گاندو
. قسمت دهم/ جلسه ی مهمی در بیروت در حال برگزاری بود که باید راس ساعت ۲۱ و سی دقیقه برگزار میشد. از
.
قسمت یازدهم/
مرتضی اینها را که شنید کمی فکر کرد. بلند شد. کمی قدم زد. سکوتی بر اتاق حاکم بود.
بعد به شیخ گفت: اگر من را شناسایی کردند و به خاطر من اتاق جلسات را زدند و باز اگر من را شناسایی کرده و چون رفته ام سراغ ماجد همزمان ماجد را فراری داده اند، دوتایش با هم همزمان نمیشود. چون یا باید عملیات علیه جلسه را لغو میکردند، یا از ماجد غافل میماندند، چون من همزمان هر دو جا که نبودم !
شیخ گفت: منظورت چیه؟ به چی میخوای برسی؟
مرتضی گفت: نمی دونم، ولی فکر میکنم اینا رد من رو نزدن، احتمالا اسم من رو خبر داشتن و از روی اسمم به اتاق جلسه رسیدن! حالا ماجد چطور فرار کرده، باید صبر کنیم ببینیم چه اطلاعات بیشتری پیدا میکنیم.
شیخ پرسید: با این فرض به چی میخوای برسی؟
مرتضی گفت: الان اسم من مساوی با کلمهی مرگ شده و من هر کجا باشم اونجا رو میزنن ! به نظرم اول باید ببینیم جلسه ی دیروز به چند مرجع اطلاع داده شده ! دوباره گزارش یه جلسه به همون مرجع ها داده بشه اسم من هم باشه! بعد ببینیم بازم اقدام میکنن یا نه !
شیخ گفت: کجا رو به عنوان اتاق جلسات معرفی کنیم؟ کیا تو جلسه باشن؟
مرتضی گفت: باید ببینید کدوم خونه های امن لو رفته، مدعی بشید جلسه تو همون خونه هاست، اگر از خونه های دو در باشه و افراد از یکی بیان و از طرف دیگه فورا محل رو ترک کنن بهتره! منتها از یک ساعت قبل از اعلام محل قرار، خونه رو تحت نظر بگیرید که از قبلش اگر کسی قصد خرابکاری داشت بتونیم شناسایی کنیم. خونه هم نباید یه آپارتمان باشه که صد نفر بیان و برن نفهمیم کی اومد و کی رفت و ... هرکسی هم مشکوک بود و وارد شد باید آدم داشته باشیم که بره تحت رصدش بگیره به یه ردی چیزی از اینا برسیم.
شیخ گفت: ایده ی خوبیه ! اما برای عملیات شکار جاسوس ها کدوم بخش با شماست؟
مرتضی گفت: فعلا تا تکلیف ما و اینکه اسم من چطور داره اینا رو اذیت میکنه روشن نشه به نظرم بهتره من دنبال جاسوس ها نباشم چون حداقلش اینه که مثل ماجد بپیچن به بازی ...
بر اساس نقشه ای که مشخص شده بود دو جلسه تعریف شد. جلسه ی اول که نام مرتضی هم داخلش بود به هر ۵ گیرنده اطلاع داده شد و طبق پیش بینی دوباره جلسه رفت روی هوا و کانال ۱۲ رژیم ابتدا خبر حذف مرتضی را اعلام و بعد تکذیب کرد.
سری دوم جلسه را به ۴ گیرنده اطلاع دادند و یکی را حذف کردند. در کمال نا باوری متوجه شدند جلسه مورد هدف قرار نگرفته و فهمیدند گیر کار در همان گیرنده ی پنجم است که حذف شده و موساد روی آن سوار است.
در همین حال قرار بود یک خبرنگار زن سعودی-لبنانی با یکی از مقامات مقاومت مصاحبه ای داشته باشد.
خبرنگار خیلی وقت بود در بیروت حضور داشت و عمده ی مصاحبه هایش هم با مقامات مقاومت بود.
شیخ صالح به مرتضی گفت: مرتضی میخواهیم یک جلسه با نوال برگزار شود، جلسه هم فقط به گیرنده ی پنجم اطلاع داده شده و اتفاقا اعلام کنیم مصاحبه با مرتضی است.
مرتضی گفت: ایده ی خوبیه ولی ممکنه جلسه بره روی هوا!
شیخ صالح گفت: به احتمال ۹۹ درصد نمیره !
مرتضی کمی فکر کرد و با خنده گفت: آها ... / پس من پیشنهاد میکنم خودم در جلسه نباشم
شیخ گفت: خودت که قطعا نیستی ! یکی از بچه ها جات میره، اونجا با خبرنگار صحبت میکنن!
مرتضی گفت: چهرش رو اصلا نباید نشون بده ! فقط صداش !
شیخ گفت: با چهره ی پوشیده حرف بزنه؟ چرا؟
مرتضی گفت: اگر واقعا جاسوس باشه، میره اطلاعاتی که از چهره دیده رو توضیح میده و با توجه به اینکه موساد عکس من رو داره و از لب مرز تا بیروت پشت سرم بوده میفهمه ما داریم فریبش میدیم! پس بهتره یکی در قد و قواره ی خودم با چهره ی پوشیده بره با نوال صحبت کنه !
صالح با یکی از بچه های گروه هماهنگ کرد.
او قبل از اینکه برود آمد پیش مرتضی و گفت: آقا مرتضی وقتی رفتم مصاحبه چه بگویم؟
مرتضی گفت: اول عطر بزن ! خوشتیپ برو ! دوست دارم تصور شیک و خوبی از من تو ذهنش بمونه ! دوم اینکه چیز خاصی نمیخواد بگی، یه چند تا جمله هست پشت سر هم تکرار کن: پدر دشمن رو در میاریم، دشمن اگر گستاخی به خرج بده چنین و چنان میکنیم، سطح آمادگی بچه های ما چنین و چنانه، روی دشمن سوار هستیم و ... اگرم سوال خاصی ازت پرسید بگو: اینا طبقه بندی شدست، من اجازه ندارم جواب بدم.
فردی که قرار بود جای مرتضی برود گفت: اگر جلسه را زدند چه؟
مرتضی گفت: شیخ صالح که میگه به احتمال ۹۹ درصد نمیزنن چون دختره جاسوسِ خودشونه! جاسوس خودشون رو قطعا به فنا نمیدن!
صادق گفت: حالا یه درصد اگر جلسه رو زدن چی؟
مرتضی گفت: اگر جلسه رو زدن ! بعدش روحت باید به روح دختره بگه: ازت عذرمیخوایم، تو هم به خاطر ما جونتو از دست دادی، ولی قطعا جات تو بهشته !
صادق کمی فکر کرد و بعد یک کلمه گفت: حله...
#ادامه_دارد ...
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻افشاگری بیسابقه افسر ارشد اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از پشت پرده ارتباط احزاب تروریستی و تجزیهطلب کردستان ایران با سران اسرائیل!
«یگال مایکل مِمون»، افسر بازنشسته اطلاعاتی واحد ۵۰۴ رژیم صهیونیستی:
🔹زمانی که در لسآنجلس بودم دبیر حزب کرد ایرانی با من تماس گرفت و گفت ما میخواهیم از اشغال ایران در بیاییم و از شما اسرائیلیها کمک میخواهیم؛ ما میخواهیم از ایران جدا شویم!
🔹 من او را به یکی از افسران ارشد اطلاعاتی متخصص در این زمینه معرفی کردم و مراتب ملاقات وی با سران و مسئولین اسرائیل را فراهم کردم؛ همه تلاشمان را برای کمک به آنها انجام دادیم!
🔹 او میگفت: ما حاضریم علیه ایران اسلحه به دست بگیریم در صورتی که فقط حمایت معنوی و مادی شما را داشته باشیم!
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔻فرماندهان حزب الله چگونه شناسایی و ترور میشوند؟/ حقیقتی پنهان در جنگ روانی رژیم صهیونیستی!
ابوالحسنی، پژوهشگر، نویسنده و کارگردان:
🔹کی گفته این چارتهای ترور اسرائیل واقعیت دارند؟! اینها فقط بخشی از عملیات روانی دشمن است. بسیاری از چهرههای مهم حزبالله زندهاند و در این چارتها جایی ندارند...
#حزب_الله
#ترور
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
🔻دستگیری ۲ جاسوس رژیم صهیونیستی با تابعیت سوری در لبنان
🔹ارتش لبنان اعلام کرد که دو تبعه سوری را که اقدام به عکسبرداری از اماکن مختلف و مستندسازی نتایج بمبارانها میکردند را دستگیر کرده است.
🔹این دو نفر همچنین پس از بمبارانها در کنار ساختمانهای مورد هدف قرار گرفته حاضر میشدند و روند امداد و نجات و بیرون کشیدن پیکر شهدا را پیگیری میکردند تا نتایج را به اطلاع رژیم صهیونیستی برسانند.
🔹ارتش لبنان اعلام کرد که آنها از طریق شبکههای اجتماعی مجازی جذب شده بودند.
#جاسوسی
#موساد
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
.
🔻تازهترین دروغ اینترنشنال دربارۀ سردار قاآنی
🔹شبکۀ فارسیزبان اینترنشنال که به بازوی رسانهای اسرائیل تبدیل شده، در جدیدترین دروغ خود مدعی بازداشت خانگی سردار اسماعیل قاآنی شد.
🔹این درحالی است که رسانههایی مانند اینترنشنال پیش از این خبر از به شهادت رسیدن اسماعیل قاآنی داده بودند.
🔹مشخص نیست که این رسانه چه سیاستی را دنبال میکند که یک روز سردار قاآنی را کشته معرفی میکند، روز دیگر که رسانههای ایران خبر از زنده بودن این سردار مقاومت میدهند، اتهام #جاسوسی به او میزنند.
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
سردار قاآنی مثل شبح
تو منطقه حرکت میکنه و
تناسبات منطقه رو جا به جا میکنه…
ترس اسراییلیها
ازش بخاطر اینه که اثرشو میبینن،
خودشو نه…
#وعده_صادق
#ایران
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
. قسمت یازدهم/ مرتضی اینها را که شنید کمی فکر کرد. بلند شد. کمی قدم زد. سکوتی بر اتاق حاکم بود. ب
قسمت دوازدهم/
صادق و مرتضی خداحافظی کردند و سپس او برای جلسه با نوال به خانه ی امنی (که آن هم از خانه های امنِ از قبل لو رفته بود) رفت تا مصاحبه کنند.
ابتدای جلسه به نوال توضیح داده شد که حق ضبط صدا ندارد. (آنها میدانستند ممکن است موساد صدای صادق را بشنود و بعد به هوای اینکه او مرتضی است، صاحب صدا را بعدها به نوعی پیدا کرده و ترور کند و اعلام کند مرتضی را ترور کرده و این بار که مقاومت خبر را تکذیب کند موساد رسماً بفهمد که فریب خورده و تمام نقشه ای که مقاومت برای آینده در ذهن دارد به هم بریزد...)
از دقیقه ی اول مصاحبه تا پایان ۳۰ دقیقه مدام پیشانی صادق، کف دست هایش و همه ی وجودش عرق میکرد. او هر ثانیه منتظر بود که سالن برود روی هوا !
نوال چند سوال از از صادق پرسید که نکته ی خیلی خاصی نداشت. یکی دو سوال خیلی مشکوک و تابلو بود و یک سوال هم در خصوص تقابل اطلاعاتی مقاومت با موساد بود که صادق اینطور جواب داد: ما همین حالا هم روی برخی عناصر موساد که در لبنان فعال هستند سوار هستیم.
صحبت های صادق که به اینجا رسید نوال خنده اش گرفت. او در ذهنش به این فکر میکرد که اگر روی موساد سوار بودی که من الان جلوی تو نبودم.
مصاحبه انجام شد و سالن روی هوا نرفت. آنها با هم خداحافظی کردند و صادق با رعایت همهی موارد خودش را به محل حضور مرتضی رساند.
مرتضی گفت: چه خبر؟
صادق در پاسخ گفت: سلامتی! جای خواهری جاسوس خوبی بود. خیلی هم متشخص!
مرتضی خندید و گفت: از پسش بر اومدی؟ دست برتر رو داشتی یا نه؟
صادق گفت: تو همه چیز دست ما برتر از موساد بود. یکی دو تا سوال خاص هم پرسید که سعی کردم جوابش رو بدم.
فقط در حوزه ی تقابل عطرها اون دست برتر رو داشت که یه عطر فرانسوی خیلی خوب زده بود که البته با عطر مشهدی که من به پیرهنم زدم بوی عطرش کامل تو هوا گم شد، خلاصه تو این مرحله هم ما دست برتر رو داشتیم.
مرتضی خندید و به یکی از افراد گفت: صادق درک و دریافت خودش از جلسه رو می نویسه، شما هم صدای ضبط شده از جلسه رو برای من بیار! ببینم دوربین مخفی جلوی نوال فعال بوده؟
فردی که مسئول این بخش بود گفت: بله فعال بوده
مرتضی در پاسخ گفت: صوت رو زودتر بدید گوش بدم، فیلم رو هم بدید
بچههای تجزیه و تحلیل زبان بدن ! میگم کدوم دقیقه ها برام مهم هست، اون دقایق رو بدید زبان بدنش رو تحلیل کنن، چون واکنشها برام مهمه...
مرتضی از جمع جدا شد و سراغ صالح رفت.
شیخ گفت: جمع بندیت چیه مرتضی؟ نوال باید بازداشت بشه یا حذف؟
مرتضی گفت: اول باید صوت و نتیجه ی تحلیل زبان بدنش رو ببینیم تا بفهمیم در جلسه چی رخ داده و به دنبال چی بوده، جدای از اون نه بازداشت میشه نه حذف! نوال سرمایه ی ماست. باید برای جلسات دوم و سوم و مصاحبه های بعدی با مقامات مقاومت دعوت بشه ! بهتره صبر کنیم اولین مصاحبش منتشر بشه و بعد بگیم مقاومت از تولیدات شما خوشش اومده و میخوایم زحمت چند مصاحبه ی دیگه رو هم بکشید و به اعلام مواضع ما از تریبون خودتون کمک کنید.
شیخ گفت: به چی میخوایم برسیم؟
مرتضی گفت: نوال یعنی موساد. یکی دو بار تو جلسات میاد. موارد رو مطرح میکنیم. بعد به این بهانه که صمیمیت و اعتماد به وجود اومده چند مسئله ی مهم بهش میگیم و تاکید میکنیم جایی طرح موضوع نکنه! چند تا آدرس غلط باید به نوال داده بشه تا کمی با موساد بازی کنیم.
صالح به مرتضی گفت: حتما مسئله رو پیگیری میکنیم. راستی باید مسئله ی جاسوس های تحت رصد زودتر حل بشه! اگر جاسوس ها در ترور فرماندهان درست عمل کنن، اگرچه در مدیریت میدان به چالشی نمیخوریم، اما ارتباط میدان و فرماندهی قطع میشه، نباید بگذاریم این رخ بده...
مرتضی کمی فکر کرد و بعد گفت: شیخ اخرین جاسوسی که باید شکار میشد ماجد بود که از دست من رفت! لب مرز هم دقیقا همین اتفاق برای من افتاد. من یه خورده تو این مسئله این مدت بد اقبال بودم. نمی دونم مشکل از کجاست ولی اگر لازمه میدونی برای یه عملیات دیگه هم آزمایشی روی من حساب کن!
شیخ گفت : نه تو کامل متمرکز شو روی پروژهی نوال ! ولی درباره ی پرونده جاسوسها به من ایده بده!
کمی آن سو تر در آپارتمانی در بیروت نوال در حال پیاده سازی متن مصاحبه اش با صادق بود. پیامی هم به این شرح از طریق یک پل ارتباطی برای رابط خود در موساد فرستاد: سلام سارای عزیزم! بالاخره بعد از سالها برادرم رو دیدم. خیلی فرقی با قبل نکرده فقط کمی چاق شده! راستی میخواد یه تصمیم بزرگ بگیره! ولی نمیدونم مادرم راضی باشه یا نه! باید مادرم رو ازش مطلع کنم.
چند ساعت بعد از این اتفاقات خبری روی خروجی رسانه های صهیون رفت: مرتضی به شهادت رسید.
رسانه های مقاومت همچنان خبر را تایید نمیکردند. خبری از ترور مرتضی نبود. نوال هم داخل جلسه بدون آنکه کسی متوجه شود یک دستگاه ضبط صوت آورده بود. صادق از روی صدا شناسایی و ترور شده بود
#ادامه_دارد
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻چرا خبری از سید هاشم صفی الدین نمیدهند؟
🔹حمله رژیم صهیونیستی به مکان حضور ایشان، در ضاحیه را شدیدتر از حمله به مقر سید حسن نصرالله توصیف کردهاند. از آنجا که دشمن از گاز سمی استفاده میکند، تا کنون اجازه نداده تیمهای امدادی به محل برسند تا احتمال زنده بودن پایین بیاید. هرکسی به مکان بمباران نزدیک شود هدف قرار میدهند.
🔹حزبالله کسی نیست که واقعیت را مخفی کند. اما عمدتا تا رسیدن به جسد فرماندهان ترور شده، از اعلام پیش هنگام خودداری کرده است.
🔹در این حمله، حزبالله تصمیم گرفته به دلایلی هیچ اطلاعاتی از زنده بودن و سلامتی یا شهادت ایشان بیرون ندهد.
🔹اولا خواسته تا صهیونیستها نروند دنبال نفر جایگزین بگردند و ترورش کنند، چون هنوز شهادت ایشان قطعی نیست. دوم اینکه به دنبال کار اطلاعاتی است تا ببیند چه کسانی بشدت دنبال کسب اطلاع از ایشان هستند و ارتباط جاسوسان احتمالی را کشف کند.
#جاسوسی
#نفوذ
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo