🍂 شدت باران طوری بود که انگار شلنگ آب را باز کرده باشند. یک ساعت که گذشت احساس کردم آب توی مشما نفوذ کرده و دارم خیس میشوم. بچه ها مدام می آمدند جلوی در سنگر و می گفتند: «مهدی! بیا نگهبانی بس است. بیا تا یک نفر دیگر برود، سرما میخوری.» اما تصمیم نداشتم برگردم داخل سنگر.
شاید سه ساعت گذشت که دیدم از بچه ها خبری نیست. سروصدایشان کم شده بود. فهمیدم خوابیده اند. حالا واقعا احساس خطر می کردم، ممکن بود هر اتفاقی بیفتد. فرماندهان مدام به ما یادآوری می کردند که عراقی ها گشت های شناسایی زیادی توی منطقه دارند که فارسی هم بلد هستند. دائم دوروبرم را نگاه می کردم. ولی بیشتر نگاهم به جلو بود. آخرهای شب بود که احساس کردم صداهای عجیب و غریبی به گوشم می رسد. انگار موتورهای یک کارخانه عظیم روشن شده و شروع به کار کرده باشد. صدا مشکوک بود. باد هم کمک می کرد تا صدا از دوردست بهتر به گوش برسد. شدت بارش باران روی مشمای محافظ سرم، صدای زیادی ایجاد می کرد که نمی گذاشت راحت بشنوم. اما احساس می کردم صدا هر لحظه دارد نزدیک تر می شود. گاهی نورهایی هم به چشمم می خورد. خطر را خیلی نزدیک حس می کردم. از همان بالای خاکریز داد کشیدم و بقیه را صدا زدم. چند نفر سریع آمدند بالای خاکریز. تعجب کردند و گفتند: «مهدی تو هنوز اینجایی؟ بابا می آمدی یکی از ما را صدا میزدی جابه جا می شدیم.» گفتم: «حالا اینها مهم نیست صداهای مشکوکی میشنوم.» گفتند: «خیلی خوب تو برو توی سنگر استراحت کن ما مراقب همه چیز هستیم.
از خاکریز آمدم پایین. به سختی قدم بر می داشتم. کفش هایم در گل فرو می رفت و آب و گل توی کفشهایم نفوذ کرده بود. از وسط گل و آب، خودم را به سنگر رساندم، همین که در تاریکی وارد سنگر شدم، دیده سنگر پر از آب است. انگار وارد یک حوض شده باشم. بچه هایی که توی سنگر بودند گوشه و کنار به دیوار تکیه داده بودند و ایستاده خوابشان برده بود. لباس هایم خیس بود. پیراهنم را در آوردم، آویزان کردم به دیوار سنگر. فکر کردم این طوری زودتر خشک می شود.
دوروبر سنگر را نگاه کردم. جایی پیدا کردم مثل بقیه بخوابم. کفش هایم را چپه گذاشتم تا قدری در هوای آزاد خشک شود. از شدت خستگی خوابم برد. خواب خواب هم نبودم، چون با سروصداهایی که از اطراف میشنیدم، هم از وخامت اوضاع خبر داشتم، هم خوابیدن به حالت ایستاده و تا زانو در آب را تجربه نکرده بودم! نمی دانم چقدر به این وضع گذشت که احساس کردم سروصداها زیادتر شده.
ادامه در قسمت بعد..
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
▪️در اتخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت.
▪️خجالت نکشید.
▪️رودربایستی نکنید.
▪️ترس نداشته باشید.
(۱۳۹۴/۶/۴)
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
#خدا✨
تو بندگیتو درست انجام بده؛
خدا خداییشو بلده...!
#تلنگر🌱
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
#شهدا🕊
کاشنفسمونمیذاشت
یهجوریزندگےمیکردیم
کہسالدیگہهمینموقع
بہمادرامونمیگفتن ...؛
+مآدَرِشَهیدِه (:"💔
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
🏴 اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بخاتم النبیّین صلّی الله علیه وآله
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
عباس سلیمینمین، تحليل گر مسائل سياسي در روزنامه صبح نو
فراموش نمیکنیم بازدیدهای میدانی آقای روحانی که قبل از کرونا صورت میگرفت؛ با ماشین وارد کارخانه میشد؛ آنقدر کمتحرک بود كه نمیخواست به سختی بیفتد و حتی در بازدیدهای کارخانه با ماشین وارد میشد و با ماشین شاسیبلند داخل کارخانه میچرخید تا مبادا میان کارگران قرار گیرد. ایشان در میان مردم بودن را نمیپسندد...
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
『•°🏴 ...』
بر تن و قامت شهر رختِعزا جامهکنید
بوی تابوتِ پر از تیر حسنمیآید...
✨#غریب_مدینه💔
✨#شهادت_امام_حسن🌱
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
🔺 اگر فلانی نبود مشکلم حل نمیشد!
یکی از مصادیق شِرک این است که بگوییم "اگر فلانی نبود من مشکلم حل نمیشد" این درحالیست که اگر فلانی نبود دست خدا که بسته نبود.
اگر آدم باور کند که سبب حقیقی در عالم - بدون هیچ قید و شرطی- خداست، آن وقت باید به سببیّت هیچ چیزی در عالم معتقد نباشد.
حجتالاسلام والمسلمین استاد وکیلی
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
داغی اگر نبود که گریان نمیشدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمیشدیم
یا ایّها الرّسول بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمیشدیم
#شهادتپیامبراکرمصلاللهعلیهوآلهوسلم
#امامحسنمجتبیعلیهالسلام
#تسلیتباد.🏴
❇️ عزیزان میتوانند با آدرس ذیل، دیگران را به این کانال دعوت کنند...
🔅 قرارگاه فرهنگی_تربیتی سرداردلها 🔅
حوزه مقاومت بسیج۲کمیل_شهرک طرق
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g
هدایت شده از .
#اخبار_طرق
🏴مراسم عزاداری بمناسبت
فرا رسیدن دهه آخر ماه صفر🏴
#قرارگاه_فرهنگی_تربیتی_سردار_دلها
🎤به کلام :
#شیخ_مهدی_عابدی_کیا
🔊به نفس:
"برادران" :
#سعید_توانا
#محمد_جعفر_دیمه_کاران
#امین_عرب
#مجتبی_محمدی
📆زمان:
✅ از چهارشنبه 23مهرماه بمدت 4 شب
⏰ساعت: 12
🔰ویژه برادران🔰
مکان:جنب حوزه بسیج2کمیل ،قرارگاه فرهنگی تربیتی سردار دلها
#با_رعایت_پروتکل_های_بهداشتی
🆔 ایتا: https://eitaa.com/garargah_sh_g