه شعبان، به مثابه آویخته شدن به یکی از شاخه های آن است و شاخههای درخت طوبی، فرد را به سوی بهشت حرکت خواهند داد.🌺
این درخت ثمره محبت اهل بیت (ع) است.
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_بیست_و_شش: #تصمیم_سرنوشت_ساز: من چه استعداد و نیروهایی دارم؟!! ذ
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_بیست_و_هفت:
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
با شنیدن صدای آرش از پشت سرم، از جا میپرم...
به به ببینم چی میکشی؟!!هه...
فورا کاغذُ مچاله میکنم تو دستمو میگم:
چی... چیه؟!! چیزی نیست...
تربچه میزنه زیر خنده و میگه:
معلومه که داری یه چیزیو قایم میکنی... چیه؟!! رازه؟!!
دختر عجیبیه واقعا... بعدِ اون همه جدیت، یدفعه اینطوری...
میگم: آره... اصا یه رازه... به خودم مربوطه...
ادامه میده: یه رازه... یه رازه... یه رازه دم درازه...
هه هه
بعد میره جلوی تلوزیون دراز میکشه و تلوزیون رو روشن میکنه... شبکه مستنده
یاد دیشب میفتم و بحثم با آرش سر همین شبکه مستند و اون کروکودیل...
و اون سوال... " فرق ما با حیوونا چیه؟"
نگام میفته به آرش...
میاد بشینه رو کاناپه کنار من که متوجه فنر در رفته ی مبل میشه...
میگه: اِااا... این کی در رفت؟!!هه...
بعد میره با دو تا بالش برمیگرده...
یکی میده به تربچه بذاره زیر سرش و اون یکی رو میذاره رو فنر و خوشو میندازه رو بالش...
میگه: اینم از این... بهتر از اولش شد...هر دردی درمونی داره... هه
با خودم میگم مثلا الان مشکل رو حل کرد...؟!!
یاد حرف پیرمرد تو اون شب بارونی میفتم...
وقتی تو خواب و بیداری بودم...
داروی تو درون خودته/دردت هم درون خودته...
مطالبی داره یادم میاد که باید بنویسمشون...
اما نمیخوام آرش ببینه...
میرم سمت کتابا و جابجاشون میکنم که مثلا دارم مرتبشون میکنم...
بعد از چند دقیقه که میبینم آرش مشغولِ گوشیشه، کاغذمو باز میکنم و مینویسم:
داروی تو درون خودته/ دردت هم درون خودته
درد و درمان چیه؟!
یعنی میشه گفت، درد همین نشناختنه خودِ و درمانش شناخته؟!!
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan