🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌟💠﷽💠🌟
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۳)
✅صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است.
💠اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم.نوبت به شما هم می رسد... ♨️جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
◼️پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم.
🔷در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود.
🔵آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
✨با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد..
🍀چون نماز تمام شد،جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم.
💥تشییع کنندگان را میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند.
🌼 از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا ....
💠تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود.
❌ دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک و سود کلان و..میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشت نخواهید داشت
🌷ادامه دارد...
👌برگرفته از کانال بصیرت دینی در پیام رسان سروش به آدرسb.d.ka@
@ganjineisarkahrizsang
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
☠️#ترس_برادر_مرگ_است !☠️
▪️شیوه کار امریکا و اروپاو رژیم صهیونیستی در مقابل ملت ایران #بستگی به #روحیه دولتمردان ما دارد !
☝هرگاه دولتمردان ما با #روحیه ای_قوی و مستحکم و جنگنده روبروی دشمن #ایستادند آنوقت دشمن با همه قدرتش همانجایی که بود #متوقف شد و حتی #عقب نشست !
او هرگاه دولتمردان و سیاستمداران ما #ضعیف و ترسو و خودباخته از کار درآمدند دشمن به #استراتژی_تهدید_و_ترساندن روی آورد و متاسفانه پیروزی هایی را هم در این راه بدست آورد !
اینهم سند 👇👇👇👇
▪️سال ۸۴ دولتی بر سر کار آمد که روز خود را با #لعن و #نفرین به امریکا و اروپا و اسرائیل آغاز می کردند !!!
▪️هیچ روی #خوشی را هم به دشمن نشان نمی دادند !
👈با این حال نه #تهدیدی در کار بود و نه #تحریم جدیدی و حتی دشمن با #التماس بدنبال مذاکره بود !
⚠️دقت کنید !
👈این روزها ما درگیر یک #جنگ واقعی با #دشمن شده ایم !
☝اما نه در #میدان جنگ !
👈حتی جنگ #اقتصادی هم به اندازه این جنگ کار ساز نیست !!!
▪️جنگ دشمن با ما یک جنگ همه جانبه #تبلیغاتی و روانی است !
▪️ترامپ از روز اول با همین #تاکتیک جلو می رود و هرجا موفق شود #حریف را بترساند #باج می گیرد !!!
☝اما #وارد جنگ نمی شود !!!
▪️ترامپ یک #تاجر و #کاسب است !
▪️نگاه او به دنیا #اقتصادی است !
▪️او بخوبی می داند اگر #امریکا در جایی #درگیر جنگی طولانی شود #اقتصاد امریکا برای همیشه #نابود خواهد شد !!!
⚠️باز هم دقت کنید !
👈مگر بهترین #مکان برای #اقدام_نظامی امریکا در دوران ترامپ #سوریه نبود !
👈آنهمه سرو صدا بپا کرد ! لشگر کشی کرد ! تهدید هم کرد !
☝اما با اینکه بهترین #شرایط برای حمله و #قدرت نمائی امریکا فراهم بود چرا #حمله نکرد !؟
😩شما را بخدا اندکی #تفکر کنید !!!!
🔘تمرکز دشمن بر #شکستن_مقاومت_روانی ملت است !
▪️دشمن با لشکر #پوشالی خود به قصد #ترساندن ملت آمده !
🔹امروز همه #نخبگان_نظامی دنیا به این واقعیت پی برده اند که #ناوهواپیمابر فقط برای #ترساندن ملتهای #ضعیف است !
✅غرق کردن این ناوها برای کشور #قدرتمندی همچون ایران # آسان ترین کار ممکن در یک #جنگ رودروی با دشمن است !!!
✅امریکا برای جنگ با ایران #جای پایی بجز #پایگاههای اجاره ای خود در کشورهای اطراف ما ندارد !
✅بدون تردید همین حالا #هزاران موشک آماده ما، پایگاههای آنها را نشانه رفته و آماده #شلیک است !
✅جان امریکا به جان اسرائیل بسته شده !
👈واسرائیل زیر #تیغ مجاهدین فلسطینی و لبنانی گروگان است !
✅گاو شیرده امریکا یعنی #عربستان و کشورهای خرپول عربی گروگان های ما به دست مجاهدین #عراقی و #یمنی هستند !
✅سالهاست #نفت مفت و مجانی عربستان و کویت و ... محل #ارتزاق استکبار جهانی است !
👈و حالا گلوگاه اینها به دست ماست !
✅امریکا امروز حتی قبل از #اقدام_نظامی بر علیه ما می تواند نابود شود !
▪️پس با کدام #منطق باید #بترسیم و تسلیم شویم !؟
✖️ #ترس_برادر_مرگ_است و دشمنی همچون ترامپ، تمام امیدش به ترساندن ملت است !
✅بدون تردید ملت #شجاع ایران که تجربه مقاومت هشت ساله را در مقابل دنیای استکبار دارد به همین سادگی #فریب نمی خورد !
😊آنچه نوشتم برای #اقلیتی است که #خوراک ماشین #تبلیغاتی دشمن شده اند و عامل انتشار شایعات بی اساسی که دل مردم را خالی کنند !!
والسلام ✋🏻💐
✍ #صالح_ادیب
@ganjineisarkahrizsang
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌟💠﷽💠🌟
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
#قسمت_چهار
آنگاه رو کردم به اهل و عیالم و گفتم: «ای عزیزان من! دنیا شما را بازی ندهد، چنانکه مرا به بازی گرفت»
🌀مرا مجبور کردید به جمع آوری اموالی که لذتش برای شما و مسئولیتش با من است...
◾️چند نفر جنازهام را از تابوت بیرون آورده و چنان با سر وارد بر گور کردند که از شدت ترس و اضطراب گمان کردم از آسمان به زمین افتادهام... در این حال شخصی نزدیک جسدم آمد و مرا به اسم صدا زد؛ خود را نزدیک او رساندم و خوب به حرفهایش گوش دادم. او در حال خواندن تلقین بود.
هر چه میگفت میشنیدم و بلافاصله، همراه با او تکرار میکردم؛ چقدر خوب آرام و زیبا تلفظ میکرد.
🍃 چیزی نگذشت که شروع به چیدن سنگ در اطراف لحد کردند، از اینکه جسدم را زندانی خاک میساختند سخت ناراحت بودم. با خود اندیشیدم بهتر است به کناری بروم و با جسد داخل گور نشوم اما به واسطه شدت علاقهای که داشتم، خود را کنار جنازه رساندم.در یک چشم بر هم زدن، خروارها خاک بر روی جسدم ریختند...
♻️جمعیت متفرق شدند و فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکانم باقی ماندند؛ اماچندی نگذشت که همگان تنها رهایم کردند و رفتند -اصلاً باورم نمیشد چقدر نامهربان بودند..
🔘پس از این همه ناله و فغان به خود آمدم و دیدم انچه برایم باقی مانده است:
قبری است بس تاریک، وحشتزا، غم آور و هول انگیز، ترسی شفاف وجودم را فرا گرفت.
🔸با خود اندیشیدم: هر چه غم است در دل انسان خاکی، و هرچه اضطراب است در دنیا گویی در قلب من ریختهاند. غم و وحشتی که شاید اندکی از آن میتوانست بدن انسان خاکی را منهدم کند...
از ان همه فشار روحی گریهام گرفت و ساعتها اشک ریختم. به فکر اعمال خویش افتادم و آنگاه که پی به نقصان اعمال خود بردم، آرزو کردم: ای کاش من هم همراه جمعیت باز میگشتم اما افسوس که دیگر دیر بود...
💥در همین افکار غوطهور بودم که به ناگاه، از سمت چپ قبر، صدایی برخاست که میگفت:
بی جهت آرزوی بازگشت نکن، پرونده عمل تو بسته شده!
✨ از شنیدن صدا در آن تاریکی وحشت کردم، گویا کسی وارد قبر شده بود. با لرزشی که در صدایم بود پرسیدم: تو کیستی؟ پاسخ داد: من «رومان» یکی از فرشتههای الهی هستم.
🍃گفتم: گمان میکنم، متوجه آنچه در ذهن من گذشت شدی؟
گفت: آری؟
گفتم: قسم یاد میکنم که اگر اجازه دهید به آن دیار برگردم، هرگز معصیت خدا نکنم و در طلب رضایت او بکوشم....
گفت: این را تو میگویی، اما بدان حقیقت غیر از آرزوی توست؛ از این پس تا قیام قیامت باید در برزخ بمانی..
🌷ادامه دارد..
برگرفته از کانال بصیرت دینی در پیام رسان سروش به آدرس b.d.ka@
@ganjineisarkahrizsang
🌟💠﷽💠?
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
#قسمت_پنج
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
⚜ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
🌺دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم
🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
💐 سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند...
🌷ادامه دارد...
برگرفته از کانال بصیرت دینی در پیام رسان سروش به آدرسb.d.ka@
@ganjineisarkahrizsang
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ابن مرجانه و لشکر خیالی شام!!!
اطلاعات سپاه قدس در خبرهایی محرمانه اعلام می کند که استاندار نینوا در حال تحرکات عجیب می باشد. فیلمی از سر بریدن و کشتار مردم شهرهای عراق منتشر می شود.نوری مالکی نخست وزیر عراق در بازدیدی از نینوا و استان صلاح الدین همه چیز را عادی توصیف می کند. شایعاتی مبنی بر هجوم ۱۲۰هزار نیروی داعشی که متشکل از حزب بعث هستند سبب نگرانی مردم و پناه بردن عده ای به پایگاه آمریکایی ها می شود.
در بازار موصل چند نیروی تهاجمی داعش با تیراندازی به مردم بیش از ۱۲۰کشته برجا می گذارند. خبر ورود لشکر عظیم داعش و نیروهای سابق حزب بعث در شهر می پیچد. ۹ژوئن ۲۰۱۴ استاندار نینوا و فرماندارموصل فرار می کنند.بیش از ۵۰۰هزار نفر از مردم موصل با رها کردن خانه و کاشانه زمینه ورود داعش را به شهر هموار می کنند.
در ۱۱ژوئن ساختمان پلیس و استانداری نینوا سقوط و نیروهای داعش با کشتار عظیم مردم وارد شهر می شوند. علیرغم تبلیغات خود باختگان نیروهای داعش ۱۳۰۰نفر بودند یعنی ۱۰۰برابر کمتر از آن چیزی که در القائات رسانه ای به مردم داده بودند.
شهر موصل سقوط می کند و استان نینوا نیز در اشغال ۱۵۰۰نیروی داعش در می آید. با دیدن سیل آوارگان و شنیدن سقوط نینوا مردم استان صلاح الدین در در تکریت شکست می خورند و راه را برای دومین هزیمت باز می کنند.
نیروهای گارد مدینه عراق وابسته به صدام با هماهنگی آمریکا به خیابان های کربلا و نجف آمدند، تصاویر صدام در دست مردم و غارت اماکن خصوص و حکومتی تمرکز نیروهای دولتی را به هم می ریزد.
۳۰درصد انبار مهمات عراق در دو استان به دست نیروهای داعش و نیروهای حزب بعث می افتد تعداد نیروهای داعش به ۱۷۰۰نفر و حزب بعث ۷۵هزار نفر تحت فرماندهی عزت ابراهیم الدوری معاون صدام حرکت به سوی بغداد را شروع و به ۳۰کیلومتری بغداد می رسند.
نیروهای پیشمرگ به دفاع در منطقه دهوک می پردازند.
بیش از چند صد هزار زن و دختر عراقی مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند.مردان عراقی بالای ۵۰سال کاملا برهنه و به بغداد نجف سامرا فرستاده می شوند. مردم با دیدن این صحنه فرار از خانه و کاشانه را انتخاب می کنند. نوری مالکی به تهران می آید، خبری تکان دهنده شیعیان را نگران می کند. دستور داعش برای شخم زدن عتبات عالیات و تخریب قبور ائمه در تلویزیون نینوای عراق پخش می شود.
هدف بعدی را ایران و مشهد اعلام می کنند، فراخوان می دهند که زنان شیعه برای شما از طرف خلیفه موصل حلال اعلام شده است.
رهبر انقلاب با فراخواندن فرماندهان حالت آماده باش جنگی می دهند. دو خبر توسط اطلاعات سپاه قدس مخابره می شود. حرم زینب کبری (س) در سوریه و سامرا در حال سقوط است و نیروهای داعش به ۳کیلومتری و در برخی نقاط به چند ده متری حرم امامین عسگریین رسیدند.
سردار سلیمانی طبق دستور فرمانده کل قوا با اولین گروه کماندوهای برون مرزی وارد سامرا و با سازماندهی مردمی و فراخوان نیروهای بدر هادی عامری اولین هسته حشدالشعبی را می چیند. نیروهای داعش با شکست سنگین مواجهه می شوند. خط مرزی تامین تا ۳۰کیلومتری پس از ۲ماه درگیری تثبیت می شود.
با اشغال اسپایکر نیروی هوایی عراق بیش از ۱۷۰۰دانشجوی افسری شیعه سر بریده می شوند و سرهای آنان بر روی نرده ها نصب می شوند. شهر سنجار عراق سقوط و ۷۰۰۰زن و دختران جوان مورد تجاوز جنسی در ملاعام قرار می گیرند و برای جهاد نکاح و فروش دردیگر کشورها به خط می شوند.
سردار قاسم سلیمانی در پیامی مردم کردستان را تا رسیدن وی به مقاومت دعوت می کند. با خارج ساختن سنجار از محاصره و اشغال، زنان دستگیر شده توسط سپاه قدس آزاد و در اردوگاه اسکان می یابند اما ۳۵۰۰نفر آنان توسط داعش تیرباران می شوند. ۲۰۰۰جوان اهل سنت به خط می شوند و در کنار سد موصل تیرخلاص به آنان زده می شود صحنه ها به قدری تکان دهنده بود که عراق از ایران درخواست رسمی اش را بارها اعلام کرد.
وقتی ابن مرجانه به همراه ۴نفر در لباس حسین ابن علی آمد مردم متوجه شدند و خواستند وی را به قتل برسانند که فریاد زد مرا کشتید با سپاه ۱۲۰هزارنفری شامیان که پشت دروازه های شهر هستند چکار می کنید؟ در همان لحظه عقب نشینی و رها کردن مسلم شروع شد در حالیکه هیچ نیروی شامی وارد عراق نشده بود. امروز هم ناو ابراهام لینکلن برخی ها را به ابن مرجانه شبیه کرده است که مذاکره کنیم و گرنه دارند می آیند!!!!
اما غافل از اینکه اینبار مسلم تنها نخواهد ماند
اینبار مسلم صدها هزار فدایی بنام
حزب الله ، فاطمیون ، حشدالشعبی، زینبیون ، انصارالله ، خیبریون و سپاهی و بسیجی در سرتاسر جهان دارد.....
@ganjineisarkahrizsang
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
👈مسابقه هفتگی قرآنی همراه با جایزه
💎با عرض سلام خدمت تمامی همراهان کانال گنجینه دفاع مقدس کهریزسنگ و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما
به منظور آشنایی عموم افراد جامعه با فرهنگ قرآنی و بنا بر توصیه های موکد و مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر بسنده نکردن به قرائت قرآن و لزوم تلاش برای فهم و تدبر در آیات قرآن ، کانال "بصیرت دینی" به شرح ذیل اقدام به برگزاری مسابقه هفتگی قرآنی بهمراه جایزه مینماید ؛
۱- هر هفته یک سوال تفسیری مطرح شده که جواب آن در تفسیرهای المیزان ،نمونه و نور قابل دسترسی میباشد.
۲- جواب سوال طرح شده میبایستی حداکثر تا زمان طرح سوال بعدی به آیدی ادمین کانال فرستاده شود .
۳- جواب های فرستاده شده اولا میبایستی همراه اسم و فامیل جواب دهنده بوده و ثانیا مختصر و گویا باشد
۴- بعد از دریافت جواب توسط ادمین ،چنانچه جواب صحیح باشد یک کد ۴ رقمی به آیدی شرکت کننده ارسال میگردد.
۵- هر هفته از میان جوابهای صحیح قرعه کشی شده و به یک نفر ، مبلغ ۲۵۰۰۰ تومان هدیه نقدی تعلق میگیرد .
۶- اسم نفر برنده در هفته بعد از طرح سوال در کانال درج شده و فرد برنده شماره ۱۶ رقمی کارت بانکی خود و همچنین کد ۴ رقمی دریافتی را جهت واریز مبلغ جایزه ، به آیدی ادمین کانال ارسال کرده تا مبلغ به حسابش واریز شود.
۷-نام صاحب کارت بانکی اعلام شده میبایستی با نام صاحب جواب فرستاده شده یکی باشد.
۸- آدرس کانال "بصیرت دینی" در پیام رسان سروش
http://sapp.ir/b.d.ka
توضیح اینکه این کانال توسط یکی از مربیان مجرب قرآن شهر کهریزسنگ راه اندازی و اداره می گردد.
اللهم نور قلوبنا باالقرآن......🌹🌹🌹
@ganjineisarkahrizsang
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌟💠﷽💠
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
#قسمت_شش
🔹از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم.
🌺جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.
🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و آنگاه با صدایی رسا پرسیدم:
✅شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر.
❄️گفتم: بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام.
🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.
🌼من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.
🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار.
🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه...
⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟
گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟
💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...
🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت.
آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگرنه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود.
〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد درکنارت بماند.
🌿گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد،ناگهان چهره کریهی در قبر نمایان شد!
🌷ادامه دارد.....
🌿برگرفته از کانال بصیرت دینی در پیام رسان سروش به آدرس b.d.ka@
@ganjineisarkahrizsang