eitaa logo
گنج‌نگار 💯
155 دنبال‌کننده
15 عکس
46 ویدیو
0 فایل
روایت «مَردُم قَهرِمان» ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
27.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | تا پای جان برای ایران ♨️ روایت ۲۵ آبان ۱۴۰۱، فلکه نگهبانی خانه‌اصفهان 🔹بازنشر از @rasta_isf_1401 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ▫️ble.ir/join/MzhmZWNiOD ▫️eitaa.com/ganjnegar ▫️rubika.ir/ganjnegar ▫️youtube.com/@ganjnegar ▫️aparat.com/ganjnegar
25.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | راه معترض از اغتشاشگر جداست ♨️ روایت مردمی تشییع شهدای امنیت مشهد 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ▫️rubika.ir/ganjnegar ▫️ble.ir/join/ganjnegar ▫️eitaa.com/ganjnegar ▫️aparat.com/ganjnegar ▫️youtube.com/@ganjnegar ▫️
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | چهل سالگی‌ات مبارک ♨️ شهید محسن حمیدی به روایت خانواده به مناسبت هفتمین روز خاکسپاری شهدای اغتشاشات اصفهان ▫️بازنشر از @rasta_isf_1401 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | بچه‌های مسجد بلال ♨️ گزارش خبرگزاری صداوسیما از انتشار کتاب «بچه‌های مسجد بلال» مشهد ▫️خرید از raheyarpub.ir 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
42.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | دروازه‌بانی که معلم قران شد ♨️ به مناسبت ۱۳ آذر سالروز شهادت شیخ ابوتراب عاشوری، شهید روحانی انقلاب اسلامی در بوشهر ▫️ بازنشر از @kichepaskiche 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
20.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | جرم: دانشجو!! ♨️ راوی: عنایت الله درخشان ▫️ بازنشر از @kichepaskiche 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
22.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | اتفاقات روز دانشجو در دانشگاه فردوسی ♨️ برشی از مستند ▫️ بازنشر از @mashhadname 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
25.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | ازدواج به شرط قطع نخاع ♨️ معرفی کتاب «نعمت جان» به روایت گروه حسیبا 🔸کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات شفاهی صغری بُستاک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک را روایت می‌کند. 🔸صغری بُستاک، سال ۱۳۳۷ در اندیمشک متولد شده و فعالیت‌هایش را پیش از پیروزی انقلاب شروع کرده است. 🔸پس از انقلاب هم در نهادهایی همچون بنیاد مستضعفین، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد و نهایتاً بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک خدمت کرده. اواخر سال ۱۳۶۶ با دعوت‌نامه‌ای از طرف تعاون سپاه در کنار امدادگری، مسئول گروه انصارالمجاهدين شد ▫️برشی از کتاب: پرستارها سرشان شلوغ بود و کسی نبود کمکم کند. تا آن موقع چنین کاری نکرده بودم. خیلی می‌ترسیدم. زیرلب صلوات می‌فرستادم تا آرام شوم. به امام زمان(عج) توسل کردم. گازاستریل و قیچی و باند و پنس و بتادین و چند تا وسیله دیگر را برداشتم... رفتم بالای سر مجروح. بهش گفتم:مجبوریم همین جا ترکش رو دربیاریم. نمیتونم بیهوشت کنم. تحمل درد رو داری؟ چشم‌هایش بی‌رمق بود. نگاهی انداخت بهم و گفت: آره... فقط درش بیارید... سینه‌ام داره می‌سوزه. ▫️ تولید توسط @ketab_hasiba 🔻گنج‌نگار💯 را دنبال کنید🔻 ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar
گنج‌نگار 💯
💠 برای مادری که از میان ما رفت | زهراسادات بالش آبادی (محقق و پژوهشگر تاریخ شفاهی) - باید چادرتو محکم به کمرت ببندی و بری سر زمین - نه، بچه مو نمیذارم روی زمین، عقربی، چیزی نیش‌اش میزنه بچه مو به پشتم می‌بندم با بچه‌ام میرم سر زمین! توی گرگان کار می‌کردیم. علی روی دوش من قد کشید و بزرگ شد. وقتی که سرباز شد برگشتیم سبزوار. علی با جنگ سرباز شد. علی توی جنگ بود و من نمی‌توانستم با خیال راحت، سر روی بالش بگذارم. تنورم گوشۀ حیاط بود. زن‌های جلسۀ قرآن شکلات، قند و خاک قند می‌آوردند و نذر جبهه می‌کردند. چهل سال رحل قرآن‌ها از توی خانۀ ما جمع نشد از اول جنگ تا همین حالا. کم‌کم جلسه‌های قرآن از ما جهادگر پشتیبانی جنگ ساخت. هر روز زن‌های کوچه به خانۀ‌مان رفت و آمد می‌کردند. ما از یک مشت خاک قند به یک وانت کلوچۀ قندی رسیدیم. خمیر محکم کلوچه قندی را شب ها با حاج اقا آماده می‌کردیم. ‌زن‌ها که می‌آمدند حاج آقا از خانه می‌رفت. زن‌های کوچه ظرف‌های احتیاجی را روی دوش می‌گرفتند و توی زیر زمین می‌گذاشتند. تر و فرزها را می‌گذاشتیم تا پوندهای خمیر را بیاورند سر تنور و با حوصله ها نان و کلوچه را توی خانه بزرگه پهن می‌کردند تا باد خشک شوند. ▫️اینها بخش کوتاهی از مصاحبه‌هایم با مادر کوچۀ شهید علی کرمانی، خانم صغری جوان بخت است. این اواخر آلزایمر بر او غلبه کرده بود اما می‌شد دوره‌ای از زندگیش را دید که هیچ وقت از یاد نبرده است. دوره ای که عروس‌هایش دو تا چرخ بافتنی را وسط خانه عَلَم می‌کنند تا هم برای خرج خانه کار کنند و هم برای رزمندها پوشاک گرم ببافند. خانه‌اش را در دوران جنگ به یاد می‌آورد که خانه نبود کارخانه‌ای بود برای برآورده کردن احتیاجات جنگ. ▫️صغری جوان بخت، مادر یکی از پایگاه‌های پشتیبانی جنگ خانگی از میان ما رفت. یکی از مادرهایی که ساعت کاری‌اش از اذان صبح بود تا اذان صبح! روح این مادر عزیز شاد⚘ ▫️بازنشر از @hhonarkh ✅ گنج‌نگار💯؛ روایت انسان‌هایی است که سال‌ها کسی سراغشان را نگرفته و روایتشان نکرده است. ble.ir/ganjnegar , eitaa.com/ganjnegar rubika.ir/ganjnegar , aparat.com/ganjnegar youtube.com/@ganjnegar